گنجور

شمارهٔ ۱۱۵ - بوسهٔ عید

به هوس بردم سی روز مه روزه بسر
که ‌یکی بوسه زنم بر لب ‌آن‌ ترک‌ پسر
خواهم اول ز دو نوشین لب او بوسهٔ عید
زان سپس خواهم ازو بوسهٔ سی روزدگر
ور مراگوید یک بوسه فزون می‌ندهم
بوسه‌زین بیش‌چه‌خواهی‌؟‌شوازین‌خانه‌بدر
اندرآن زلف زنم چنگ و فراز آورمش
من‌ زنم‌ بوسه و معشوق شود بوسه شمر
دوش بد فکر من این‌، تا بدمید اختر صبح
با دل شاد سوی دوست شدم راه سپر
دیدم از رنج مه روزه چنان گشته نژند
که بیازارد اگر خواهی گیریش ببر
از تف روزه نوان گشته چو یک‌ماهه هلال
آن قد دلکش وآن روی چو دو هفته قمر
گفت دانم که ز من بوسهٔ عیدی طلبی
بوسه‌را زین‌دولب خشک چه‌قدروچه‌خطر
روزه برمن زستم هرچه توانست بکرد
تا فرو خشکید این دو لب چون لالهٔ تر
منت ایزد را کاو از بر ما زود برفت
آه عشاق همانا که در او کرد اثر
خیز تا داد دل از باده ستانیم کنون
تا به کی باید کردن ز مه روزه حذر
گفتم ار باده خوری‌، باده مرا هست به دست
بیش از این در طلب باده بتا رنج مبر
حجره را از نو آراسته و ساخته‌ام
خیز کآماده کنم چنگ و دف و رامشگر
باده‌ای دوش خریدستم از باده فروش
پاک و روشن چو دل خسرو فرخنده گهر

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به هوس بردم سی روز مه روزه بسر
که ‌یکی بوسه زنم بر لب ‌آن‌ ترک‌ پسر
هوش مصنوعی: من در آرزوی آن بودم که یک ماه تمام روزه بگیرم تا فرصتی دست دهد و یک بار بر لب آن پسر ترک بوسه‌ای بزنم.
خواهم اول ز دو نوشین لب او بوسهٔ عید
زان سپس خواهم ازو بوسهٔ سی روزدگر
هوش مصنوعی: می‌خواهم ابتدا از لب‌های شیرین او بوسه‌ای مثل بوسه‌های عید بزنم، و سپس پس از سی روز دوباره از او بوسه‌ای بگیرم.
ور مراگوید یک بوسه فزون می‌ندهم
بوسه‌زین بیش‌چه‌خواهی‌؟‌شوازین‌خانه‌بدر
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید که یک بوسه بیشتر از آنچه که هست نمی‌زنم، پس از این به من چه می‌خواهی؟ من در این خانه به روش خاص خودم زندگی می‌کنم.
اندرآن زلف زنم چنگ و فراز آورمش
من‌ زنم‌ بوسه و معشوق شود بوسه شمر
هوش مصنوعی: در آن زلف معشوق، من همچون موسیقی ای چنگ می‌زنم و تلاش می‌کنم تا او را به اوج برسانم. من بوسه‌ای می‌زنم و این بوسه تبدیل به عشق و محبت می‌شود.
دوش بد فکر من این‌، تا بدمید اختر صبح
با دل شاد سوی دوست شدم راه سپر
هوش مصنوعی: هفته پیش، در حین فکر کردن به رابطه‌ام، وقتی صبح با نشاط و امید به سمت دوست عزیزم حرکت کردم، به این نتیجه رسیدم که باید از خودم محافظت کنم.
دیدم از رنج مه روزه چنان گشته نژند
که بیازارد اگر خواهی گیریش ببر
هوش مصنوعی: دیدم که از رنج گرمای روز به شدت ناراحت شده و به قدری کلافه است که اگر بخواهی می‌توانی او را به راحتی ببری و جاهای دیگر ببینی.
از تف روزه نوان گشته چو یک‌ماهه هلال
آن قد دلکش وآن روی چو دو هفته قمر
هوش مصنوعی: برای توصیف زیبایی کسی، شاعر می‌گوید که او به اندازه‌ی هلال ماه در روزهای اول می‌درخشد و چهره‌اش مانند قمر در انتهای دو هفته است. زیبایی او به قدری دلنشین و دل‌فریب است که می‌توان او را با زیبایی ماه مقایسه کرد.
گفت دانم که ز من بوسهٔ عیدی طلبی
بوسه‌را زین‌دولب خشک چه‌قدروچه‌خطر
هوش مصنوعی: می‌گوید که می‌دانم تو از من بوسه‌ای مثل عید می‌طلبی، اما اینکه بوسه را از این لب خشک بگیری، چه اندازه و چه خطری دارد.
روزه برمن زستم هرچه توانست بکرد
تا فرو خشکید این دو لب چون لالهٔ تر
هوش مصنوعی: من از شدت تشنگی و روزه داری، هر چه توانستم چنان سختی کشیدم که لب‌هایم به خشکی و بی‌آبی شبیه لالهٔ پژمرده شدند.
منت ایزد را کاو از بر ما زود برفت
آه عشاق همانا که در او کرد اثر
هوش مصنوعی: سپاس خدای را که زود از نزد ما رفت و این درد عاشقان را به جا گذاشت که در او اثر کرده است.
خیز تا داد دل از باده ستانیم کنون
تا به کی باید کردن ز مه روزه حذر
هوش مصنوعی: بیایید بلند شویم و از شراب دل‌انگیز بهره ببریم، دیگر چه زمانی باید از ماه دوری کنیم؟
گفتم ار باده خوری‌، باده مرا هست به دست
بیش از این در طلب باده بتا رنج مبر
هوش مصنوعی: به او گفتم که اگر می‌خواهی مشروبات بنوشی، من باده‌ای دارم. پس دیگر در جستجوی باده نرو و خودت را خسته نکن.
حجره را از نو آراسته و ساخته‌ام
خیز کآماده کنم چنگ و دف و رامشگر
هوش مصنوعی: من حجره را دوباره تزئین و آماده کرده‌ام تا بتوانم چنگ و دف و نوازنده را برای جشن و شادی فراهم کنم.
باده‌ای دوش خریدستم از باده فروش
پاک و روشن چو دل خسرو فرخنده گهر
هوش مصنوعی: دوش نوشیدنی‌ای خریدم از فروشنده‌ای که باده‌اش خالص و زلال بود، مانند دلی که خوشبخت و پر از جواهرات ارزنده است.