گنجور

شمارهٔ ۱۰۲ - پیام ایران

به هوش باشکه ایران تو را پیام دهد
ترا پیام به صد عز و احترام دهد
ترا چه گوید: گوید که خیر بینی اگر
به کار بندی پندی که باب و مام دهد
نسیم صبح که بر سرزمین ما گذرد
ز خاک پاک نیاکان‌، ترا سلام دهد
وز استخوان نیاکانت برگذشته بود
دم بهار که ازگل به گل پیام دهد
به یاد عشرت اجداد تست هر نوروز
که گل به طرف گلستان صلای عام دهد
تو پای‌بند زمینی و رشته‌ایست نهان
که با گذشته تو را ارتباط تام دهد
گذشته، پایه و بنیان حال و آینده است
سوابق است که هر شغل را نظام دهد
به کارنامهٔ پیشینیان نگر، بد و خوب
که تلخ کامیت آرد پدید وکام دهد
ز درس حکمت و آداب رفتگان مگسل
که این گسستگیت خواری مدام دهد
کسی که از پدران‌ ننگ‌ داشت‌ ناخلف است
که مرد را شرف باب و مام‌، نام دهد
نگویمت که به ستخوان خاک‌خورده بناز
عظام بالیه کی رتبت عصام دهد
به‌علم خویش بکن تکیه و به عزم درست
که علم و عزم‌، ترا عزت و مقام دهد
ولی ز سنت دیرین متاب رخ زیراک
به ملک‌، سنت دیرینه احتشام دهد
ز درس پارسی و تازی احتراز مکن
که این دو قوت ملی علی‌الدوام دهد
شعائر پدران و معارف اجداد
حیات و قدرت اقوام را قوام دهد
مباش غره به تقلید غربیان‌، که به شرق
اگر دهد، هنر شرقی احترام دهد
تو شرقیئی و به شرق اندرون کمالاتی است
ولی چه سودکه غربت فریب تام دهد
به‌هر صفت که برآیی برآی و شرقی باش
وگرنه دیو به صد قسمت انقسام دهد
ز غرب علم فراگیر و ده به معدهٔ شرق
که فعل هاضمه‌اش با تن انضمام دهد
به راه تست بسی دام‌های دانه‌نمای
کجاست مرد که از دانه فرق دام دهد
ز دام و دانه اگر نگذری محالست این
که روزگار ترا فرصت قیام دهد
پیام مام جگرخسته را ز جان بشنو
که پند و موعظه‌ات با صد اهتمام دهد
دو چشم‌ مام‌ وطن ز آفتاب و مه‌ سوی ماست
وزین دو دیده به ما کسوت و طعام دهد
ز چشم مام وطن خون چکد بر این آفاق
که سرخی شفقش جلوه صبح و شام دهد
به ما خطاب کند با دو دیدهٔ خونبار
که کیست آنکه به‌ من ‌خون‌ خویش‌ وام دهد
به روی سینه بپرورده‌ام جوانان را
که داد من ز شما نوخطان‌، کدام دهد؟
پس از زمانهٔ خسرو شد چو بیوه‌زنی
که هر کسیش نویدی گزاف و خام دهد
چه کودکان که بزادم دلیر و دانشمند
یکی نماند که ملک من انتظام دهد
اگر یکی به ره راست رفت‌، از پی او
کسی نیامد کان راه را دوام دهد
ز چنگ ظلم و ستبداد کس نرست که او
قراری از پی آسایش انام دهد
کنون ‌امید من ‌ای ‌نو خطان‌ به ‌سعی شماست
مگر که سعی شما داد من تمام دهد
ز چاک سینهٔ بشکافته به خنجر جهل
دل شکسته‌ام آوای انتقام دهد
الاکجاست جوانی ز نوخطان وطن
که در حمایت من وعدهٔ کرام دهد؟
کجاست‌آنکه‌به‌داروی عقل و مرهم عدل
جراحت دل خونینم التیام دهد
کنام شیران وبران شده است‌، بچهٔ شیر
کجاست کآمده آرایش کنام دهد؟
ز چنگ بی‌هنران برکشد زمام امور
به دست مردم صاحب هنر، زمام دهد
کجاست آنکه جوانمردی و فضیلت را
به یاد مردم درماندهٔ عوام دهد
کجاست مرد جوانمرد و خواستار شرف
که‌ سود خویش‌ زکف بهر سود عام‌ دهد؟
کجاست‌ مرد، که شمشیر دادخواهی را
ز قلب ظالم بیدادگر نیام دهد؟
کجاست حزبی از آزادگان که چون پدران
ز خصم‌،‌ جان‌ بستاند به‌ دوست‌،‌ جام‌ دهد؟
وطن به چنگ لئام است‌، کو خردمندی
که درس فضل و شرافت‌، بدین لئام دهد
به جهد، پایهٔ حزبی شریف و پاک نهد
به مشت‌، پاسخ مشتی فضول و خام دهد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به هوش باشکه ایران تو را پیام دهد
ترا پیام به صد عز و احترام دهد
هوش مصنوعی: هشیار باش که ایران برای تو پیامی خواهد فرستاد و آن پیام با عزت و احترام بسیار خواهد بود.
ترا چه گوید: گوید که خیر بینی اگر
به کار بندی پندی که باب و مام دهد
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو بپرسد جوابش این است که: اگر بخواهی خیر و نیکی را ببینی، باید به نصیحت‌هایی که پدر و مادر به تو می‌دهند توجه کنی و آنها را در زندگی‌ات به کار ببندی.
نسیم صبح که بر سرزمین ما گذرد
ز خاک پاک نیاکان‌، ترا سلام دهد
هوش مصنوعی: نسیم صبح که بر روی سرزمین‌مان می‌وزد، از خاک پاک اجداد ما به تو سلام می‌فرستد.
وز استخوان نیاکانت برگذشته بود
دم بهار که ازگل به گل پیام دهد
هوش مصنوعی: از اجداد تو در بهار، روحی از خاک برمی‌خیزد که پیام‌های شادی را از گل به گل منتقل می‌کند.
به یاد عشرت اجداد تست هر نوروز
که گل به طرف گلستان صلای عام دهد
هوش مصنوعی: هر سال نوروز، با آغاز شکوفایی گل‌ها و طبیعت، یادآور شادکامی و خوشی‌های نیاکان ماست و به نوعی دعوتی عمومی به سمت زیبایی‌ها و سرزندگی است.
تو پای‌بند زمینی و رشته‌ایست نهان
که با گذشته تو را ارتباط تام دهد
هوش مصنوعی: تو به زمین وابسته‌ای و رشته‌ای پنهان وجود دارد که تو را به گذشته‌ات متصل می‌کند.
گذشته، پایه و بنیان حال و آینده است
سوابق است که هر شغل را نظام دهد
هوش مصنوعی: گذشته، اساس و زیربنای حال و آینده است. تجربیات و سوابق هستند که هر حرفه‌ای را سامان می‌دهند.
به کارنامهٔ پیشینیان نگر، بد و خوب
که تلخ کامیت آرد پدید وکام دهد
هوش مصنوعی: به تجربیات گذشته نگاه کن، چون آن‌ها می‌توانند هم نکات منفی و هم مثبت را نشان دهند که ممکن است احساسات تلخی را برایت ایجاد کنند یا برعکس، به تو احساس شادی و رضایت بدهند.
ز درس حکمت و آداب رفتگان مگسل
که این گسستگیت خواری مدام دهد
هوش مصنوعی: از آموزه‌ها و رفتارهای گذشتگان غافل مشو، زیرا این غفلت باعث می‌شود که از نظر اجتماعی و اخلاقی در شرایط نامناسبی قرار گیری.
کسی که از پدران‌ ننگ‌ داشت‌ ناخلف است
که مرد را شرف باب و مام‌، نام دهد
هوش مصنوعی: کسی که از پدران خود شرم دارد و به آن‌ها بی‌احترامی می‌کند، شخصی ناپسند و نالایق است، زیرا شرافت و اعتبار یک مرد به نام و مقام پدر و مادرش بستگی دارد.
نگویمت که به ستخوان خاک‌خورده بناز
عظام بالیه کی رتبت عصام دهد
هوش مصنوعی: نگو که به خاطر لجن‌مالی بر بدن خاکی‌ام افتخار کنم، زیرا هیچ‌کس به خاطر جایگاه و مقام نازش نمی‌کند بلکه باید به ارزش‌های روحی و معنوی توجه داشت.
به‌علم خویش بکن تکیه و به عزم درست
که علم و عزم‌، ترا عزت و مقام دهد
هوش مصنوعی: با دانش خود وثوق کن و با اراده‌ای استوار پیش برو، زیرا علم و اراده می‌توانند به تو احترام و مقام بیفزایند.
ولی ز سنت دیرین متاب رخ زیراک
به ملک‌، سنت دیرینه احتشام دهد
هوش مصنوعی: اما از روش قدیمی خود منحرف مشو، زیرا که در سلطنت، روش قدیمی به رعایت احترام و بزرگی می‌انجامد.
ز درس پارسی و تازی احتراز مکن
که این دو قوت ملی علی‌الدوام دهد
هوش مصنوعی: از یادگیری زبان فارسی و عربی خودداری نکن، زیرا این دو زبان همواره به تقویت هویت ملی کمک می‌کنند.
شعائر پدران و معارف اجداد
حیات و قدرت اقوام را قوام دهد
هوش مصنوعی: نمادها و آموزه‌های پدران و نیاکان باعث زنده نگه‌داشتن و تقویت زندگی و قدرت قوم‌ها می‌شود.
مباش غره به تقلید غربیان‌، که به شرق
اگر دهد، هنر شرقی احترام دهد
هوش مصنوعی: به خودت نبال و خود را به تقلید از غربی‌ها مشغول نکن، زیرا اگر آن‌ها به هنر شرق توجه کنند، باید به واقعیات و فرهنگ اصیل آن احترام بگذارند.
تو شرقیئی و به شرق اندرون کمالاتی است
ولی چه سودکه غربت فریب تام دهد
هوش مصنوعی: تو از سرزمین شرق آمده‌ای و در آنجا ویژگی‌ها و فضایل زیادی وجود دارد، اما افسوس که زندگی در غربت و دوری از وطن، تمامی این زیبایی‌ها و ویژگی‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و از بین می‌برد.
به‌هر صفت که برآیی برآی و شرقی باش
وگرنه دیو به صد قسمت انقسام دهد
هوش مصنوعی: هر ویژگی‌ای که داری، به جلو بیا و به سمت نور و خوبی برو؛ وگرنه شیطان تو را به زوایای مختلف تقسیم کرده و به بیراهه می‌کشاند.
ز غرب علم فراگیر و ده به معدهٔ شرق
که فعل هاضمه‌اش با تن انضمام دهد
هوش مصنوعی: از سوی غرب دانش و علم گسترش می‌یابد و در سوی شرق، دهانه‌ای وجود دارد که عمل هضم آن به بدن متصل می‌شود.
به راه تست بسی دام‌های دانه‌نمای
کجاست مرد که از دانه فرق دام دهد
هوش مصنوعی: در مسیر تو پر از تله‌ها و دام‌هایی است که به طرز فریبنده‌ای به نظر می‌رسند. آیا مردی هست که بتواند این تله‌ها را بشناسد و تفاوت آن‌ها را از دانه‌ها تشخیص دهد؟
ز دام و دانه اگر نگذری محالست این
که روزگار ترا فرصت قیام دهد
هوش مصنوعی: اگر از دام و تله‌ها و همچنین از لذت‌های زودگذر عبور نکنی، امکان ندارد که زمان به تو فرصتی برای ایستادگی و مبارزه بدهد.
پیام مام جگرخسته را ز جان بشنو
که پند و موعظه‌ات با صد اهتمام دهد
هوش مصنوعی: پیام کسی که دلش شکسته و رنجیده است را با تمام وجودت بشنو، زیرا او با جدیت و اهمیت به تو نصیحت و راهنمایی می‌کند.
دو چشم‌ مام‌ وطن ز آفتاب و مه‌ سوی ماست
وزین دو دیده به ما کسوت و طعام دهد
هوش مصنوعی: دو چشم مادر وطن مانند آفتاب و ماه به ما نگاه می‌کنند و از این دو چشم، لباس و غذا به ما می‌دهند.
ز چشم مام وطن خون چکد بر این آفاق
که سرخی شفقش جلوه صبح و شام دهد
هوش مصنوعی: از چشمان وطن، اشک ریخته می‌شود و این اشک‌ها بر زمین گسترش یافته است. سرخی افق در هنگام صبح و شب، نمایانگر این درد و اندوه است.
به ما خطاب کند با دو دیدهٔ خونبار
که کیست آنکه به‌ من ‌خون‌ خویش‌ وام دهد
هوش مصنوعی: چشمانش پر از اشک است و به ما نگاه می‌کند و می‌پرسد: چه کسی حاضر است به من خونش را بدهد؟
به روی سینه بپرورده‌ام جوانان را
که داد من ز شما نوخطان‌، کدام دهد؟
هوش مصنوعی: من جوانانی را در دل پرورش داده‌ام، حالا از میان شما که جوانان تازه‌کار هستید، کدام یک از شما حاضر است به من کمک کند؟
پس از زمانهٔ خسرو شد چو بیوه‌زنی
که هر کسیش نویدی گزاف و خام دهد
هوش مصنوعی: بعد از دوران خسرو، حالش به مانند زنی بیوه است که هر کسی وعده‌ای بی‌اساس و ناامیدکننده به او می‌دهد.
چه کودکان که بزادم دلیر و دانشمند
یکی نماند که ملک من انتظام دهد
هوش مصنوعی: چه بسیار کودکانی که به دنیا آوردم، دلیر و دانشمند، اما هیچ‌کدام نتوانستند که کشورم را به سامان آورند.
اگر یکی به ره راست رفت‌، از پی او
کسی نیامد کان راه را دوام دهد
هوش مصنوعی: اگر کسی به راه درست و راست قدم بگذارد، دیگران دنبالش نمی‌آیند تا آن مسیر را ادامه دهند.
ز چنگ ظلم و ستبداد کس نرست که او
قراری از پی آسایش انام دهد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از چنگال ظلم و ستم رهایی نیافته است و هیچ‌کس نمی‌تواند به خاطر آسایش مردم، آرامشی به دست آورد.
کنون ‌امید من ‌ای ‌نو خطان‌ به ‌سعی شماست
مگر که سعی شما داد من تمام دهد
هوش مصنوعی: اکنون امید من به شما ای نوخطان بستگی دارد و امیدوارم تلاش شما تمام مشکلات من را برطرف کند.
ز چاک سینهٔ بشکافته به خنجر جهل
دل شکسته‌ام آوای انتقام دهد
هوش مصنوعی: دل شکسته‌ام از زخم‌های عمیق و دردناک، که ناشی از جهل و نادانی است. در این حال، حسی درونی از انتقام در من بیدار شده است.
الاکجاست جوانی ز نوخطان وطن
که در حمایت من وعدهٔ کرام دهد؟
هوش مصنوعی: کجاست جوانی از سرزمین خود که در حمایت من وعده‌های خوب و نیکو بدهد؟
کجاست‌آنکه‌به‌داروی عقل و مرهم عدل
جراحت دل خونینم التیام دهد
هوش مصنوعی: کجا کسی است که با درک درست و انصاف، دردهای عمیق و زخم‌های قلبی‌ام را درمان کند؟
کنام شیران وبران شده است‌، بچهٔ شیر
کجاست کآمده آرایش کنام دهد؟
هوش مصنوعی: محل زندگی شیران تبدیل به مکانی بی‌روح شده است. حالا بچه شیر کجاست که بتواند به این مکان زندگی ببخشد و آن را زنده کند؟
ز چنگ بی‌هنران برکشد زمام امور
به دست مردم صاحب هنر، زمام دهد
هوش مصنوعی: فردی که بی‌کفایت و بدون مهارت است، نمی‌تواند کارها را به درستی مدیریت کند. باید هدایت و کنترل امور به دست افرادی سپرده شود که دارای دانش و توانایی هستند.
کجاست آنکه جوانمردی و فضیلت را
به یاد مردم درماندهٔ عوام دهد
هوش مصنوعی: کجاست کسی که ارزش‌های انسانی و نیکویی را به کسانی که در محنت و سختی هستند یادآوری کند؟
کجاست مرد جوانمرد و خواستار شرف
که‌ سود خویش‌ زکف بهر سود عام‌ دهد؟
هوش مصنوعی: کجاست آن جوانمردی که به خاطر شرف و عزت خود، به جای منافع شخصی، به فکر منافع عمومی باشد و از سود شخصی‌اش بگذرد؟
کجاست‌ مرد، که شمشیر دادخواهی را
ز قلب ظالم بیدادگر نیام دهد؟
هوش مصنوعی: کجاست آن مردی که بتواند از قلب ظالم بی‌رحم، شمشیر عدالت را بگیرد و به دفاع از حق و حقیقت برخیزد؟
کجاست حزبی از آزادگان که چون پدران
ز خصم‌،‌ جان‌ بستاند به‌ دوست‌،‌ جام‌ دهد؟
هوش مصنوعی: کجا هستند افرادی آزاد که همچون پدرانشان از دشمنان جان بگیرند و جام محبت به دوستان بدهند؟
وطن به چنگ لئام است‌، کو خردمندی
که درس فضل و شرافت‌، بدین لئام دهد
هوش مصنوعی: وطن به دست کسانی است که شایسته نیستند. چه کسی حاضر است دانش و فضیلت را به این افراد نااهل آموزش دهد؟
به جهد، پایهٔ حزبی شریف و پاک نهد
به مشت‌، پاسخ مشتی فضول و خام دهد
هوش مصنوعی: به تلاش و کوشش، اساس یک حزب نیک و باکرامت را بنا می‌کند و به یک فرد سخن‌گو و نادان، پاسخی محکم و قاطع می‌دهد.

حاشیه ها

1394/09/11 12:12
میثم

عظام بالیه کی رتبت عصام دهد.
این مصرع بعنی چی؟

1394/09/11 13:12
Hamishe bidar

(عظام =) استخانها
(بالیه=) کهنه
(رتبت=) رتبه
(عصام=) شرافت یا شخصیت یا فضیلت میدهند
یعنی استخانهای کهنه کی شرافت یا شخصیت شما را بالا میبرند.

1394/09/11 13:12
Hamishe bidar

(عصام=) شرافت یا شخصیت یا فضیلت

1397/03/28 17:05
علی

من این مصرع را بصورت زیر شنیده بودم
عظام بالیه کی رتبت عظام دهد
که عظام اولی به کسر ع به معنی استخوان و عظام دوم به ضم ع به معنی بزرگی است. در لغتنامه ها نیز همین موارد تایید می شود اما برای واژه عصام معنی مرتبطی نیافتم. بنابراین به نظرم بایستی اصلاح گردد

1398/01/04 03:04
سرایی

نظر علی درست است. این مصرع چنین باید باشد
عظام بالیه کی رتبت عظام دهد.
یعنی استخوان کهنه هیچگاه انسان را به مرتبه عظمت نمی رساند.
عظام اول به کسر است و عظام دوم به ضم.

1399/02/03 07:05
مهتاب اسماعیلی

عصام شخصیتی بسیار جاهل و نادان بوده که با تلاش خود به مرتبه ای بسیار والا رسیده

1404/02/26 22:04
زکریا علیان

سلام 

در رابطه با مصراع_ عظام بالیه  کی رتبت عصام دهد_  همانطور که دوستان گفتند عظام بالیه منظور استخوان های پوسیده هستند که ارزشی ندارند اما اینجا اشاره به این دارد که به استخوان های پوسیده نیاکان خود تکیه نکنید چون ارزشی ندارد.

  اما منظور از عصام یک شخص خود ساخته در عرب هست ، در مثلی هم از اون یاد میکنند :

کن عصامیاََ ، لاعظامیا :یعنی مانند عصام یک فرد خود ساخته باش و خودت برای خودت ارزش بساز و به نیاکانت تکیه نکن  (همان مثل معروف گیرم پدر تو بود فاضل از فضل پدر تورا چه حاصل)

حال این مصراع هم می گوید  اینکه تو مانند عصام برای خودت جایگاه والا بسازی و خودت برای این جایگاه تلاش کنی بسیار بالاتر از این هست که به نسب خود تکیه کنی در حالی که آنها در قبرستان به تکه ایی استخوان پوسیده تبدیل شده اند

زکریا علیان ، مورخه ۱۴۰۴/۲/۶