سرود کبوتر
بیایید ای کبوترهای دلخواه
سحرگاهان که این مرغ طلایی
بپرید از فراز بام و ناگاه
ببینمتان به قصد خودنمایی
بدن کافورگون پاها چو شنگرف
فشاند پر ز روی برج خاور
به گرد من فرود آیید چون برف
کشیده سر ز پشت شیشهٔ در
فرو خوانده سرود بی گناهی
کشیده عاشقانه بر زمین دم
به گوشم، با نسیم صبحگاهی
نوید عشق آید زان ترنم
سحرگه سرکنید آرام آرام
نواهای لطیف آسمانی
سوی عشاق بفرستید پیغام
دمادم با زبان بیزبانی
مهیا ای عروسان نو آیین
که بگشایم در آن آشیان من
خروش بالهاتان اندر آن حین
رود از خانه سوی کوی و برزن
شود گوبی در از خلد برین باز
چو من بر رویتان بگشایم اندر
کنید افرشتهوش یکباره پرواز
به گردون دوخته پر، یک به دیگر
شوند افرشتگان از چرخ نازل
به زعم مردمان باستانی
شما افرشتگان از سطح منزل
بگیرید اوج و گردید آسمانی
نیاید از شما در هیچ حالی
وگر مانید بس بی آب و دانه
نه فریادی و نه قیلی و قالی
بجز دلکش سرود عاشقانه
فرود آیید ای یاران از آن بام
کفاندرکفزنان و رقصرقصان
نشینید از بر این سطح آرام
که اینجا نیست جز من هیچ انسان
بیایید ای رفیقان وفادار
من اینجا بهرتان افشانم ارزن
که دیدار شما بهر من زار
به است از دیدن مردان برزن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیایید ای کبوترهای دلخواه
سحرگاهان که این مرغ طلایی
هوش مصنوعی: بیایید ای کبوترهای محبوب و دلخواه ما در هنگام صبح، که این پرنده طلایی…
بپرید از فراز بام و ناگاه
ببینمتان به قصد خودنمایی
هوش مصنوعی: از روی بام پرش کنید و ناگهان شما را میبینم که به قصد نمایش خود ظهور کردهاید.
بدن کافورگون پاها چو شنگرف
فشاند پر ز روی برج خاور
هوش مصنوعی: بدن او مانند کافور است و پاهایش شبیه به سنگ سرخ میدرخشد. او در بالای برجی در شرق، درخشندگیاش را منتشر میکند.
به گرد من فرود آیید چون برف
کشیده سر ز پشت شیشهٔ در
هوش مصنوعی: اینجا، از من خواسته شده تا گرد هم بیایید و جمع شوید، مانند برفی که بر روی شیشه در نشسته و به زمین چسبیده است.
فرو خوانده سرود بی گناهی
کشیده عاشقانه بر زمین دم
هوش مصنوعی: بغضی را در دل خود پنهان کرده و به آرامی عشق و احساساتش را در قالب شعر و سرود بر روی زمین میسپارد.
به گوشم، با نسیم صبحگاهی
نوید عشق آید زان ترنم
هوش مصنوعی: صدای عشق با نسیم دلانگیز صبحگاه به گوشم میرسد.
سحرگه سرکنید آرام آرام
نواهای لطیف آسمانی
هوش مصنوعی: در صبحگاه با ملایمت و آرامش، یک سری صداهای دلنشین و آسمانی را بشنوید و لذت ببرید.
سوی عشاق بفرستید پیغام
دمادم با زبان بیزبانی
هوش مصنوعی: پیامهایی برای عاشقان ارسال کنید، حتی اگر بدون کلام و فقط با احساسات باشد.
مهیا ای عروسان نو آیین
که بگشایم در آن آشیان من
هوش مصنوعی: ای عروسهای تازه، آماده باشید که من در خانهام را برای شما باز میکنم.
خروش بالهاتان اندر آن حین
رود از خانه سوی کوی و برزن
هوش مصنوعی: در آن لحظه، صدای بالهایتان به گوش میرسد که از خانه به سمت خیابان و محله میرود.
شود گوبی در از خلد برین باز
چو من بر رویتان بگشایم اندر
هوش مصنوعی: اگر من در دنیای بهشتی در را بر روی شما باز کنم، خواهید دید که چگونه به زندگی شما دگرگون خواهد شد.
کنید افرشتهوش یکباره پرواز
به گردون دوخته پر، یک به دیگر
هوش مصنوعی: شما با ظاهری زیبا و دلانگیز به سرعت و ناگهانی به آسمان پرواز کنید، مانند پرندهای که بههمینطور در حال پرواز است.
شوند افرشتگان از چرخ نازل
به زعم مردمان باستانی
هوش مصنوعی: در نظر مردمان باستانی، فرشتگان از آسمان به زمین نازل میشوند.
شما افرشتگان از سطح منزل
بگیرید اوج و گردید آسمانی
هوش مصنوعی: شما ای فرشتگان، از جایگاه خود صعود کنید و به آسمان بروید.
نیاید از شما در هیچ حالی
وگر مانید بس بی آب و دانه
هوش مصنوعی: در هیچ شرایطی از شما چیزی نرسد، وگرنه در بیآبی و بیغذایی خواهید ماند.
نه فریادی و نه قیلی و قالی
بجز دلکش سرود عاشقانه
هوش مصنوعی: نه فریادی بلند است و نه نالهای، بلکه تنها آهنگ زیبای عشق در دل طنینانداز است.
فرود آیید ای یاران از آن بام
کفاندرکفزنان و رقصرقصان
هوش مصنوعی: ای دوستان، پایین بیایید از آن سقف که در آنجا به طرز زیبایی کف میزنند و در حال رقص و شادی هستند.
نشینید از بر این سطح آرام
که اینجا نیست جز من هیچ انسان
هوش مصنوعی: در اینجا چهارچوبهای ساکت و آرام است و هیچ انسانی جز من در این فضا وجود ندارد.
بیایید ای رفیقان وفادار
من اینجا بهرتان افشانم ارزن
هوش مصنوعی: ای دوستان وفادار من، بیایید اینجا تا برای شما بهترینها را تقدیم کنم.
که دیدار شما بهر من زار
به است از دیدن مردان برزن
هوش مصنوعی: دیدن شما برای من دلنشینتر است از اینکه مردان街 را ببینم.
حاشیه ها
1401/08/28 15:10
الهام عظیمی
دکتر زرینکوب در کتاب «شعر بی دروغ، شعر بی نقاب» این شعر بهار را با این شعر آغاجی بخاری قابل قیاس دانستهاند:
به هوا درنگر که لشکر برف
چون کند اندرو همی پرواز
راست همچون کبوتران سپید
راهگمکردگان ز هیبت باز