گنجور

بخش ۷ - تمثیل

بی‌نمازی با یکی از اهل راز
خواست گوید علت ترک نماز
گفت : هر وقتی که کردم قصد آن
آفتی آمد به مالم، ناگهان
و آن دگر گفتش که من کردم نماز
مدتی بسیار و شبهای دراز
تا برون آیم ز فقر و احتیاج
گیرد آن دکان و بازارم رواج
حاصلی از وی توقع داشتم
چون نشد، یکبارگی بگذاشتم
این بود احوال جهال، ای عزیز!
این بودشان پایهٔ قدر و تمیز
واجبی را در خیال، این گمرهان
کرده‌اند از جهل خود، ممکن گمان
داده نسبت بخل یا غفلت به وی
در مقایل، خویش را دانسته شیء
غیر ممکن، کی ز ممکن کرد فرق
آنکه در دریای تشبیه است غرق
تا نشد اوصاف امکانیش فهم
کی تواند دید کوته، دست وهم
ساحت عزت، چه سان داند بری
از خلاء و سطح و بعد جوهری
تا ندانسته است اعراض عدد
بر چه معنی خواهدش گفتی احد
هرچه گوید، در رضا و در غضب
زان منزه‌دان، جناب قدس رب
گرچه تقدیس خداوند صمد
از ره تقلید هم ممکن بود
زان جهت گوییم: جمعی از عوام
یافته در سلک اسلام، انتظام
لیک، این اسلام، حکم ظاهر است
تا برون آید ز گبر و بت‌پرست
گرنه فضل از حق خود دارد قبول
کی شود مقبول تقلید اصول
بلکه آن تقلید هم از مشکلات
اصل مطلب چون بود از غامضات
ز آن، نبی مجمل رساند اول پیام
که در آن منظور بودش خاص و عام
رفته رفته، عقلها چون شد قوی
یافت بسطی مجملات معنوی
آنکه از علم سیر دارد خبر
کرده در اقوال معصومین نظر
دیده اجمالات و تفصیلاتشان
در تکلم، مختلف حالاتشان
سائلی پرسید از تفویض و جبر
تا شناسد، کیست در امت چو گبر
گفت: تفویض، آنکه اعمال تمام
حق مفوض کرده باشد بر آنام
راست گفت؛ این نیز تفویضی بدست
لیک، آن نه کز پیمبر واردست
چون نبودش تاب استعداد و درک
کرد زان تفسیر، این تفیض، درک

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌نمازی با یکی از اهل راز
خواست گوید علت ترک نماز
هوش مصنوعی: یک نفر که نماز نمی‌خواند، با یکی از افراد اهل دل و راز در حال گفتگو بود و می‌خواست علت ترک نماز خود را بیان کند.
گفت : هر وقتی که کردم قصد آن
آفتی آمد به مالم، ناگهان
هوش مصنوعی: او می‌گوید: هر بار که تصمیم گرفتم چیزی را به دست آورم، ناگهان مصیبت یا مشکل بزرگی برایم پیش آمد و همه چیز را از من گرفت.
و آن دگر گفتش که من کردم نماز
مدتی بسیار و شبهای دراز
هوش مصنوعی: او به او گفت که من مدت زیادی نماز خواندم و شب‌های طولانی را به دعا و عبادت گذراندم.
تا برون آیم ز فقر و احتیاج
گیرد آن دکان و بازارم رواج
هوش مصنوعی: تا زمانی که از فقر و نیاز بیرون بیایم، آن دکان و بازارم رونق خواهد گرفت.
حاصلی از وی توقع داشتم
چون نشد، یکبارگی بگذاشتم
هوش مصنوعی: از او انتظار نتیجه‌ای داشتم، اما چون محقق نشد، ناگهان او را کنار گذاشتم.
این بود احوال جهال، ای عزیز!
این بودشان پایهٔ قدر و تمیز
هوش مصنوعی: ای عزیز! این حال و روز نادانان بود، اینطور بود که ارزش و شایستگی آن‌ها مشخص می‌شد.
واجبی را در خیال، این گمرهان
کرده‌اند از جهل خود، ممکن گمان
هوش مصنوعی: این افرادی که در جهل و نادانی به سر می‌برند، به اشتباه تصور کرده‌اند که چیزهای ضروری و واجب را می‌توانند از روی خیال و توهم خود درک کنند.
داده نسبت بخل یا غفلت به وی
در مقایل، خویش را دانسته شیء
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به کنایه صحبت می‌کند. او به کسی می‌گوید که بخیل یا غافل است، و در این شرایط، خود را به عنوان یک شیء در نظر می‌گیرد. به عبارت دیگر، این فرد به جای اینکه احساسات و ارزش‌های انسانی خود را نشان دهد، خود را همچون یک چیز بی‌روح و بی‌احساس می‌بیند.
غیر ممکن، کی ز ممکن کرد فرق
آنکه در دریای تشبیه است غرق
هوش مصنوعی: این جمله بیان می‌کند که هیچ تفاوتی بین کسی که در دریای تشبیه غوطه‌ور است و کسی که از ممکنات فراتر رفته وجود ندارد. در واقع، این اشاره به این دارد که در عالم تخیل و تشبیه، تمام افراد به نوعی درگیر هستند و از دنیای واقعی فاصله می‌گیرند.
تا نشد اوصاف امکانیش فهم
کی تواند دید کوته، دست وهم
هوش مصنوعی: تا وقتی که ویژگی‌های موجودیتی مشخص نشود، هیچ‌کس نمی‌تواند با خیال و تصور خود به درک و شناخت آن دست پیدا کند.
ساحت عزت، چه سان داند بری
از خلاء و سطح و بعد جوهری
هوش مصنوعی: جایگاه ارجمندی چگونه می‌تواند از خالی بودن و فاصله و جوهر جدا باشد؟
تا ندانسته است اعراض عدد
بر چه معنی خواهدش گفتی احد
هوش مصنوعی: تا زمانی که ندانیم عدد و مفهوم آن چگونه است، نمی‌توانیم به درستی درباره‌ی یکی بودن یا وحدت چیزی صحبت کنیم.
هرچه گوید، در رضا و در غضب
زان منزه‌دان، جناب قدس رب
هوش مصنوعی: هرچه بگوید، در خوشنودی و ناخشنودی، او را از هر عیب و نقصی منزه بدانید، ای بزرگوار و مقدس.
گرچه تقدیس خداوند صمد
از ره تقلید هم ممکن بود
هوش مصنوعی: هرچند که می‌توان خداوند را حتی به خاطر تقلید از دیگران تقدیس کرد، اما این کار به معنای درک واقعی و عمیق حقیقت الهی نیست.
زان جهت گوییم: جمعی از عوام
یافته در سلک اسلام، انتظام
هوش مصنوعی: به همین خاطر می‌گوییم که تعدادی از افراد عادی در زمره مسلمانان قرار گرفته و به نوعی سامان یافته‌اند.
لیک، این اسلام، حکم ظاهر است
تا برون آید ز گبر و بت‌پرست
هوش مصنوعی: اما این اسلام، تنها یک ظاهر است تا از دل غیرمسلمانان و بت‌پرستان بیرون بیاید.
گرنه فضل از حق خود دارد قبول
کی شود مقبول تقلید اصول
هوش مصنوعی: اگر اصالت و فضیلت از خود حقی نداشته باشد، پس چگونه می‌تواند تقلید اصول را بپذیرد و مورد قبول واقع شود؟
بلکه آن تقلید هم از مشکلات
اصل مطلب چون بود از غامضات
هوش مصنوعی: تقلید از اصل موضوع نیز یکی از سختی‌ها و پیچیدگی‌های آن به شمار می‌رود.
ز آن، نبی مجمل رساند اول پیام
که در آن منظور بودش خاص و عام
هوش مصنوعی: پیام ابتدایی که توسط پیامبر به صورت مختصر منتقل شد، به گونه‌ای بود که برای همه، چه خاص و چه عام، مفهومی قابل فهم داشت.
رفته رفته، عقلها چون شد قوی
یافت بسطی مجملات معنوی
هوش مصنوعی: کم‌کم عقل‌ها قوی‌تر شدند و توانستند مفاهیم پیچیده‌ای را که به صورت مختصر بیان شده بود، بهتر درک کنند.
آنکه از علم سیر دارد خبر
کرده در اقوال معصومین نظر
هوش مصنوعی: کسی که از علم و دانش سیراب شده است، به سخنان معصومین توجه و نگاه می‌کند.
دیده اجمالات و تفصیلاتشان
در تکلم، مختلف حالاتشان
هوش مصنوعی: چشم‌هاشان به گونه‌ای است که کلیات و جزئیات را در سخنانشان نمایش می‌دهند و حالات مختلفی را نشان می‌دهند.
سائلی پرسید از تفویض و جبر
تا شناسد، کیست در امت چو گبر
هوش مصنوعی: سوالی مطرح شد درباره‌ی تقدیر و اختیار، تا مشخص شود در این امت چه کسی مانند بت‌پرستان است.
گفت: تفویض، آنکه اعمال تمام
حق مفوض کرده باشد بر آنام
هوش مصنوعی: او گفت: تفویض به معنای این است که کسی تمام کارهایش را به اختیار و اراده دیگری واگذار کرده باشد.
راست گفت؛ این نیز تفویضی بدست
لیک، آن نه کز پیمبر واردست
هوش مصنوعی: او حق گفته است؛ این هم نوعی واگذاری است، اما آنچه که از پیامبر آمده است، این نیست.
چون نبودش تاب استعداد و درک
کرد زان تفسیر، این تفیض، درک
هوش مصنوعی: وقتی که او توانایی درک و پذیرش آن مطلب را نداشت، از آن تفسیر فهمید که این بخشش و نعمت را نمی‌تواند درک کند.