بخش ۵ - فی اختلاف العقول
عقلها را داده ایزد اعتداد
مختلف اقدار بر حسب مواد
شعلهها هریک به حدی منتهی است
مشعلی از شمع جستن، ابلهی است
پس ز هر نفسی، فروغی ممکن است
چون به فعل آید، توانی گفت هست
سعی میکن تا به فعل آید تمام
ورنه خواهی بود ناقص، والسلام
سعی و تحصیل است و فکر اعتبار
ترک شغلی کان تو را نبود به کار
برحذر بودن ز طغیان هوا
زانکه افتد عقل از آن در صعبها
عبرتی گیر از چراغی، ای غنی
در غبار ابر، در کم روغنی
هان، تو بگشا چشم عبرت گیر خود
ساز عبرت رهنمای سیر خود
امتیاز آدمی از گاو و خر
هم به فکر و عبرت آمد، ای پسر!
چون شدی بیبهره از فکر ای دغل
دان که «کا لانعام» باشی، بل أضل
فکر یک ساعت تو را در امر دین
افضل آمد از عبادات سنین
ای خوشا نفسی که عبرت گیر شد
در علاج نفس، با تدبیر شد
تقوی قلب و صلاح واقعی
هم به فکر و عبرت است، ای المعی
ای رمیده طبع تو از ذی صلاح
کردهای خود غیبت نیکان مباح
عالمی، گر پیرو سنت شود
مقصدش زان پیروی، غربت شود
چون رسد وقت نماز، از جا جهد
ترک صحبت داده، شغل از کف نهد
گوئیش: مرد ریاکاری بود
اهل مشرب را به دل باری بود
ور ز قید شرع بینی وا شده
لاابالی گشته، بیپروا شده
در عبادت کرده عادت، چون صبی
آخر وقت و اقل واجبی
صحبت هر صنف کافتد اتفاق
باشد اندر وسعت خلقش وفاق
نامیش با مشرب و بیساخته
گوئیش: اصلا ریا نشناخته
بس سبکروح و لطیف و بامزه است
گوئیا، نان و پنیر و خربزه است
بخش ۴ - قال المولوی المعنوی: « مشورت میکرد، شخصی با یکیبخش ۶ - فی العلم وحده: ای که هستی، روز و شب، جویای علم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عقلها را داده ایزد اعتداد
مختلف اقدار بر حسب مواد
هوش مصنوعی: خداوند عقلها را به گونههای متفاوتی آفریده که این تفاوتها ناشی از ویژگیها و مواد اولیهی هر شخص است.
شعلهها هریک به حدی منتهی است
مشعلی از شمع جستن، ابلهی است
هوش مصنوعی: هر شعلهای به اندازهای مشخص و محدود میسوزد و تلاش برای جدا شدن از آن، نادانی است.
پس ز هر نفسی، فروغی ممکن است
چون به فعل آید، توانی گفت هست
هوش مصنوعی: هر لحظه از زندگی ممکن است نوری تازه به وجود آورد، اگر این لحظه به عمل درآید، میتوان گفت که این نور وجود دارد.
سعی میکن تا به فعل آید تمام
ورنه خواهی بود ناقص، والسلام
هوش مصنوعی: کوشش کن تا تمامی تلاشهایت به عمل و اقدام تبدیل شود، وگرنه به جایی نخواهی رسید و ناقص خواهی ماند.
سعی و تحصیل است و فکر اعتبار
ترک شغلی کان تو را نبود به کار
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش و فکر کردن به ارزشها، لازم است که شغلی را که به آن علاقهمندی و تو را به کار نمیبرد، ترک کنی.
برحذر بودن ز طغیان هوا
زانکه افتد عقل از آن در صعبها
هوش مصنوعی: از طغیان و خروج از مسیر صحیح باید دوری کرد، زیرا در این حالت عقل انسان دچار مشکل و چالشهای سختی میشود.
عبرتی گیر از چراغی، ای غنی
در غبار ابر، در کم روغنی
هوش مصنوعی: از چراغی که در غبار ابر پنهان است، درس عبرت بگیر، ای پروردگار با قدرت، در زمانی که کمبود منابع وجود دارد.
هان، تو بگشا چشم عبرت گیر خود
ساز عبرت رهنمای سیر خود
هوش مصنوعی: به هوش باش و با دقت به اطراف خود نگاه کن، تا از تجربیات دیگران درس بگیری و مسیر خود را راهنمایی کنی.
امتیاز آدمی از گاو و خر
هم به فکر و عبرت آمد، ای پسر!
هوش مصنوعی: فضیلت انسان بر گاو و خر تنها به خاطر قدرت فکر و درک اوست، پسر!
چون شدی بیبهره از فکر ای دغل
دان که «کا لانعام» باشی، بل أضل
هوش مصنوعی: وقتی از فکر و اندیشه بینصیب شدی، بدان که در حقیقت به مانند حیوانی خواهی شد، بلکه بیشتر از آن.
فکر یک ساعت تو را در امر دین
افضل آمد از عبادات سنین
هوش مصنوعی: اندیشیدن و تأمل درباره مسائل دینی به مدت یک ساعت، از عبادتهای سالها بهتر و با ارزشتر است.
ای خوشا نفسی که عبرت گیر شد
در علاج نفس، با تدبیر شد
هوش مصنوعی: ای کاش نفسی نصیب ما شود که در راه درمان روح، از عبرتها بهرهمند گردد و با اندیشه و تدبیر پیش برود.
تقوی قلب و صلاح واقعی
هم به فکر و عبرت است، ای المعی
هوش مصنوعی: تقوا و نیکی واقعی به درک و اندیشه صحیح بستگی دارد، ای معلم.
ای رمیده طبع تو از ذی صلاح
کردهای خود غیبت نیکان مباح
هوش مصنوعی: ای کسی که از ذات خود فرار کردهای، غیبت خوبان را برای خود مجاز دانستهای.
عالمی، گر پیرو سنت شود
مقصدش زان پیروی، غربت شود
هوش مصنوعی: اگر کسی در زندگیاش پیرو سنتها و اصول الهی باشد، با این که هدفش درست و مشخص است، ممکن است در این دنیا احساس غربت و تنهایی کند.
چون رسد وقت نماز، از جا جهد
ترک صحبت داده، شغل از کف نهد
هوش مصنوعی: زمانی که وقت نماز فرا میرسد، انسان باید از جایش برخیزد و صحبتها را کنار بگذارد و تمام توجهاش را به نماز معطوف کند.
گوئیش: مرد ریاکاری بود
اهل مشرب را به دل باری بود
هوش مصنوعی: مردی ناپاک و ریاکار بود که اهل جوانمردی و دیانت به دلایل ظاهری به او علاقهمند بودند.
ور ز قید شرع بینی وا شده
لاابالی گشته، بیپروا شده
هوش مصنوعی: اگر ببینی که کسی از قوانین دینی آزاد شده و بیپروا و بیتوجه به اخلاقیات رفتار میکند.
در عبادت کرده عادت، چون صبی
آخر وقت و اقل واجبی
هوش مصنوعی: در عبادت و کارهای نیک، مثل کودکی میمانی که در آخرین لحظات و با کمترین الزامات، عمل میکند.
صحبت هر صنف کافتد اتفاق
باشد اندر وسعت خلقش وفاق
هوش مصنوعی: هر گروهی که درباره موضوعی صحبت کند، در نهایت به توافقی مشترک در میان تمامی افراد میرسد.
نامیش با مشرب و بیساخته
گوئیش: اصلا ریا نشناخته
هوش مصنوعی: بگو که این شخص از حال و هوای دلش کاملاً آگاه و بیپرده است و هیچگونه دورویی و ریاکاری نمیشناسد.
بس سبکروح و لطیف و بامزه است
گوئیا، نان و پنیر و خربزه است
هوش مصنوعی: این جمله به زیبایی و شیرینی یک خوراکی اشاره دارد که به نظر میرسد خوشمزه و دلپذیر باشد. نان و پنیر و خربزه ترکیبی ساده اما خوشایند است که میتواند حس سبکی و لطافت را القا کند.