گنجور

بخش ۹ - فی تأویل قول النبی صلی الله علیه و آله و سلم: حب الوطن من الایمان

ایهاالمأثور فی قید الذنوب
ایها المحروم من سر الغیوب
لا تقم فی اسر لذات الجسد
انها فی جید حبل من مسد
قم توجه شطر اقلیم النعیم
و اذکر الاوطان والعهد القدیم
گنج علم «ما ظهر مع ما بطن»
گفت: از ایمان بود حب الوطن
این وطن، مصر و عراق و شام نیست
این وطن، شهری‌ست کان را نام نیست
زانکه از دنیاست، این اوطان تمام
مدح دنیا کی کند «خیر الانام»
حب دنیا هست رأس هر خطا
از خطا کی می‌شود ایمان عطا
ای خوش آنکو یابد از توفیق بهر
کاورد رو سوی آن بی‌نام شهر
تو در این اوطان، غریبی ای پسر!
خو به غربت کرده‌ای، خاکت به سر!
آنقدر در شهر تن ماندی اسیر
کان وطن، یکباره رفتت از ضمیر
رو بتاب از جسم و، جان را شاد کن
موطن اصلی خود را یاد کن
زین جهان تا آن جهان بسیار نیست
در میان، جز یک نفس در کار نیست
تا به چند ای شاهباز پر فتوح
باز مانی دور، از اقلیم روح؟
حیف باشد از تو، ای صاحب هنر!
کاندرین ویرانه ریزی بال و پر
تا به کی ای هدهد شهر سبا
در غریبی مانده باشی، بسته پا؟
جهد کن! این بند از پا باز کن
بر فراز لامکان پرواز کن
تا به کی در چاه طبعی سرنگون؟
یوسفی، یوسف، بیا از چه برون
تا عزیز مصر ربانی شوی
وا رهی از جسم و روحانی شوی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایهاالمأثور فی قید الذنوب
ایها المحروم من سر الغیوب
هوش مصنوعی: ای آن کسی که گرفتار گناهان هستی و از رازهای نهفته محرومی.
لا تقم فی اسر لذات الجسد
انها فی جید حبل من مسد
هوش مصنوعی: در دام pleasures of the body نرو، چرا که آن‌ها مانند ریسمانی سفت و محکم هستند.
قم توجه شطر اقلیم النعیم
و اذکر الاوطان والعهد القدیم
هوش مصنوعی: به سرزمین های خوشبختی و لذت فکر کن و یادآور مکان های آشنا و دوره های قدیمی باش.
گنج علم «ما ظهر مع ما بطن»
گفت: از ایمان بود حب الوطن
هوش مصنوعی: گنج دانش، که به دانش ظاهری و باطنی اشاره دارد، بیان کرده است که عشق به وطن از ایمان ناشی می‌شود.
این وطن، مصر و عراق و شام نیست
این وطن، شهری‌ست کان را نام نیست
هوش مصنوعی: این سرزمین، مصر و عراق و شام نیست. این وطن، جایی است که نامی برایش وجود ندارد.
زانکه از دنیاست، این اوطان تمام
مدح دنیا کی کند «خیر الانام»
هوش مصنوعی: چون این سرزمین‌ها متعلق به دنیاست، چطور می‌توان در وصف دنیا، به ستایش بهترین انسان‌ها پرداخت؟
حب دنیا هست رأس هر خطا
از خطا کی می‌شود ایمان عطا
هوش مصنوعی: عشق به دنیا پایه‌گذار هر اشتباهی است و از این اشتباهات چگونه می‌توان به ایمان واقعی دست یافت؟
ای خوش آنکو یابد از توفیق بهر
کاورد رو سوی آن بی‌نام شهر
هوش مصنوعی: ای کاش کسی بیابد به مدد الهی و موفقیت، راهی بسوی آن شهر بی‌نام و نشان.
تو در این اوطان، غریبی ای پسر!
خو به غربت کرده‌ای، خاکت به سر!
هوش مصنوعی: تو در این سرزمین بیگانه‌ای، پسر! به غربت عادت کرده‌ای و غم و خاک غم بر سرت نشسته است!
آنقدر در شهر تن ماندی اسیر
کان وطن، یکباره رفتت از ضمیر
هوش مصنوعی: به مدت طولانی در این دنیا گرفتار بوده‌ای، اما یک‌باره از ذهنت فراموش شد.
رو بتاب از جسم و، جان را شاد کن
موطن اصلی خود را یاد کن
هوش مصنوعی: به زندگی، انرژی و شادی بده و به یاد داشته باش که خانه واقعی تو کجاست.
زین جهان تا آن جهان بسیار نیست
در میان، جز یک نفس در کار نیست
هوش مصنوعی: در این دنیا تا آن دنیا فاصله زیادی وجود ندارد، تنها یک نفس در کار است.
تا به چند ای شاهباز پر فتوح
باز مانی دور، از اقلیم روح؟
هوش مصنوعی: ای شاهباز نیرومند، تا چه زمان می‌خواهی در دوری بمانی و از دنیای روح فاصله بگیری؟
حیف باشد از تو، ای صاحب هنر!
کاندرین ویرانه ریزی بال و پر
هوش مصنوعی: حیف است که تو، ای هنرمند، در این ویرانه و بی‌حالی به دنبال بال و پر خود باشی.
تا به کی ای هدهد شهر سبا
در غریبی مانده باشی، بسته پا؟
هوش مصنوعی: تا چه زمانی ای هدهد شهر سبا در تنهایی به سر خواهی برد و آزادی را از دست داده‌ای؟
جهد کن! این بند از پا باز کن
بر فراز لامکان پرواز کن
هوش مصنوعی: تلاش کن! این زنجیرها را از پای خود باز کن و به سوی آسمان‌ها پرواز کن.
تا به کی در چاه طبعی سرنگون؟
یوسفی، یوسف، بیا از چه برون
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید در چاه حیرت و ناامیدی بمانم؟ ای یوسف! بیا و مرا از این حال نجات بده.
تا عزیز مصر ربانی شوی
وا رهی از جسم و روحانی شوی
هوش مصنوعی: به خاطر به دست آوردن مقام و ارزش والا، باید از جسم و دنیای مادی جدا شوی و به یک حالت معنوی و روحانی دست یابی.

حاشیه ها

1393/05/28 21:07
احسان

آیا «ما ظهر مع ما بطن» اشتباه نیست؟ نباید «ما ظهر من ما بطن» باشد؟

1394/10/06 23:01
کیوان کمالی

با سلام
احتراما به عرض می رسانم که سالیان خیلی دور این بیت شعر را در زیر شیشه میزی این چنین نوشته بودند
این وطن مصر و عراق وشام نیست
این وطن جائیست کانرا نام نیست.
مرجع دست نوشته بود. جهت اطلاع تقدیم می گردد
با تشکر

1394/10/07 01:01
مجتبی خراسانی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر کیوان کمالی، بیت نگاشته شده توسط شما، از شیخ بهاء الدین عاملی، شیخ بهائی‌ می باشد.
موید باشید.

1394/10/07 01:01
مجتبی خراسانی

بسمه تعالی
پوزش، حقیر گمان کرد، که در مثنوی جلال الدین هستیم.
احسان، گنج علم ما ظهر مع ما بطن، صحیح است.

1394/10/07 01:01
ناشناس

بی نام
آیا علم وجود روح را اثبات کرده
یا باید به اعتماد بزرگان ادیان وجود روح را پذیرفت ؟

1395/08/08 20:11
امامی

ظاهرا کلمه "الماثور" اشتباه است و "الماسور" (اسیر شده) درست است.

1396/01/21 13:03
محمد فلاح

با تقدیم سلام
خیر ماثور صحیح است، به معنای باقی مانده و در اینجا به معنی جامانده

1396/01/21 13:03
محمد فلاح

ضمنا از آنجا که شیخ بهایی وطن دنیایی خود یعنی لبنان و جبل عامل را رها کرده و در ایران ساکت شده بود، احتمالا این شعر را در پاسخ به کسانی که او را متهم به ترک وطن می کردند سروده است. (صرفا احتمال)

1398/08/08 07:11
سید رضا کاتب

با سلام،
توضیح کوتاه در مورد عبارت: گنج علم ما ظهر مع ما بطن:
اقتباسی است از بخشی از آیه‌ی 151 سوره‌ی انعام: «وَ لاتَقرَبُوا الفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنهَا وَ مَا بَطَنَ»
و «ما ظهر مع ما بطن» بمعنای «آشکار و نهان» است، و به عبارت دیگر کسی که عالم الغیب و الشهاده است ،
روشن میشود که مراد از گنج علم، نبی اکرم صلی الله علیه و آله است که عالم الغیب و الشهاده هستند، قابل ذکر است که حدیث حب الوطن من الایمان از فرمایشات آنحضرت است.
التماس دعا دارم، مرا با اهدای صلوات بر محمد و آل محمد یاد کنید. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و اهلک اعدایهم.

1399/03/11 14:06
اخوان

بی نام:
وجود غیر ماده با ماده اثبات نمیشه نتیجتا علم مادی قادر به اثبات انچه خارج از خودش هست،نیست