گنجور

بخش ۵ - حکایت

با دف و نی، دوش آن مرد عرب
وه! چه خوش می‌گفت، از روی طرب:
أَیُّهَا الْقَوْمُ الَّذی فِی‌ الْمَدْرِسَه
کُلُّ ما حَصَّلْتُموهُ وَسْوَسَه
فِکْرُکُم اِنْ کانَ فی غَیْرِ الْحَبیب
ما لَکُم فِی‌ النَّشْاَةِ الْاُخْریٰ نَصیب
فَاغْسِلوا یا قَوْمِ عَن لَوْحِ الْفُؤاد
کُلَّ عِلْمٍ لَیْسَ یُنْجی فِی‌ الْمَعاد
ساقیا! یک جرعه از روی کرم
بر بهائی ریز، از جام قدم
تا کند شَقّْ، پردهٔ پندار را
هم به چشم یار بیند یار را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با دف و نی، دوش آن مرد عرب
وه! چه خوش می‌گفت، از روی طرب:
هوش مصنوعی: دیشب آن مرد عرب با دق و نی چه زیبا و شاداب می‌خواند و ما را خوشحال کرده بود.
أَیُّهَا الْقَوْمُ الَّذی فِی‌ الْمَدْرِسَه
کُلُّ ما حَصَّلْتُموهُ وَسْوَسَه
ای قومی که در مدرسه‌اید، هرچه به دستش آوردید وسوسه است
فِکْرُکُم اِنْ کانَ فی غَیْرِ الْحَبیب
ما لَکُم فِی‌ النَّشْاَةِ الْاُخْریٰ نَصیب
فکرتان اگر در غیرِ محبوب است، برایتان در عالَم آخرت بهره‌ای نیست
فَاغْسِلوا یا قَوْمِ عَن لَوْحِ الْفُؤاد
کُلَّ عِلْمٍ لَیْسَ یُنْجی فِی‌ الْمَعاد
پس ای قومَم بشویید از لوحِ دل هر دانشی که در آخرت نجاتی نمی‌دهد
ساقیا! یک جرعه از روی کرم
بر بهائی ریز، از جام قدم
هوش مصنوعی: ای ساقی! مهربانی کن و یک جرعه از شرابت را بر سرم بریز، از جامی که نماد قدمت و بزرگواری‌ات است.
تا کند شَقّْ، پردهٔ پندار را
هم به چشم یار بیند یار را
هوش مصنوعی: تا زمانی که پردهٔ خیال و وسوسه کنار برود، معشوق توانایی دیدن واقعی محبوب را خواهد داشت.

حاشیه ها

1386/12/13 10:03

از ارزش کار هیچ چیزی نمی‌توان نوشت جز:
دست مریزاد
...
فاغسلوا یا قوم عن لوح ال...
به احتمال زیاد بقیش اشتباه چاپی است. مفاد یا فواد یا ...
---
پاسخ: با تشکر از شما، با جستجو در گوگل به این صفحه رسیدم که در آنجا «فؤاد» نقل شده و به این ترتیب در بیت مذکور به جای واژه‌ی «فاد» واژه‌ی عربی «فؤاد» جایگزین شد.

1390/09/25 17:11
بهروز

با عرض ارادت و علاقه وافر به شیخ. ارادت اینجانب به شیخ از این روست که تولیدات علمی ایشان در علوم فنی و مهندسی بی نظیر و بسیار متعدد و بعضاً هنوز ناشناخته و معماست. لکن خود شیخ امور دنیوی را اینچنین خوار می پندارد. این نیزهمانند آثار عزیز و غریبش، معمای دیگری است. پس اگر چنین است و شیخ آثار شگفت انگیز خود را در مکانیک و سیویل و ترمودینامیک چنین کم مقدار می پندارد، بایستی دید که در امور اخروی چه غوغایی بر پا کرده این جواهر بی نظیر.

1395/06/23 23:08
ارین

به نوعی میشه گفت بهایی از زمانی ک عاشق شد تا اخرش عاشق رفت ،و افسوسش از این بود ک چرا نیمی از عمر خودش رو تو عالم متفکرین گذرروند