گنجور

بخش ۱۸ - حِکایَةُ العابِدِ الَّذي کانَ قوتُهُ العَلَفَ لِیَأْمنَ دینهُ مِنَ التَّلَفِ

نوجوانی از خواص پادشاه
می‌شدی، با حشمت و تمکین، به راه
دل ز غم خالی و سر پر از هوس
جمله اسباب تنعم پیش و پس
بر یکی عابد، در آن صحرا گذشت
کاو علف می‌خورد، آن آهوی دشت
هر زمان، در ذکر حی لایموت
شکر گویان کش میسر گشت قوت
نوجوان سویش خرامید و بگفت:
کای شده با وحشیان در قوت جفت!
سبز گشته، چون زمرد، رنگ تو
چونکه ناید جز علف در چنگ تو
شد تنت چون عنکبوت، از لاغری
چون گوزنان، چند در صحرا چری؟
گر چو من بودی تو خدمتگار شاه
در علف خوردن نمی‌گشتی تباه
پیر گفتش: کای جوان نامدار
کت بود از خدمت شه افتخار
گر چو من، تو نیز می‌خوردی علف
کی شدی عمرت در این خدمت تلف؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نوجوانی از خواص پادشاه
می‌شدی، با حشمت و تمکین، به راه
هوش مصنوعی: در دوره‌ی جوانی، صفات پادشاهی را پیدا می‌کردی و با شکوه و احترام، به سوی هدف‌هایت حرکت می‌کردی.
دل ز غم خالی و سر پر از هوس
جمله اسباب تنعم پیش و پس
هوش مصنوعی: دل از غم‌ها خالی است و سر پر از آرزوهاست؛ همه وسایل خوشی و لذت در اطرافم وجود دارد.
بر یکی عابد، در آن صحرا گذشت
کاو علف می‌خورد، آن آهوی دشت
هوش مصنوعی: در دشت، عابدی را دید که در حال خوردن علف بود و آن علف‌ها را آهویی می‌چید.
هر زمان، در ذکر حی لایموت
شکر گویان کش میسر گشت قوت
هوش مصنوعی: هر وقت نام خداوندی که هیچ وقت نمی‌میرد بر زبان می‌آید، شکر و سپاس‌گزاری باعث می‌شود که روزی و نعمت به دست بیاید.
نوجوان سویش خرامید و بگفت:
کای شده با وحشیان در قوت جفت!
هوش مصنوعی: نوجوان به سمت او رفت و گفت: چرا در قدرت و توانایی با بی‌رحمانه‌ها همراه شده‌ای؟
سبز گشته، چون زمرد، رنگ تو
چونکه ناید جز علف در چنگ تو
هوش مصنوعی: رنگ تو مانند زمرد سبز شده است، اما غیر از علف چیزی در دستان تو نمی‌ماند.
شد تنت چون عنکبوت، از لاغری
چون گوزنان، چند در صحرا چری؟
هوش مصنوعی: بدن تو مانند بدن عنکبوت شده است، به خاطر لاغری مانند گوزن‌ها. اکنون چند لحظه می‌توانی در صحرا بگردی؟
گر چو من بودی تو خدمتگار شاه
در علف خوردن نمی‌گشتی تباه
هوش مصنوعی: اگر عاشق خدمت به شاه بودی، وقتت را در بیهوده‌گویی و کارهای بی‌ارزش صرف نمی‌کردی.
پیر گفتش: کای جوان نامدار
کت بود از خدمت شه افتخار
هوش مصنوعی: پیر به جوان گفت: ای جوان معروف، کت تو از افتخار خدمت به شاه ساخته شده است.
گر چو من، تو نیز می‌خوردی علف
کی شدی عمرت در این خدمت تلف؟
هوش مصنوعی: اگر تو هم مانند من علف می‌خوردی، عمرت چه‌گونه در این کار هدر می‌شود؟