گنجور

بخش دوم - قسمت دوم

اگر مرد عشقی کم خویش گیر
و گرنه ره عافیت پیش گیر
مترس از محبت که خاکت کند
که باقی شوی گر هلاکت کند
ترا با حق آن آشنائی دهد
که از دست خویشت رهائی دهد
که تا با خودی در خودت راه نیست
وزین نکته جز بیخود آگاه نیست
نه مطرب که آواز پای ستور
سماع است اگر عشق داری و شور
مگس پیش شوریده ای پر نزد
که او چون مگس دست بر سر نزد
نه بم داند آشفته سامان نه زیر
به آواز مرغی بنالد فقیر
سراینده خود می نگردد خموش
ولیکن نه هر وقت باز است گوش
چو شوریدگان می پرستی کنند
به آواز دولاب مستی کنند
به چرخ اندر آیند دولاب وار
چو دولاب بر خود بگریند زار
به تسلیم سر در گریبان برند
چو طاقت نماند گریبان درند
مکن عیب درویش بیهوش و مست
که غرق است از آن می زند پا و دست
نگویم سماع ای برادر که چیست
مگر مستمع را بدانم که کیست
اگر از برج معنی پرد طیر او
فرشته فرو ماند از سیر او
اگر مرد لهو است و بازی ولاغ
قوی تر شود دیوش اندر دماغ
جهان پر سماع است و مستی و شور
ولیکن نبیند در آئینه کور
پریشان شود گل به باد سحر
نه هیزم، که نشکافدش جز تبر
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش به رقص اندر آرد طرب
شتر را چو شور و طرب در سر است
اگر آدمی را نباشد، خر است

در یکی از تاریخ های مورد اعتماد آمده است که جمعی سر از طاعت حجاج زدند و به جنگ وی برخاستند. پیشوای ایشان که مردی دلیر و زاهد بود، اسیر گشت.

حجاج فرمان داد دستان وی را از کتف و پاهای وی را از زانو ببریدند. و رهایش کردند که تا صبح در خون خویش غلت خورد.

صبح که شد، وی بی لکنت زبانی رهگذران را نداد درمی داد که چه کسی در طلب اجر، دو دلو آب بر من خواهد ریخت.

دوشینه من محتلم گشته ام. راوی گفت: این بس شگفت است که کسی دستان و پاهایش را ببریده باشند، محتلم شود.

یکی از حکیمان فرزند خویش را که به سفر می رفت، گفت: ای پسرکم سیمای خویش نیکو بدار که نشانه ی حرمت است. دستان خویش نظیف نگاه دار که نشانه ی سلطنت و قدرت است.

و ظاهر خویش را پاکیزه بدار که نشانه ی زندگی در نعمت است. نیز هموار بر بوی خوش مداومت کن که مردانگی آدمی آشکارا کند و نیز بر ادب که باعث کسب محبت شود.

و بگذار که خرد تو فرودتر از دینت بود و سخنت فرودتر از کردارت و پوشاکت فرودتر از آنچه در خورد تو است.

از سخنان بزرگان: دوست تو آن است که با تو راست گوید نه آن که تصدیق دروغهایت کند. و برادرت آن کس است که ملامتت کند نه آن کس که بهر تو عذر تراشد.

شاعر چیره و زبان آور، ابوسعید رستمی اصفهانی از شاعران (مدح گوی صاحب بن عباد است . . . .وی در وصف نهر آبی سروده است:

میاه علی الارض تجری کانها
صفایح تبر قد سبکن جداول
کأن بها من شره الجری جنه
لذا البستهن الریاح سلا سلا

. . . و مولف گوید، گمان می کنم سلطان ساوجی در توصیف خود او رود دجله بروزگار طغیانش از شعر ابوسعید تأثر گرفته باشد:

دجله را امسال رفتاری عجیب مستانه بود
پای در زنجیر و کف بر لب مگر دیوانه بود

که طی شعر اخیر عبارت «کف بر لب » معنی را بس نیکوتر ساخته است.

زنی شوی خویش را گفت: به خدا سوگند موش هم در خانه ی تو تنها به سبب عشق به وطن طاقت همی آورد.

اشعب فرزندش را که به زنی خیره گشته بود، گفت: پسرکم این گونه نگریستن تو وی را آبستن همی کند.

خداوند را بندگانی است که به نعم وی مخصوص اند تا آن را در جهت منافع دیگر بندگان صرف و بذل ایشان کنند. حال اگر ایشان چنان نکنند، خداوند نعمتشان را واپس گیرد و بدیگری دهد.

امیری فرزند را گفت: ای فرزند، کسی را که امیدی بدست تو دارد. وامدار که مکرر مطالبه کند، چه شیرینی یاری تو به تلخی خلف وعده نیرزد.

امیری را گفتند: خدمتکارانت برتو چنان جسور گشته اند که ندایت را پاسخ نمی دهند. وی گفت: مرا چنین پیش آمد که یا ایشان فاسد شوند یا خلق و خوی مرا تباه سازند. از این رو فساد ایشان را سبک تر از تباهی اخلاق خویش یافتم.

یکی از اشراف عرب را پرسیدند: چگونه بدین سروری و آقائی رسیدی؟ گفت از آن رو که هر که به خصومت با من دست زد، بین خود و او موضعی بهر صلح باقی نهادم.

حکیمی گفت: سه چیز را ننگی نیست: بیماری، تهیدستی و مرگ.

یکی از بزرگان گفت: سه چیز آدمی را نیک شادمان کند، یکی این که میوه ی درختی را خورد که خود غرس کرده است. دیگر این که بیند که مردمان فرزند وی را ثنا گویند. و سوم این که شنود شعرش را همی خوانند.

سه کس، از سه کس هرگز انصاف نبینند: بردبار از احمق، مؤمن از فاجر و شریف از فرومایه.

یکی گفت، دوستی سه گونه است: دوستی خداوند عز وجل بدون آن که از امیدی بود یا بیمی. این دوستی را عذر و خیانت نمی آلاید.

دیگر دوستئی از روی عشق و محبت در جهت معاشرت. و سوم دوستئی که از امیدی بود یا بیمی که این یکی از همه بدتر است و زودتر از میان رود.

افلاطون گفت: سه کس شایسته ی رحمت آوردن اند: ضعیفی که اسیر قدرتمندی بود. کریمی که نیازمند فرومایه ای بود و خردمندی که فرمان نادانی بر او روان بود.

لقمان حکیم گفت: سه کس را در سه حالت توان شناخت: دلیر را هنگام جنگ، بردبار را هنگام خشم و برادر را هنگامی که بدو نیاز داری.

یکی از بزرگان گفت: سه چیز را حیله ای نتوان، تهیدستی که با تنبلی آمیخته بود. عداوتی که با حسادت آمیخته بود. و بیماری که آمیخته به پیری.

حسن بن سهل گفت: سه چیز بی سه چیز دیگر تباه بود. دینی که بدانش متحلی نبود، قدرتی که به فعلیت درنیاید و مالی که بذل نشود.

در حدیث آمده است که چهار چیز از گنجینه های بهشتی محسوب است: پوشاندن نیاز، پوشاندن صدقه، پوشاندن مصیبت و پوشاندن درد.

حکیمی پادشاهی را به چهار عبارت پند داد و بگفت، آن ها را از من به یاد دار که صلاح ملک و استواری کار رعیت تو در آن هاست: یک این که وعده ای مده که به ایفایش مطمئن نیستی.

دو دیگر این که فراز رفتنی آسان که فرودآمدنی سخت را واجد بود، ترا نفریبد. سه دیگر بدان که هر عملی را جزائی است.

از این رو از پایان کارها برحذر باش و چهارم آن که هرامری را اسراری است که بر تو مستور است، آن ها را آماده باش.

در کلیله و دمنه آمده است که: ثروتمند باید که مال خویشتن را در سه موضع صرف کند: اگر خواهان آخرت است، در راه صدقه. اگر خواهان دنیاست در یاری پادشاه و اطرافیانش. و اگر خواهان عیش و عشرت است در کار زنان.

مأمون گفت: مردان سه گونه اند: مردانی که چون غذایند و همیشه مورد نیاز. مردانی که چون دارویند که گاه مورد نیاز شوند. و مردانی چون بیماری اند که ازایشان به خدا پناه همی بریم.

حکیمی گفت: شایسته چنان است که زن در چهار چیز پس تر از مرد بود: سن، قد، ثروت و نسب.

احنف بن قیس گفت: شتاب جز در چهار چیز ستوده نیست: نکاح کردن دوشیزگان هنگامی که همتای مناسبی یافته شود. رویاروی شدن با کاری سترگ که ناگزیر است و کار نیکو کردن.

حکیمی گفت: کسی که خویشتن را از چهار چیز نگاه دارد، سعادتمند است: شتاب، ستیزه، سستی و خودبینی.

کفر چو منی گزاف و آسان نبود
ثابت تر از ایمان من ایمان نبود
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود
ای خاک بوسی درت مقصود هر صاحب دلی
بردن به خاک این آرزو مشکلتر از هر مشکلی

درحدیث آمده است که: پنچ چیز را پیش از پنچ چیز غنیمت دان: جوانیت را پیش از پیری. سلامتت را پیش از بیماری. بی نیازیت را پیش از فقر و آسودگیت را پیش از گرفتاری و زندگانیت را پیش از مرگ.

یکی از حکیمان یونان گفت: گردآوری مال جز با پنج خصلت نشود: رنج بردن در کسب مال. مشغول شدن از آخرت بدان. بیم از ربوده شدنش. تحمل صفت بخل که مانع از دست شدنش شود و بریدن از یاران به سبب مال.

حکیمی گفت: خردمند در جائی که یکی از این پنج را واجد نبود، نشاید که سکنی گزیند: پادشاهی دوراندیش، طبیبی دانا، قاضئی عادل، نهری جاری و بازاری استوار.

امیرمؤمنان (ع) فرمود: پنج خصلت از کرم آدمی است: اینکه مالک زبان خویش بود، به کار خویش پردازد، به وطن خویش شیفته بود و یاران قدیم خویش حفظ کند.

حکیمی گفت: خردمند باید که از پنج کس بر حذر بود: کریمی که اهانتش کرده باشند، فرومایه ای که گرامیش داشته باشند، خردمندی که محرومش داشته بود، احمقی که با وی مزاح کرده بود و فاجری که با وی معاشرت کرده باشند.

در حدیث آمده است که شش تن را غم هرگز رها نکند: اهل حقد، حسود، تهیدستی که از ثروت تازه به فقر افتاده باشند، خواهان درجه ای که توانائی حصول آن را واجد نبود، و همنشین با ادیبان که خود از ادب بی بهره بود.

امیرمؤمنان(ع) فرمود: در مصاحبت کسی که شش خصلت در او گرد بود، فایدتی نیست: کسی که اگر سخن گوید دروغ گوید و اگر سخنش گوئی دروغ شمرد، اگر امینش پنداری خیانت ورزد و اگر امنیت نهد، متهمت کند. اگر به وی بخشیدی، کفران کند و اگر به تو بخشد، بر تو منت نهد.

یکی از حکیمان گفت: آبادانی دنیا منوط به شش چیز است: اول - زیادتی نکاح و قوه ی موجب آن چه اگرآن انقطاع یابد، تناسل انقطاع یابد.

دوم، عشق به اولاد که اگر نبود، موجبات تربیت ایشان زائل شود و در آن صورت فرزندان به هلاکت رسند. سوم بلندی دامن آرزوها که اگر نبود، کارها و ساختن ها را یک سو نهند.

چهارم جهل به زمان مرگ و طول عمر که اگر نبود، دامنه ی آرزوها بلند نمی شد. پنجم اختلاف مردمان به ثروت و نیاز برخی به دیگران بدان سبب که اگر همه یکسان بودند، شاید معاششان انتظام نمی یافت. ششم وجود حکومت (سلطان) که اگر نبود، برخی مردم دیگران را به هلاکت رسانند.

یکی از حکیمان گفت: شش خصلت را تنها کسانی دارایند که شریف باشند: ثبات هنگام پیش آمدن نعمت های بزرگ. بردباری هنگام حدوث مصیب های عظیم.

عنان نفس را هنگام انگیخته شدن شهوات بدست خرد دادن. راز خویش را از دوست و دشمن پوشاندن. بر گرسنگی بردباری کردن و سرانجام تحمل همسایه ی بد را داشتن. هر کثرتی دشمن طبیعت است. هر شتابانی کامیاب نیز اگر بود، سرزنش شود.

گنجینه های اسرار هر چند بیشی یابد، تباهی نیز یابد. هر چند نعمت جاهل بیشی شود، زشتی وی را افزاید. هر چیزی، چیزی است جز دوستی دروغزن که هیچ چیز نیست.

لباس آدمی زبان گویای نعمت خداوندی به اوست.

هم نشینی سنگین دلان تب جان است و زکوه رای، نصیحت نصیحت خواهان است. اوج بلا دست تنگی و بیشی عیال است. روز ناتوان فرداست، دوست پدر عموی فرزند است.

صواب نادان چونان خطای خردمند است. نشانه ی دروغزن سوگند خوردن بهر کسی است که از او سوگند نخواسته، هر فردائی را طعامی خواهد بود.

از اشرف اعمال کریمان تغافلشان از چیزهائی است که دانند. دانائی دشمن آدمی از سعادت اوست. زبان نادان وی را به هلاکت رساند.

مرگ آدمی نکوکار، راحت جان اوست و مرگ شریر راحت جان دیگران است. نیکوترین مال آدمی آن است که او را نگاه دارد و بدترین آن که آدمی آن رانگاه دارد.

نیکوترین عفو، عفو با قدرت است. هر قوم را روزگاری بود. فوت شدن نیاز نیک تر از آن است که از غیر اهلش خواسته شود.

نیک ترین مال تو آن بود که به کارت آید و نیک ترین تجربه ی تو آن که از آن پند نپذیرفته باشی. ستم بر ضعیف ستمی شدید است.

از سخنان حکیمان: معرفت تو به فساد نفست، مصلحت تست. خشم نادان در کلامش ظاهر شود و خشم دانا در عملش.

حق کسی را که با بی نیازی، ترا بزرگداشته باشد، رعایت کن. اگر دوست تو به ولایت رسد، به ده یک دوستیش پیش از آن راضی شو.

آنچه را رهبر قوم تو خواهد بگذار نه آنچه را خداوند خواهد. دری را که بستنش را بر تو عیب دانند، مگشای. تیری را که ردش را نتوانی مینداز.

از بخشش اندک شرم مدار چه امتناع از آن نیز اندک تر است. از آن کسان مباش که شیطان را آشکارا لعن همی کنند و پنهانی دوست اویند. هیچ کنیزکی را روز خریداریش مستای. چون ملخ باش که هر چه یابد خورد و هر چه یابدش، خوردش.

نه آن قدر نرم باش که بفشارندت و نه آنقدر سخت باش که بشکنندت، لطف حسود ترا جز وحشت از وی نیفزاید. زهر را با تکیه به پادزهری که داری منوش.

در کاری کوچک که ممکن است عظمت گیرد، سستی مکن. پیرامن آنچه ندانی مگوی چه در آنچه دانی متهمت کنند. با شروران مصاحبت مکن چه گزند نرسانشان را بر تو منت نهند.

اگر ادب را نیارستی، سکوت پیشه کن. هر گاه دو امر بر تو مشتبه شود، آن را که از هوای نفس تو دورتر است بگزین.

هر گاه قدرت زیادتی گیرد، شهوت نقصان یابد. زمان که حاجت زشت بود، امتناع زیباست. اگر آنچه خواهی نبود، آن را که هست بخواه.

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر مرد عشقی کم خویش گیر
و گرنه ره عافیت پیش گیر
هوش مصنوعی: اگر در عشق شجاعت و قدرتی داری، به آن دل ببند، و گرنه بهتر است که راه آسانی را انتخاب کنی.
مترس از محبت که خاکت کند
که باقی شوی گر هلاکت کند
هوش مصنوعی: نگران محبت نباش که تو را پایین نمی‌آورد و اگر حتی مجبور به رفتن باشی، در آن حالت هم باقی خواهی ماند.
ترا با حق آن آشنائی دهد
که از دست خویشت رهائی دهد
هوش مصنوعی: آنچه تو را به حقیقت نزدیک می‌کند، به گونه‌ای تو را رها می‌سازد که از خودت آزاد شوی.
که تا با خودی در خودت راه نیست
وزین نکته جز بیخود آگاه نیست
هوش مصنوعی: برای این‌که با خودت ارتباط برقرار کنی، باید از خودت فاصله بگیری. و به جز این نکته، چیز دیگری نمی‌توانی از خودت بفهمی.
نه مطرب که آواز پای ستور
سماع است اگر عشق داری و شور
هوش مصنوعی: اگر عشق و شور در دل داری، به شنیدن آهنگ و صدای معشوق نیازی نیست؛ این احساس خود به خود تو را به وجد می‌آورد.
مگس پیش شوریده ای پر نزد
که او چون مگس دست بر سر نزد
هوش مصنوعی: مگس به آن شوریده حال نزدیک نشوید، چون او هم مانند مگس فقط به سر و صدا می‌زند و کارش بیهوده است.
نه بم داند آشفته سامان نه زیر
به آواز مرغی بنالد فقیر
هوش مصنوعی: نه کسی از حال پریشانی من باخبر است و نه خواب مرا کسی می‌داند که مثل پرنده‌ای در قفس ناله می‌کند.
سراینده خود می نگردد خموش
ولیکن نه هر وقت باز است گوش
هوش مصنوعی: شاعر به سکوت خود می‌نگرد، اما همیشه گوش‌ها شنوا هستند.
چو شوریدگان می پرستی کنند
به آواز دولاب مستی کنند
هوش مصنوعی: دیوانه‌ها وقتی به پرستش شراب می‌پردازند، با صدای چرخِ آسیاب سرمستی و شنگولی می‌کنند.
به چرخ اندر آیند دولاب وار
چو دولاب بر خود بگریند زار
هوش مصنوعی: انسان‌ها مانند چرخش یک دولاب، در زندگی دچار تغییرات و مشکلات می‌شوند و گاهی به خاطر شرایط سخت و ناگوار، حسرت و اندوه را تجربه می‌کنند.
به تسلیم سر در گریبان برند
چو طاقت نماند گریبان درند
هوش مصنوعی: وقتی دیگر توان تحمل ندارند، سر خود را در گریبان پنهان می‌کنند و تسلیم می‌شوند.
مکن عیب درویش بیهوش و مست
که غرق است از آن می زند پا و دست
هوش مصنوعی: به عیب‌جویی از درویش مست و بی‌خبر نپرداز، چرا که او در حال غرق شدن است و از همین حالت، دست و پایش به هم می‌خورد.
نگویم سماع ای برادر که چیست
مگر مستمع را بدانم که کیست
هوش مصنوعی: من نمی‌گویم که سماع چیست، چون نمی‌دانم شنونده کیست و آیا اهلیت آن را دارد یا نه.
اگر از برج معنی پرد طیر او
فرشته فرو ماند از سیر او
هوش مصنوعی: اگر از بلندی‌های معنا به پرواز درآیی، حتی فرشته‌ها نیز در سفر او عقب خواهند ماند.
اگر مرد لهو است و بازی ولاغ
قوی تر شود دیوش اندر دماغ
هوش مصنوعی: اگر کسی اهل سرگرمی و بازی باشد، ناپسند و بی‌ارزش خواهد بود و در نتیجه، افکار منفی و شوم در ذهنش بیشتر خودنمایی خواهد کرد.
جهان پر سماع است و مستی و شور
ولیکن نبیند در آئینه کور
هوش مصنوعی: جهان پر از شادی و نشاط است، اما کسانی که نابینا هستند، نمی‌توانند این زیبایی‌ها را در آینه ببینند.
پریشان شود گل به باد سحر
نه هیزم، که نشکافدش جز تبر
هوش مصنوعی: وقتی گل به دست طوفان صبح بیفتد، آسیب آن به سبب چیزی غیر از تبر نخواهد بود و هیچ تکه‌تکه نمی‌شود.
نبینی شتر بر حدای عرب
که چونش به رقص اندر آرد طرب
هوش مصنوعی: شتر را در سرزمین عرب ببین که چگونه به خاطر شادی و لذت حرکت می‌کند و رقصان می‌شود.
شتر را چو شور و طرب در سر است
اگر آدمی را نباشد، خر است
هوش مصنوعی: اگر انسان شادابی و شور و نشاط نداشته باشد، مانند شتری است که بی‌هدف و بی‌انگیزه شده است.
در یکی از تاریخ های مورد اعتماد آمده است که جمعی سر از طاعت حجاج زدند و به جنگ وی برخاستند. پیشوای ایشان که مردی دلیر و زاهد بود، اسیر گشت.
هوش مصنوعی: در یکی از منابع معتبر ذکر شده است که گروهی از مردم علیه حجاج شورش کرده و به جنگ با او پرداختند. رهبر این گروه که فردی شجاع و پرهیزگار بود، به اسارت درآمد.
حجاج فرمان داد دستان وی را از کتف و پاهای وی را از زانو ببریدند. و رهایش کردند که تا صبح در خون خویش غلت خورد.
هوش مصنوعی: حجاج دستور داد تا دستان او را از ناحیه شانه و پاهایش را از زانو قطع کنند. سپس او را رها کردند تا تا صبح در خون خود غلت بزند.
صبح که شد، وی بی لکنت زبانی رهگذران را نداد درمی داد که چه کسی در طلب اجر، دو دلو آب بر من خواهد ریخت.
هوش مصنوعی: صبح که شد، او به راحتی به عابرانی که از کنارشان می‌گذشتند گفت که چه کسی برای کسب پاداش، دو دلو آب بر او خواهد ریخت.
دوشینه من محتلم گشته ام. راوی گفت: این بس شگفت است که کسی دستان و پاهایش را ببریده باشند، محتلم شود.
هوش مصنوعی: من در خواب به حالت جنسی رسیدم. راوی گفت: این واقعا عجیب است که کسی دست‌ها و پاهایش را بریده باشد و همچنان به این حالت برسد.
یکی از حکیمان فرزند خویش را که به سفر می رفت، گفت: ای پسرکم سیمای خویش نیکو بدار که نشانه ی حرمت است. دستان خویش نظیف نگاه دار که نشانه ی سلطنت و قدرت است.
هوش مصنوعی: یکی از حکیمان به پسرش که قرار بود به سفر برود گفت: ای فرزند، چهره‌ات را زیبا نگه‌دار زیرا نشانه‌ی احترام است. دستانت را تمیز نگه‌دار چرا که نشانه‌ی سلطنت و قدرت است.
و ظاهر خویش را پاکیزه بدار که نشانه ی زندگی در نعمت است. نیز هموار بر بوی خوش مداومت کن که مردانگی آدمی آشکارا کند و نیز بر ادب که باعث کسب محبت شود.
هوش مصنوعی: ظاهر خود را تمیز و آراسته نگه‌دار، زیرا این نشانه‌ زندگی در خوشبختی است. همچنین همواره به رایحه‌های خوش توجه کن، زیرا این امر شخصیت تو را بیشتر نشان می‌دهد. از ادب و نزاکت نیز غافل نشو، زیرا این ویژگی‌ها موجب جلب محبت دیگران می‌شوند.
و بگذار که خرد تو فرودتر از دینت بود و سخنت فرودتر از کردارت و پوشاکت فرودتر از آنچه در خورد تو است.
هوش مصنوعی: اجازه بده که درک و عقل تو از ایمان‌ات کمتر باشد، و گفتارت از کارهایت پایین‌تر باشد، و لباس‌هایت از آنچه که در خوراک تو هست، کمتر باشد.
از سخنان بزرگان: دوست تو آن است که با تو راست گوید نه آن که تصدیق دروغهایت کند. و برادرت آن کس است که ملامتت کند نه آن کس که بهر تو عذر تراشد.
هوش مصنوعی: دوست واقعی کسی است که به تو حقیقت را بگوید و دروغ‌هایت را تأیید نکند. برادر تو کسی است که وقتی اشتباهی کردی، به تو انتقاد کند و نه کسی که همیشه بخواهد برای تو توجیه بیاورد.
شاعر چیره و زبان آور، ابوسعید رستمی اصفهانی از شاعران (مدح گوی صاحب بن عباد است . . . .وی در وصف نهر آبی سروده است:
هوش مصنوعی: ابوسعید رستمی اصفهانی، شاعر برجسته و ماهر، در مدح صاحب بن عباد شعر سروده است. او در یکی از اشعارش به توصیف نهر آبی پرداخته است.
میاه علی الارض تجری کانها
صفایح تبر قد سبکن جداول
هوش مصنوعی: آب‌های روی زمین همچون صفحات طلا به آرامی به جریان می‌افتند.
کأن بها من شره الجری جنه
لذا البستهن الریاح سلا سلا
هوش مصنوعی: گویی در آنجا از شر و بلای زندگی، بهشتی وجود دارد؛ به همین دلیل، بادها به آرامی و به نرمی بر آنها می‌وزند.
. . . و مولف گوید، گمان می کنم سلطان ساوجی در توصیف خود او رود دجله بروزگار طغیانش از شعر ابوسعید تأثر گرفته باشد:
هوش مصنوعی: مولف معتقد است که تصور می‌کند سلطان ساوجی در توصیف خود از رود دجله، تحت تأثیر شعر ابوسعید قرار گرفته است، به ویژه در زمان طغیان این رود.
دجله را امسال رفتاری عجیب مستانه بود
پای در زنجیر و کف بر لب مگر دیوانه بود
هوش مصنوعی: دجله در امسال رفتاری شگفت‌انگیز و سرحال داشت، به گونه‌ای که پاهایش از زنجیر آزاد نبود و همچنان کف بر لب داشت، انگار که دیوانه‌ای باشد.
که طی شعر اخیر عبارت «کف بر لب » معنی را بس نیکوتر ساخته است.
هوش مصنوعی: در شعر اخیر، عبارت «کف بر لب» به معنای عمیق‌تری اشاره دارد و تصویری زیبا و جذاب‌تر از آنچه که در ابتدا به نظر می‌رسد، ارائه می‌دهد.
زنی شوی خویش را گفت: به خدا سوگند موش هم در خانه ی تو تنها به سبب عشق به وطن طاقت همی آورد.
هوش مصنوعی: زنی به شوهرش گفت: به خدا قسم حتی موش هم در خانه تو فقط به خاطر عشق به میهنش استقامت می‌کند.
اشعب فرزندش را که به زنی خیره گشته بود، گفت: پسرکم این گونه نگریستن تو وی را آبستن همی کند.
هوش مصنوعی: اشعب به پسرش که به زنی خیره شده بود، گفت: پسرم، اینطور زل زدن تو ممکن است او را باردار کند.
خداوند را بندگانی است که به نعم وی مخصوص اند تا آن را در جهت منافع دیگر بندگان صرف و بذل ایشان کنند. حال اگر ایشان چنان نکنند، خداوند نعمتشان را واپس گیرد و بدیگری دهد.
هوش مصنوعی: خداوند افرادی را دارد که به آنها نعمت‌هایی داده است تا این نعمت‌ها را برای کمک و بهره‌مندی دیگران به کار ببرند. اما اگر این افراد از این نعمت‌ها به درستی استفاده نکنند، خداوند آن نعمت‌ها را از آنها می‌گیرد و به دیگران می‌دهد.
امیری فرزند را گفت: ای فرزند، کسی را که امیدی بدست تو دارد. وامدار که مکرر مطالبه کند، چه شیرینی یاری تو به تلخی خلف وعده نیرزد.
هوش مصنوعی: پدر به فرزندش گفت: ای پسر، وقتی کسی به تو امید دارد و مدام از تو طلب یاری می‌کند، وعده‌ی تو اگر به تلخی خلف وعده همراه باشد، شیرینی یاری تو را به هیچ تبدیل می‌کند.
امیری را گفتند: خدمتکارانت برتو چنان جسور گشته اند که ندایت را پاسخ نمی دهند. وی گفت: مرا چنین پیش آمد که یا ایشان فاسد شوند یا خلق و خوی مرا تباه سازند. از این رو فساد ایشان را سبک تر از تباهی اخلاق خویش یافتم.
هوش مصنوعی: یک امیر به او گفتند که خدمتکارانش تا حدی جرات پیدا کرده‌اند که به صدایش پاسخ نمی‌دهند. او جواب داد که این وضعیت باعث شده است که یا خدمتکاران بد شوند یا اخلاق خودش تحت تاثیر منفی قرار گیرد. بنابراین، او بر این باور بود که فساد خدمتکارانش برای او کم‌اهمیت‌تر از آلودگی اخلاق خودش است.
یکی از اشراف عرب را پرسیدند: چگونه بدین سروری و آقائی رسیدی؟ گفت از آن رو که هر که به خصومت با من دست زد، بین خود و او موضعی بهر صلح باقی نهادم.
هوش مصنوعی: از یکی از اشراف عرب سوال کردند که چگونه به این مقام و بزرگی رسیدی؟ او پاسخ داد که به این دلیل است که هر کسی که با من دشمنی کرد، من همیشه فکری برای صلح و آشتی با او داشتم.
حکیمی گفت: سه چیز را ننگی نیست: بیماری، تهیدستی و مرگ.
هوش مصنوعی: یک حکیم بیان کرده است که سه چیز وجود دارد که انسان نباید از آنها خجالت بکشد: بیماری، فقر و مرگ.
یکی از بزرگان گفت: سه چیز آدمی را نیک شادمان کند، یکی این که میوه ی درختی را خورد که خود غرس کرده است. دیگر این که بیند که مردمان فرزند وی را ثنا گویند. و سوم این که شنود شعرش را همی خوانند.
هوش مصنوعی: یکی از بزرگواران می‌گوید: سه چیز وجود دارد که انسان را به شدت خوشحال می‌کند. اول این که میوه درختی را بخورد که خودش کاشته است. دوم این که ببیند مردم درباره فرزندش خوب صحبت می‌کنند. و سوم این که بشنود شعرش را می‌خوانند.
سه کس، از سه کس هرگز انصاف نبینند: بردبار از احمق، مؤمن از فاجر و شریف از فرومایه.
هوش مصنوعی: سه نوع آدم هیچ‌گاه انصاف نمی‌بینند: فرد بردبار از احمق، مؤمن از فاجر و فرد شریف از کسانی که فرومایه هستند.
یکی گفت، دوستی سه گونه است: دوستی خداوند عز وجل بدون آن که از امیدی بود یا بیمی. این دوستی را عذر و خیانت نمی آلاید.
هوش مصنوعی: یک نفر گفت که دوستی به سه شکل وجود دارد: یکی دوستی با خداوند که نه به خاطر امید به پاداش و نه به خاطر ترس از مجازات است. این نوع دوستی از عذر و خیانت پاک است و تحت تأثیر آنها قرار نمی‌گیرد.
دیگر دوستئی از روی عشق و محبت در جهت معاشرت. و سوم دوستئی که از امیدی بود یا بیمی که این یکی از همه بدتر است و زودتر از میان رود.
هوش مصنوعی: دوستی‌هایی که بر پایه عشق و محبت شکل می‌گیرند، دیگر وجود ندارند. همچنین، نوع دیگری از دوستی‌ها که بر اساس امید یا ترس بنا شده‌اند، نیز وجود دارد که این نوع از دوستی بدترین نوع است و به سرعت از بین می‌رود.
افلاطون گفت: سه کس شایسته ی رحمت آوردن اند: ضعیفی که اسیر قدرتمندی بود. کریمی که نیازمند فرومایه ای بود و خردمندی که فرمان نادانی بر او روان بود.
هوش مصنوعی: افلاطون بیان کرده است که سه دسته از افراد سزاوار کمک و رحمت هستند: افرادی که به خاطر ناتوانی خود تحت تسلط و ظلم قدرتمندان قرار دارند، کسانی که از لطف و یاری افراد بی‌مقدار و نیازمند رنج می‌برند و نیز افرادی که به خاطر نادانی و جهل دیگران در تنگنا قرار دارند.
لقمان حکیم گفت: سه کس را در سه حالت توان شناخت: دلیر را هنگام جنگ، بردبار را هنگام خشم و برادر را هنگامی که بدو نیاز داری.
هوش مصنوعی: لقمان حکیم بیان کرده است که می‌توانیم سه نوع انسان را در شرایط خاص بشناسیم: شجاعت یک فرد در زمان جنگ مشخص می‌شود، صبر و بردباری او در هنگام خشم آشکار می‌شود و وفاداری و کمک برادر در زمان نیاز به او نمایان می‌شود.
یکی از بزرگان گفت: سه چیز را حیله ای نتوان، تهیدستی که با تنبلی آمیخته بود. عداوتی که با حسادت آمیخته بود. و بیماری که آمیخته به پیری.
هوش مصنوعی: یکی از شخصیت‌های بزرگ گفت: سه چیز وجود دارد که هیچ راه چاره‌ای برای آن‌ها نیست. اولین، فقیری است که با تنبلی همراه شده است. دوم، دشمنی است که به حسادت آغشته شده. و سوم، بیماری است که با سالخوردگی همراه است.
حسن بن سهل گفت: سه چیز بی سه چیز دیگر تباه بود. دینی که بدانش متحلی نبود، قدرتی که به فعلیت درنیاید و مالی که بذل نشود.
هوش مصنوعی: حسن بن سهل بیان می‌کند که سه چیز بدون سه چیز دیگر ارزش ندارند. دین بدون علم به آن، قدرتی که به عمل در نمی‌آید و ثروتی که هزینه نشود، همه بی‌فایده‌اند.
در حدیث آمده است که چهار چیز از گنجینه های بهشتی محسوب است: پوشاندن نیاز، پوشاندن صدقه، پوشاندن مصیبت و پوشاندن درد.
هوش مصنوعی: در روایتی گفته شده که چهار موضوع به عنوان گنجینه‌های بهشتی شناخته می‌شوند: نسبت به نیازهای دیگران پوشیده‌داری کردن، صدقه دادن به کتمان، همراهی در زمان مصیبت و در برابر درد و رنج صبر کردن.
حکیمی پادشاهی را به چهار عبارت پند داد و بگفت، آن ها را از من به یاد دار که صلاح ملک و استواری کار رعیت تو در آن هاست: یک این که وعده ای مده که به ایفایش مطمئن نیستی.
هوش مصنوعی: یک حکیم به یک پادشاه چهار نکته مهم نصیحت کرد و گفت که این نکات را به یاد داشته باشد، زیرا به نفع کشور و ثبات زندگی مردمش خواهد بود. اولین نکته این بود که هرگز وعده‌ای نده که از انجام آن مطمئن نیستی.
دو دیگر این که فراز رفتنی آسان که فرودآمدنی سخت را واجد بود، ترا نفریبد. سه دیگر بدان که هر عملی را جزائی است.
هوش مصنوعی: دو نکته دیگر این است که اگر بالا رفتن آسان باشد اما پایین آمدن سخت، تو را فریب ندهد. نکته‌ی سوم این که هر عملی سزا و پاداشی دارد.
از این رو از پایان کارها برحذر باش و چهارم آن که هرامری را اسراری است که بر تو مستور است، آن ها را آماده باش.
هوش مصنوعی: بنابراین از پایان کارها احتیاط کن و همچنین بدان که هر کاری دارای رازهایی است که بر تو پنهان است، پس خود را برای مواجهه با آن‌ها آماده کن.
در کلیله و دمنه آمده است که: ثروتمند باید که مال خویشتن را در سه موضع صرف کند: اگر خواهان آخرت است، در راه صدقه. اگر خواهان دنیاست در یاری پادشاه و اطرافیانش. و اگر خواهان عیش و عشرت است در کار زنان.
هوش مصنوعی: در کتاب کلیله و دمنه آمده که فرد ثروتمند باید دارایی‌اش را در سه زمینه خرج کند: اگر به دنبال آخرت است، باید پولش را در راه صدقه بدهد. اگر به دنبال زندگی دنیوی است، باید در حمایت از پادشاه و نزدیکانش هزینه کند. و اگر به دنبال لذت و خوشگذرانی است، باید در امور مربوط به زنان خرج نماید.
مأمون گفت: مردان سه گونه اند: مردانی که چون غذایند و همیشه مورد نیاز. مردانی که چون دارویند که گاه مورد نیاز شوند. و مردانی چون بیماری اند که ازایشان به خدا پناه همی بریم.
هوش مصنوعی: مأمون گفت: مردان را به سه دسته تقسیم می‌توان کرد: دسته‌ای که مانند غذا همیشه به آنها نیاز داریم. دسته‌ای که مانند دارو هستند و گاهی باید به آن‌ها مراجعه کنیم. و دسته‌ای که مانند بیماری هستند و از آنها به خدا پناه می‌بریم.
حکیمی گفت: شایسته چنان است که زن در چهار چیز پس تر از مرد بود: سن، قد، ثروت و نسب.
هوش مصنوعی: حکیمی بیان کرد که زن باید در چهار مورد از مرد عقب‌تر باشد: در سن، قد، ثروت و نسب.
احنف بن قیس گفت: شتاب جز در چهار چیز ستوده نیست: نکاح کردن دوشیزگان هنگامی که همتای مناسبی یافته شود. رویاروی شدن با کاری سترگ که ناگزیر است و کار نیکو کردن.
هوش مصنوعی: احنف بن قیس بیان کرده که شتاب تنها در چهار مورد قابل تحسین است: ازدواج با دختران جوان زمانی که شخص مناسبی پیدا می‌شود، مواجهه با کار بزرگ و ضروری و انجام کارهای نیک.
حکیمی گفت: کسی که خویشتن را از چهار چیز نگاه دارد، سعادتمند است: شتاب، ستیزه، سستی و خودبینی.
هوش مصنوعی: یک حکیم گفت: کسی که خود را از چهار چیز حفظ کند، به خوشبختی می‌رسد: سرعت در تصمیم‌گیری،争斗 با دیگران، تنبلی و خودپسندی.
کفر چو منی گزاف و آسان نبود
ثابت تر از ایمان من ایمان نبود
هوش مصنوعی: کفر و بی‌دینی از نوع من، بی‌دلیل و آسان نیست؛ ایمان من است که از هر معنایی استوارتر و قوی‌تر است.
در دهر چو من یکی و آن هم کافر
پس در همه دهر یک مسلمان نبود
هوش مصنوعی: در این دنیا اگر من تنها کسی باشم که کافر هستم، پس در کل این دنیا هیچ مسلمانی وجود ندارد.
ای خاک بوسی درت مقصود هر صاحب دلی
بردن به خاک این آرزو مشکلتر از هر مشکلی
هوش مصنوعی: ای خاکی که بر درت بوسه می‌زنم، هدف هر انسانی که دلش پاک و صادق است، رسیدن به خاک است. اما دستیابی به این آرزو از هر چالش و دشواری دیگر سخت‌تر است.
درحدیث آمده است که: پنچ چیز را پیش از پنچ چیز غنیمت دان: جوانیت را پیش از پیری. سلامتت را پیش از بیماری. بی نیازیت را پیش از فقر و آسودگیت را پیش از گرفتاری و زندگانیت را پیش از مرگ.
هوش مصنوعی: در متنی بیان شده که پنج موضوع را باید قبل از وقوع پنج موضوع دیگر ارزشمند دانست: جوانی‌تان قبل از پیری، سلامتی‌تان قبل از بیماری، بی‌نیازی‌تان قبل از فقر، راحتی‌تان قبل از مشکلات و زندگی‌تان قبل از مرگ.
یکی از حکیمان یونان گفت: گردآوری مال جز با پنج خصلت نشود: رنج بردن در کسب مال. مشغول شدن از آخرت بدان. بیم از ربوده شدنش. تحمل صفت بخل که مانع از دست شدنش شود و بریدن از یاران به سبب مال.
هوش مصنوعی: یکی از حکما در یونان گفت که برای جمع‌آوری ثروت باید پنج ویژگی در فرد وجود داشته باشد: اول اینکه در مسیر کسب درآمد سختی بکشد. دوم اینکه از پیگیری مسائل آخرت غافل نشود. سوم اینکه نگرانی از دزدیده شدن مالش داشته باشد. چهارم اینکه باید صفت بخل را در خود ایجاد کند تا مالش را از دست ندهد و در نهایت، باید از دوستانش به خاطر پول دوری کند.
حکیمی گفت: خردمند در جائی که یکی از این پنج را واجد نبود، نشاید که سکنی گزیند: پادشاهی دوراندیش، طبیبی دانا، قاضئی عادل، نهری جاری و بازاری استوار.
هوش مصنوعی: حکیمی می‌گوید: فردی خردمند نباید در مکانی زندگی کند که یکی از این پنج ویژگی را نداشته باشد: یک پادشاه با تدبیر، یک پزشک آگاه، یک قاضی عادل، یک رود پرآب و یک بازار مطمئن.
امیرمؤمنان (ع) فرمود: پنج خصلت از کرم آدمی است: اینکه مالک زبان خویش بود، به کار خویش پردازد، به وطن خویش شیفته بود و یاران قدیم خویش حفظ کند.
هوش مصنوعی: امیرمؤمنان (ع) بیان کردند که پنج ویژگی از اخلاق نیکو و بخشنده بودن انسان به شمار می‌آید: اول اینکه فرد بتواند بر زبان خود کنترل داشته باشد، دوم اینکه به کارهای خود مشغول باشد، سوم اینکه نسبت به سرزمین خود علاقه و محبت داشته باشد، و چهارم اینکه دوستان و همراهان قدیمی‌اش را حفظ کند.
حکیمی گفت: خردمند باید که از پنج کس بر حذر بود: کریمی که اهانتش کرده باشند، فرومایه ای که گرامیش داشته باشند، خردمندی که محرومش داشته بود، احمقی که با وی مزاح کرده بود و فاجری که با وی معاشرت کرده باشند.
هوش مصنوعی: یک حکیم گفت که انسان عاقل باید از پنج نوع آدم دوری کند: انسانی با قلب بزرگ که به او توهین کرده، فرد پست و بی‌ارزشی که او را مورد احترام قرار داده، فردی عاقل که او را از نظر مالی یا روحی محروم کرده، احمق و نادانی که با او شوخی کرده و فردی فاسد و ناپاک که با او معاشرت کرده است.
در حدیث آمده است که شش تن را غم هرگز رها نکند: اهل حقد، حسود، تهیدستی که از ثروت تازه به فقر افتاده باشند، خواهان درجه ای که توانائی حصول آن را واجد نبود، و همنشین با ادیبان که خود از ادب بی بهره بود.
هوش مصنوعی: در متن گفته شده است که شش نفر همیشه در غم و اندوه باقی خواهند ماند: افرادی که کینه‌توزند، آدم‌های حسود، کسانی که به تازگی از ثروت به فقر دچار شده‌اند، آن‌هایی که آرزو دارند به مقامی دست یابند که قابلیت رسیدن به آن را ندارند، و همنشین‌ها و دوست‌های ادیب که خود هیچگونه ادب و معرفتی ندارند.
امیرمؤمنان(ع) فرمود: در مصاحبت کسی که شش خصلت در او گرد بود، فایدتی نیست: کسی که اگر سخن گوید دروغ گوید و اگر سخنش گوئی دروغ شمرد، اگر امینش پنداری خیانت ورزد و اگر امنیت نهد، متهمت کند. اگر به وی بخشیدی، کفران کند و اگر به تو بخشد، بر تو منت نهد.
هوش مصنوعی: امیرمؤمنان(ع) فرمودند که در دوستی با کسی که دارای شش خصوصیت باشد، فایده‌ای نیست. این شخص اگر صحبت کند به دروغ، و اگر سخن او را بگویی، دروغت خواهد شمرد. اگر او را امین بدانی، به تو خیانت خواهد کرد و اگر به او اعتماد کنی، تو را متهم می‌کند. اگر به او چیزی بدهی، قدر آن را نخواهد دانست و اگر او چیزی به تو بدهد، بر تو منت خواهد گذاشت.
یکی از حکیمان گفت: آبادانی دنیا منوط به شش چیز است: اول - زیادتی نکاح و قوه ی موجب آن چه اگرآن انقطاع یابد، تناسل انقطاع یابد.
هوش مصنوعی: یکی از حکما گفت: رونق و رشد جامعه به شش عامل وابسته است. اولین عامل، افزایش ازدواج و عواملی است که سبب آن می‌شود؛ زیرا اگر این جریان قطع شود، نسل بشر نیز از بین می‌رود.
دوم، عشق به اولاد که اگر نبود، موجبات تربیت ایشان زائل شود و در آن صورت فرزندان به هلاکت رسند. سوم بلندی دامن آرزوها که اگر نبود، کارها و ساختن ها را یک سو نهند.
هوش مصنوعی: عشق به فرزندان یکی از عوامل مهم در تربیت آنان است، زیرا بدون این عشق، احتمال دارد که فرصت‌های تربیت خوب از بین برود و در نتیجه فرزندان در مسیر نادرست قرار بگیرند. همچنین، داشتن آرزوهای بلند و بزرگ نیز اهمیت دارد، زیرا اگر انسان این آرزوها را نداشته باشد، ممکن است از تلاش و ساختن آینده باز بماند.
چهارم جهل به زمان مرگ و طول عمر که اگر نبود، دامنه ی آرزوها بلند نمی شد. پنجم اختلاف مردمان به ثروت و نیاز برخی به دیگران بدان سبب که اگر همه یکسان بودند، شاید معاششان انتظام نمی یافت. ششم وجود حکومت (سلطان) که اگر نبود، برخی مردم دیگران را به هلاکت رسانند.
هوش مصنوعی: چهارمین نکته عدم آگاهی از زمان مرگ و مدت عمر است که اگر این جهل وجود نداشت، آرزوها گسترده نمی‌شد. پنجمین نکته اختلاف در ثروت و نیاز برخی افراد به دیگران است، زیرا اگر همه برابر بودند، ممکن بود زندگی آنان به هم ریخته باشد. ششمین نکته وجود حکومت (سلطان) است که در صورت نبود آن، برخی افراد ممکن است دیگران را به نابودی برسانند.
یکی از حکیمان گفت: شش خصلت را تنها کسانی دارایند که شریف باشند: ثبات هنگام پیش آمدن نعمت های بزرگ. بردباری هنگام حدوث مصیب های عظیم.
هوش مصنوعی: یکی از حکیمان می‌گوید: تنها افرادی که شخصیت والا و شریفی دارند، شش ویژگی را در خود دارند: یکی این که در زمانی که نعمت‌های بزرگی به سراغشان می‌آید، استواری خود را حفظ می‌کنند. دیگری این که در برابر مشکلات و مصیبت‌های سخت، صبر و استقامت نشان می‌دهند.
عنان نفس را هنگام انگیخته شدن شهوات بدست خرد دادن. راز خویش را از دوست و دشمن پوشاندن. بر گرسنگی بردباری کردن و سرانجام تحمل همسایه ی بد را داشتن. هر کثرتی دشمن طبیعت است. هر شتابانی کامیاب نیز اگر بود، سرزنش شود.
هوش مصنوعی: کنترل نفس را در زمان تحریک شهوات با عقل و خرد به دست بگیر. رازهایت را از دوستان و دشمنان مخفی نگه‌دار. در برابر گرسنگی صبر و تحمل به خرج بده و در نهایت، همسایه‌ی بد را هم تحمل کن. هر نوع افزونی و زیادتی با طبیعت در تضاد است. هرچند که در شتاب و عجله به موفقیتی دست یابی، اما باز هم مورد سرزنش قرار می‌گیری.
گنجینه های اسرار هر چند بیشی یابد، تباهی نیز یابد. هر چند نعمت جاهل بیشی شود، زشتی وی را افزاید. هر چیزی، چیزی است جز دوستی دروغزن که هیچ چیز نیست.
هوش مصنوعی: هر چه که گنجینه‌های اسرار بیشتر شود، به همان اندازه تباهی نیز افزایش می‌یابد. هر چه نعمت تهیه شده برای افراد نادان بیشتر شود، زشتی آن‌ها نیز بیشتر خواهد شد. در واقع، هیچ چیزی با ارزش‌تر از دوستی یک فرد دروغگو نیست که در واقع، هیچ چیزی به حساب نمی‌آید.
لباس آدمی زبان گویای نعمت خداوندی به اوست.
هوش مصنوعی: لباس فرد می‌تواند نماد و نشانه‌ای از نعمت‌های الهی که به او بخشیده شده باشد.
هم نشینی سنگین دلان تب جان است و زکوه رای، نصیحت نصیحت خواهان است. اوج بلا دست تنگی و بیشی عیال است. روز ناتوان فرداست، دوست پدر عموی فرزند است.
هوش مصنوعی: هم‌نشینی افرادی که غمگین و سنگین‌دل هستند، مانند تب و بیماری است و مشورت کردن در اوج مشکلات، نصیحتی از سوی کسانی است که به دنبال مشاوره هستند. زمان دشواری که پیش روی ماست، به نوعی کمبود و فشار بر روی خانواده‌ها را نشان می‌دهد. به هر حال، روزی ناتوانی در پیش است و دوستی که در زندگی وجود دارد می‌تواند شبیه به پدری برای ما باشد.
صواب نادان چونان خطای خردمند است. نشانه ی دروغزن سوگند خوردن بهر کسی است که از او سوگند نخواسته، هر فردائی را طعامی خواهد بود.
هوش مصنوعی: عقل نادان مشابه خطای باهوش است. نشانه دروغگو آن است که به کسی که از او خواسته نشده، سوگند می‌خورد؛ و هر روز برای او غذایی خواهد بود.
از اشرف اعمال کریمان تغافلشان از چیزهائی است که دانند. دانائی دشمن آدمی از سعادت اوست. زبان نادان وی را به هلاکت رساند.
هوش مصنوعی: یکی از ویژگی‌های بارز انسان‌های بزرگ، نادیده گرفتن مسائلی است که از آن‌ها آگاهند. آگاهی می‌تواند برای انسان مانعی در راه خوشبختی‌اش باشد. همچنین، ناآگاهی و عدم دانش، می‌تواند انسان را به ورطه هلاکت بکشد.
مرگ آدمی نکوکار، راحت جان اوست و مرگ شریر راحت جان دیگران است. نیکوترین مال آدمی آن است که او را نگاه دارد و بدترین آن که آدمی آن رانگاه دارد.
هوش مصنوعی: مرگ یک شخص نیکوکار برای او آرامش است، در حالی که مرگ یک فرد شریر می‌تواند برای دیگران آسایش به ارمغان بیاورد. بهترین دارایی انسان چیزی است که او را حفظ می‌کند و بدترین دارایی آن است که انسان آن را نگه‌داری کند.
نیکوترین عفو، عفو با قدرت است. هر قوم را روزگاری بود. فوت شدن نیاز نیک تر از آن است که از غیر اهلش خواسته شود.
هوش مصنوعی: با قدرت و توانایی، بهترین نوع بخشش انجام می‌شود. هر ملت یا قومی روزگاری را تجربه می‌کند. فوت و فقدان چیزی، از درخواست آن از کسانی که در این مورد تخصص ندارند، بهتر است.
نیک ترین مال تو آن بود که به کارت آید و نیک ترین تجربه ی تو آن که از آن پند نپذیرفته باشی. ستم بر ضعیف ستمی شدید است.
هوش مصنوعی: بهترین دارایی تو چیزی است که به کارت بیاید و بهترین تجربه‌ات آن است که از آن درس نگرفته باشی. ظلم به افراد ضعیف ظلمی بسیار شدید است.
از سخنان حکیمان: معرفت تو به فساد نفست، مصلحت تست. خشم نادان در کلامش ظاهر شود و خشم دانا در عملش.
هوش مصنوعی: از جمله‌های حکیمانه: شناختن فساد و ناپاکی نفس خود، به نفع توست. خشم فرد نادان در گفتارش مشخص می‌شود، در حالی که خشم فرد دانا در کارهایش نمایان است.
حق کسی را که با بی نیازی، ترا بزرگداشته باشد، رعایت کن. اگر دوست تو به ولایت رسد، به ده یک دوستیش پیش از آن راضی شو.
هوش مصنوعی: به احترام کسی که با دل‌تنگی و بی‌نیازی، تو را بزرگ می‌دارد، توجه داشته باش. اگر دوست تو به مقام و موقعیتی دست یابد، از او بخواه که به خاطر دوستی‌تان، قبل از آنکه به این مقام برسد، رضایت دهد.
آنچه را رهبر قوم تو خواهد بگذار نه آنچه را خداوند خواهد. دری را که بستنش را بر تو عیب دانند، مگشای. تیری را که ردش را نتوانی مینداز.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که باید به تصمیمات و خواسته‌های رهبر خود احترام گذاشته و آن‌ها را در نظر بگیری. اگر باز کردن در خاصی باعث عیب و انتقاد دیگران می‌شود، هرگز آن را باز نکن. همچنین، اگر به خوبی نمی‌توانی تیری را پرتاب کنی، بهتر است آن را رها کنی و اقدام به آن نکن.
از بخشش اندک شرم مدار چه امتناع از آن نیز اندک تر است. از آن کسان مباش که شیطان را آشکارا لعن همی کنند و پنهانی دوست اویند. هیچ کنیزکی را روز خریداریش مستای. چون ملخ باش که هر چه یابد خورد و هر چه یابدش، خوردش.
هوش مصنوعی: از بخشش های کوچک خجالت نکش، چون از امتناع از آن نیز کم اهمیت تر است. چنین نباش که در ظاهر به شیطان لعنت می‌کنی اما در خفا دوست او هستی. هیچ کنیزی را در زمان خریدن، به او توجه نکن. مانند ملخ باش که هر چیزی را که می‌بیند می‌خورد.
نه آن قدر نرم باش که بفشارندت و نه آنقدر سخت باش که بشکنندت، لطف حسود ترا جز وحشت از وی نیفزاید. زهر را با تکیه به پادزهری که داری منوش.
هوش مصنوعی: نه آنقدر نرم باش که دیگران بتوانند به راحتی از تو سوءاستفاده کنند و نه آنقدر سخت و بی‌احساس که باعث آسیب به خودت شوی. حسادت دیگران هیچ چیزی جز ترس و وحشت برای تو به همراه نخواهد داشت. و همچنین، زهر را با تکیه بر پادزهرهایت نخور.
در کاری کوچک که ممکن است عظمت گیرد، سستی مکن. پیرامن آنچه ندانی مگوی چه در آنچه دانی متهمت کنند. با شروران مصاحبت مکن چه گزند نرسانشان را بر تو منت نهند.
هوش مصنوعی: در کارهای کوچک که ممکن است به نتایج بزرگ و مهمی منجر شود، بی‌توجهی نکن. درباره چیزهایی که نمی‌دانی صحبت نکن، زیرا ممکن است به خاطر آنچه می‌دانی زیر سوال بروی. با افراد بد و شرور ارتباط نداشته باش، چون آن‌ها دردسرها و آسیب‌هایی که به تو می‌زنند را به عنوان لطف و منتی از خودشان بر تو تحمیل خواهند کرد.
اگر ادب را نیارستی، سکوت پیشه کن. هر گاه دو امر بر تو مشتبه شود، آن را که از هوای نفس تو دورتر است بگزین.
هوش مصنوعی: اگر نمی‌توانی با ادب رفتار کنی، بهتر است سکوت کنی. وقتی که دو موضوع برایت مبهم و نامشخص شد، آن گزینه‌ای را انتخاب کن که بیشتر با خواسته‌های نفسانی‌ات فاصله دارد.
هر گاه قدرت زیادتی گیرد، شهوت نقصان یابد. زمان که حاجت زشت بود، امتناع زیباست. اگر آنچه خواهی نبود، آن را که هست بخواه.
هوش مصنوعی: هرگاه قدرت افزایش یابد، تمایلات و خواسته‌های زشت کاهش می‌یابد. زمانی که نیازها و خواسته‌ها ناپسند شوند، دوری و اجتناب از آن‌ها زیباست. اگر چیزی که می‌خواهی وجود نداشته باشد، بهتر است آنچه را که داری بخواهی و از آن لذت ببری.