گنجور

بخش سوم - قسمت دوم

شیر - ابوالحرث

روباه - ابوالحصین

گرگ - ابوجعده

قاطر - ابوالاثقال

خروس - ابویقظان

مرغابی - ابوحفصه

سوسک - ام سالم

درهم - ابوکبر - ابوصالح

نمک - ابوصابر

برنج - ابولؤلؤة

گردو - ابومقاتل

تخم مرغ - ابوالاصفر

ترید - ابوراجع

چوبک - ابوالنقاء

کفتار - ام عامر

پلنگ - ابوعون

سگ - ابوناصح

الاغ - ابوزیاد

گربه - ام خداش

موش - ام فاسد

دینار - ابوالفضل

-ابوالحسن

نان - ابوجابر

گوشت - ابوحضیب

پنیر - ابومسافر

شیر - ابوالابیض

هلیم - ام جابر

آب - ابو حیان

صوفئی گفت: برترین حجاب میان بنده و پروردگار، اشتغال آدمی به تدبیر نفس خویش است و تکیه کردن بر عاجزی چون خود.

ابان بن عبدالحمید بن لاحق بصری شاعری خوش طبع بود و برای یحیی بن خالد بن برمک کتاب کلیله و دمنه را در چهارده هزار بیت در سه ماه سرود. یحیی به تعداد ابیاتش به وی دینار بخشید و فضل نیز پنجهزار دینارش داد.

و همچنین رودکی در سال سیصد و سی و اند کلیله ودمنه را به اسم امیر نصر سامانی در دوازده هزار بیت در بحر رمل مسدس به نظم درآورد و صله ی وافر یافت. این شعر از این جاست:

هر که نامخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

فراء نحوی معلم دو فرزند مأمون بود. و هر زمان که برمی خاست، هر یک از آن دو به سرعت یک لنگ کفش وی را می نهاد. مأمونشان چنین دستور داده بود.

حسن بن علی (ع) جوانی را دید که همی خندید. وی را گفت: ای فلان، آیا از صراط گذشته ای؟ گفت: نه. فرمود: به فردوس خواهی شد یا به جهنم؟ گفت: ندانم. فرمود: پس این خنده زچه رو است؟ راوی گفت: از آن پس آن جوان را خندان ندیدند.

یکی از بزرگان را از سخت ترین بردباری ها پرسیدند، گفت: بردباری بر مصاحبت آن کس که اخلاقش موافق نیست و دوریش نیز ممکن نشود.

یکی از بزرگان را از نشانه ی بردباری پرسیدند، گفت: ترک شکوه گفتن و پنهان ساختن بلا.

از ابوجعفربن علی الباقر(ع) از پذیرش علی بن حسین زین العابدین(ع) از پدرش و وی از پدرش علی بن ابیطالب(ع) روایت کرد که فرمود: از دینی که بر من بود، شکوه به پیامبر(ص) بردم.

فرمود: ای علی «قل اللهم اغنی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک » و اگر دینی چون دین صبیر بر تو بود، خداوندش بپرداز.

در کافی، در باب شرک از صادق جعفربن محمد(ع) روایت شده است که از وی پرسیدند کوچکترین چیزی که بنده بدان مشرک شود، چیست؟ فرمود: این که شخص بدعتی نهد و آن را معیار حب و بغض این و آن گذارد.

ابواسحاق ابراهیم بن علی بن یوسف، شیرازی فیروزآبادی، مردی فاضل بود و چنان در فقه شامغی متبحر بود که می گفتند: اگر شامغی وی را می دید، بدو می نازید. وی با اشعاری نیک است.

از سخنان امام جواد(ع): کسی که کاری زشت را نیک شمرد، در انجام آن شریک به حساب آید. نیز فرمود: کسی که بقا را دوست همی دارد، باید دلی فراهم آرد که در مقابل مصیبت بردبار بود. نیز گفت: اگر نادان ساکت ماند، مردم را اختلافی نیست.

در نهج البلاغه آمده است: خداوند تکالیفی بر عهده ی شما نهاده است، آن ها را ضایع مسازید. نیز حدودی بر شما نهاده است. از آن ها تجاوز مکنید. شما را از پاره ای چیزها نهی نموده است، آن نهی ها را هتک مکنید.

حکیمی یارانش را گفت: دانش بیاموزید، چه اگر زمانه را شما مذمت کنند، به از آن است که به سبب شما مذمتش کنند.

فاضل متکلم ابوالقاسم عبدالواحد بن علی بن برهان گوید: این که متکلمان واژه ی ذات را بر واجب الوجود تعالی شأنه اطلاق همی کنند، درست نیست.

زیرا واژه هائی که بر حق سبحانه اطلاق کنند، نباید تاء تأنیت واجد باشد. چه هیچ نشانه ای نمیتوان بروی اطلاق کرد. در صورتی که ذات مؤنث ذو است به معنی مالک.

غافل مشو که مرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پیها بریده اند
نومید هم مباش که رندان جرعه نوش
ناگه بیک خروش به منزل رسیده اند

از سخنان بزرگان: غیبت کوشش عاجزان است.

رفتم بر اسب تا به به جرمش بکشم
گفتا که نخست بشنو این عذر خوشم
نه گاو زمینم که جهان بردارم
یا چرخ چهارمم که خورشید کشم

از کتاب انیس الخاطر: روایت شده است که یحیی (پیامبر) عیسی (ع) را دید. یحیی گفت: چگونه است که چنان شادمانت بینم که گوئی ایمنی.

عیسی (ع) گفت: چگونه است که چنان اندوهگینت بینم که گوئی مأیوسی. هنوز درنگی نکرده بودند که بدان دو وحی شد: آن کس که شادمان تر و با حسن ظن تر به من است، نزد من محبوب تر است.

عیسی (ع) را گذار بر مردی افتاد کور، مبتلا به لک و پیس، زمینگیر که هر دو طرف بدنش فلج بود و گوشت بدنش از جذام همی ریخت و همی گفت: سپاس خدای را که مرا از بسیاری ابتلاآت بر کنار بداشت.

عیسی(ع) گفت: ای فلان، کدام ابتلا را مبتلا نگشته ای؟ گفت: ای روح الله من از آن کس که چون من معرفت به خدا ندارد، بهترم. عیسی گفت: درست گفتی، دست خود به من ده.

دست وی بگرفت و ناگهان زیباترین و بهنجارترین آدمیان شد و خداوند تمامی ابتلاآت از وی ببرد. وی دیر زمانی مصاحب عیسی بماند.

بین قرآن و حدیث قدسی فرق این است که قرآن تنها از روح الامین شنیده آمده است، اما حدیث قدسی از جمله ی الهامات و دمیدن در روح و جز آن است، همانند آنچه پیامبر(ص) به شب معرج بشنید و مانند آن.

نیز قرآن گرامی با همین عبارات که هست - مشتمل بر اعجاز است - شنیده آمده است. اما از حدیث قدسی، مراد معنی آن است نه الفاظش.

امام راغب در ذریعه گفت: سلمه بن کمیل را پرسیدند: زچه رو با آن که علی(ع) را در هر خیری نظری صائب است، عامه وی را ترک بگفتند؟ گفت: از آن رو که چشمشان را قدرت دیدن انوار او نیست. و مردمان به مشابه خود بیشتر مایل اند.

حکیمی غالبا همی گفت: دل هایتان را که معبر فرشتگان است، مقبره ی حیوانات مکنید.

گر یار و دوست منع کنندم زعشق او
دشمن هزار مرتبه بهتر زیار و دوست
شنیدم که وقتی سحرگاه عید
زگرمابه بیرون شدی بایزید
یکی طشت خاکسترش بیخبر
فرو ریختند از سرائی به سر
همی گفت ژولیده دستار و موی
کف دست شکرانه مالان به روی
که ای نفس من در خور آتشم
ز خاکستری روی درهم کشم؟

حکیمی بر مردی که دانش بسیار می اندوخت و بدان ها عمل نمی کرد، گفت: ای فلان، اگر عمر خویش در جمع سلاح فنا کنی، کی به جنگ خواهی رفت؟

هر چه آن پیشم نهاده دست عقل و حس و وهم
کبریایش سنگ بطلان اندر آن انداخته

یکی از نزدیکان مأمون، در آن بیماری که وی از آن بمرد، به نزد وی شد. و بدید که وی هنگام جان دادن گفته است بستری از سرگین بسازند و خاکستر بر آن ریزند و خود بر آن خفته و خویشتن را بدآنها همی مالید و می گفت: ای آن کس که سلطنتت زایل نشود، بدان کس سلطنتش زایل شود، رحمت آور. و پیوسته چنین می گفت تا بمرد.

در عدم ما مستحقان کی بدیم
که برین جان و برین دانش زدیم
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفته ی ما می شنود
دنیی و عقبی حجاب عاشق است
میل آنها کی زعاشق لایق است

شیخ عارف عطار که رحمت خداوند بر او باد، بدین فرموده ی خداوند استشهاد کرده است که «لکل امرء یومئذ شأن یغنیه »:

کشتئی آورد در دریا شکست
تخته ای زآن جمله بر بالا نشست
گربه و موشی چو برآن تخته ماند
کارشان با یکدگر ناپخته ماند
نه ز گربه موش را روی گریز
نه به موش آن گربه را چنگال تیز
هردوشان از هول دریای عجب
در تحیر بازمانده خشک لب
در قیامت نیز این غوغا بود
یعنی آن جا نه تو و نه ما بود
چشم عبرت بین چرا در قصر شاهان ننگرد
تا چه سال از حادثات دور گردون شد خراب
پرده داری میکند بر طاق کسری عنکبوت
جغد نوبت می زند بر قلعه ی افراسیاب
خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست
بسیار شیوه هاست بتان را که نام نیست
خاموش شد عالم به شب تا چست باشی در طلب
زیرا که بانگ و عربده، تشویش خلوت خانه شد
جانهای بسته اندر آب و گل
چون رهند از آب و گل ها، شاد دل
در هوای عشق حق رقصان شوند
محو قرص بدر بی نقصان شوند
چون نقاب تن رود از روی روح
از لقای دوست یابد صد فتوح
میزند جان در جهان آبگون
نعره ی یالیت قومی یعلمون
در اول چو خواهی کنی مال جمع
بسی رنج بر خویش باید گماشت
پس از بهر آن تا بماند به جای
شب و روزی بایدش پاس داشت
ملک ملک اوست، او خود مالک است
غیر ذاتش کل شی ء هالک است
هالک آمد پیش وجهشی هست و نیست
هستی اندر نیستی خود طرفه ای است
خواجه را بین که از سحر تا شام
دارد اندیشه ی شراب و طعام
شکم از خوشدلی و خوشحالی
گاه پر می کند، گهی خالی
فارغ از خلد و ایمن از دوزخ
جای او مزبله است یا مطبخ
همه ساله نباشد کامکاری
گهی باشد عزیزی، گاه خواری
نماند جاودان طالع به یک خوی
نماند آب دایم در یکی جوی
درین صندل سرای آبنوسی
گهی ماتم بود، گاهی عروسی
به جائی بانک مطرب می کند ساز
به جائی مویه گر بردارد آواز
بسا رخنه که اصل محکمی هاست
بسا انده که در وی خرمی هاست
فلک چون کار سازی ها نماید
نخست از پرده بازی ها نماید
بسا قفلی که بندش ناپدید است
چو وابینی نه قفل است آن، کلید است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیر - ابوالحرث
هوش مصنوعی: شیر، به عنوان ابوالحرث، به معنای پدر زمین‌داران و کشاورزان است. این لقب به قدرت و سلطنت شیر اشاره دارد که در دنیای حیوانات به عنوان جانوری قدرتمند و با وقار شناخته می‌شود. شیر نماد شجاعت و قدرت است و در بسیاری از فرهنگ‌ها به عنوان نماد پادشاهی و رهبری شناخته شده است.
روباه - ابوالحصین
هوش مصنوعی: روباه - ابوالحصین به داستانی اشاره دارد که در آن یک روباه به عنوان نماد هوش و زیرکی به تصویر کشیده می‌شود. این روباه ممکن است در موقعیت‌های مختلف از هوش خود بهره‌برداری کند تا از مشکلات فرار کند یا بر رقبای خود غلبه کند. این داستان‌ها معمولاً پیام‌های اخلاقی و اجتماعی را منتقل می‌کنند و نشان‌دهنده ویژگی‌های مثبت و منفی شخصیت‌ها هستند.
گرگ - ابوجعده
هوش مصنوعی: گرگ، یک حیوان وحشی و قوی است که به عنوان نماد قدرت و هوش در فرهنگ‌های مختلف شناخته می‌شود. این موجودات اجتماعی معمولاً در گروه‌های خانوادگی زندگی می‌کنند و به شکار و دفاع از قلمرو خود می‌پردازند. گرگ‌ها به دلیل توانایی‌های خارق‌العاده خود در جستجوی غذا و برقراری ارتباط، در بسیاری از افسانه‌ها و داستان‌ها بارها مورد تجلیل قرار گرفته‌اند. توانایی آن‌ها در سازگاری با محیط و وضعیت‌های مختلف نیز قابل توجه است.
قاطر - ابوالاثقال
هوش مصنوعی: قاطر - ابوالاثقال به معنای حیوانی است که برای حمل بارهای سنگین و دشوار استفاده می‌شود. این واژه به نوعی از حیوان اشاره دارد که به عنوان وسیله‌ای برای انتقال بار به کار می‌رود و معمولاً توانایی بالایی در حمل وزن‌های زیاد دارد.
خروس - ابویقظان
هوش مصنوعی: خروس - ابویقظان یک شخصیت مختصری است که ممکن است به موضوعات مختلفی اشاره کند. این عنوان به نوعی می‌تواند نماد یا نمایانگر ویژگی‌هایی مرتبط با شجاعت، بیداری یا فعالیت باشد. در برخی فرهنگ‌ها، خروس به عنوان نمادی از آگاهی و شروع یک روز جدید دیده می‌شود. در کل، این نام می‌تواند تداعی‌کننده ایده‌هایی همچون حیات، انرژی و فعال بودن باشد.
مرغابی - ابوحفصه
هوش مصنوعی: مرغابی - ابوحفصه
سوسک - ام سالم
هوش مصنوعی: سوسک بی‌ضرر است.
درهم - ابوکبر - ابوصالح
هوش مصنوعی: در هم، ابوکبر، ابوصالح.
نمک - ابوصابر
هوش مصنوعی: نمک - ابوصابر به موضوعاتی چون نمک، استفاده‌های آن و تأثیراتش بر روی سلامت اشاره دارد. نشانه‌هایی از کاربردهای مختلف نمک در فرهنگ‌ها و سنت‌های مختلف نیز وجود دارد. این ماده غذایی نه تنها به عنوان طعم‌دهنده‌ای برای غذاها شناخته می‌شود، بلکه نقش‌های مهمی در فرآیندهای شیمیایی و حفظ مواد نیز ایفا می‌کند. تأکید بر به‌کاربردن نمک به تعادل و اعتدال نیز اهمیت دارد، زیرا مصرف بیش از حد آن می‌تواند آثار منفی بر سلامت داشته باشد.
برنج - ابولؤلؤة
هوش مصنوعی: برنج - ابولؤلؤة
گردو - ابومقاتل
هوش مصنوعی: گردو - ابومقاتل به معنای استفاده از گردو توسط ابومقاتل است. این نشان‌دهنده اهمیت گردو در فرهنگ و تاریخ قدیم می‌تواند باشد و به کاربردها و خاصیت‌های آن اشاره داشته باشد. گردو به عنوان یک گیاه مغذی و مفید در تغذیه و سلامت انسان‌ها شناخته می‌شود.
تخم مرغ - ابوالاصفر
هوش مصنوعی: تخم مرغ - ابوالاصفر به نوعی از تخم مرغ اشاره دارد که به طور خاص در برخی فرهنگ‌ها یا مناطق متفاوت شناخته می‌شود. این نام ممکن است به ویژگی‌های خاص یا روش‌های تهیه خاصی از تخم مرغ در آن منطقه اشاره کند.
چوبک - ابوالنقاء
هوش مصنوعی: چوبک - ابوالنقاء
کفتار - ام عامر
هوش مصنوعی: کفتار یک نوع حیوان است که به دلیل رفتارهای خاصش مشهور است. این حیوانات بیشتر در مناطق گرم و خشک زندگی می‌کنند و به خاطر داشتن حس بویایی قوی، می‌توانند بوی غذا را از فاصله‌های دور تشخیص دهند. کفتارها اغلب به‌عنوان scavenger شناخته می‌شوند، زیرا معمولاً از لاشه‌ی حیوانات دیگر تغذیه می‌کنند. آن‌ها دارای ساختار اجتماعی خاصی هستند و به صورت گروهی زندگی می‌کنند، که به آن‌ها کمک می‌کند در یافتن غذا و دفاع در برابر شکارچیان دیگر موفق‌تر باشند.
پلنگ - ابوعون
هوش مصنوعی: پلنگ و ابوعون هر دو به عنوان حیوانات شگفت‌انگیز و قدرتمند شناخته می‌شوند. پلنگ، با پوست خال‌خال و توانایی‌های شکاری فوق‌العاده‌اش، سمبل قدرت و زیبایی در دنیای حیات وحش است. ابوعون نیز به عنوان پرنده‌ای با پرهای زیبا و رفتارهای جالب در طبیعت مورد توجه قرار دارد. این دو موجود، اگرچه از دو گروه متفاوت حیوانات هستند، اما هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند که آن‌ها را متمایز می‌کند.
سگ - ابوناصح
هوش مصنوعی: این جملات به موضوعی خاص اشاره دارند که ممکن است درباره‌ی ویژگی‌ها یا رفتارهای یک سگ باشد و به نقش یا اهمیت آن در زندگی انسان‌ها نیز پرداخته شود. همچنین، ممکن است به ارتباط عاطفی و اجتماعی بین انسان و سگ نیز اشاره کند.
الاغ - ابوزیاد
هوش مصنوعی: ابوزیاد، الاغی است.
گربه - ام خداش
هوش مصنوعی: گربه - توی دلش خداش رو داره.
موش - ام فاسد
هوش مصنوعی: موش - من خراب شده‌ام.
دینار - ابوالفضل
هوش مصنوعی: دینار به معنای ارز یا واحد پولی است که در برخی کشورها استفاده می‌شود و ابوالفضل اشاره به نام یک فرد دارد.
-ابوالحسن
هوش مصنوعی: ابوالحسن، یک نام عربی است که به معنای "پدر حسن" استفاده می‌شود و اغلب به عنوان یک لقب برای شخصیت‌های معتبر و مهم در تاریخ اسلام و فرهنگ عربی شناخته می‌شود. این نام معمولاً به شخصیت‌هایی نسبت داده می‌شود که دارای فضائل و خصائص برجسته‌ای هستند.
نان - ابوجابر
هوش مصنوعی: نان - ابوجابر این عبارت به نوعی اشاره به رابطه انسان‌ها با نان دارد. نان به عنوان یکی از اساسی‌ترین مواد غذایی در فرهنگ‌ها و جوامع مختلف، نماد نیاز و زندگی است. ابوجابر نیز می‌تواند به عنوان شخصیتی مهم در این زمینه مطرح شود که نقش ویژه‌ای در تولید یا توزیع نان دارد. در نهایت، نان نمایانگر تلاش، زحمت و ارزش‌های اقتصادی و اجتماعی در زندگی روزمره است.
گوشت - ابوحضیب
هوش مصنوعی: گوشت - ابوحضیب یکی از نوع گوشت‌های حلال است که از طریق ذبح اسلامی به دست می‌آید. این نوع گوشت به دلیل رعایت موارد خاص در فرآیند ذبح و تهیه، مورد توجه مسلمانان قرار دارد. در تهیه این گوشت، موازین بهداشتی و مذهبی به دقت رعایت می‌شود. معمولاً این گوشت در تهیه غذاهای مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد و به عنوان منبعی مغذی شناخته می‌شود.
پنیر - ابومسافر
هوش مصنوعی: پنیر - ابومسافر به معنای خوراکی خوشمزه‌ای است که از شیر تهیه می‌شود و معمولاً در وعده‌های غذایی مختلف استفاده می‌شود. این ماده غنی از کلسیم و پروتئین است و در فرهنگ‌های مختلف به اشکال گوناگون مصرف می‌شود. ابومسافر نیز ممکن است اشاره به یک نوع خاص از پنیر یا یک روش تهیه خاص آن داشته باشد.
شیر - ابوالابیض
هوش مصنوعی: شیر، که به آن ابوالابیض نیز می‌گویند، یکی از بزرگ‌ترین و قوی‌ترین شکارچیان در دنیای وحش است. این حیوانات اجتماعی معمولاً در گروه‌هایی به نام "گله" زندگی می‌کنند و در آفریقا و برخی مناطق آسیا یافت می‌شوند. شیرها به خاطر داشتن رشد و صدای خاص خود شناخته شده‌اند و نقش مهمی در اکوسیستم‌های خود ایفا می‌کنند. آن‌ها توانایی ویژه‌ای در شکار دارند و معمولاً به صورت گروهی به شکار می‌پردازند.
هلیم - ام جابر
هوش مصنوعی: هلیم - ام جابر
آب - ابو حیان
هوش مصنوعی: آب به عنوان یک عنصر حیاتی در زندگی انسان‌ها و سایر موجودات زنده، نقش بسیار مهمی دارد. این ماده نه تنها برای نوشیدن ضروری است، بلکه در کشاورزی، صنعت و تولید انرژی نیز کاربرد دارد. آب در طبیعت به اشکال مختلفی وجود دارد و چرخه آب به ما نشان می‌دهد که چگونه این منبع ارزشمند از جو به زمین برمی‌گردد و دوباره به جو وارد می‌شود. اهمیت آب به قدری است که بسیاری از فرهنگ‌ها و تمدن‌ها آن را مقدس می‌دانند و در حفاظت از آن کوشیده‌اند.
صوفئی گفت: برترین حجاب میان بنده و پروردگار، اشتغال آدمی به تدبیر نفس خویش است و تکیه کردن بر عاجزی چون خود.
هوش مصنوعی: صوفی می‌گوید: بزرگ‌ترین مانع میان انسان و خداوند، مشغول شدن به امور خود و اعتماد کردن به ناتوانی‌های خود است.
ابان بن عبدالحمید بن لاحق بصری شاعری خوش طبع بود و برای یحیی بن خالد بن برمک کتاب کلیله و دمنه را در چهارده هزار بیت در سه ماه سرود. یحیی به تعداد ابیاتش به وی دینار بخشید و فضل نیز پنجهزار دینارش داد.
هوش مصنوعی: ابان بن عبدالحمید از شاعران خوش ذوق بود و کتاب «کلیله و دمنه» را برای یحیی بن خالد بن برمک در مدت سه ماه و در چهارده هزار بیت نوشت. یحیی به خاطر این مقدار شعر، به او دیناری داد و فضل نیز پنج هزار دینار دیگر به او اهدا کرد.
و همچنین رودکی در سال سیصد و سی و اند کلیله ودمنه را به اسم امیر نصر سامانی در دوازده هزار بیت در بحر رمل مسدس به نظم درآورد و صله ی وافر یافت. این شعر از این جاست:
هوش مصنوعی: رودکی در سال 330 هجری شمسی، اثر «کلیله و دمنه» را به درخواست امیر نصر سامانی در دوازده هزار بیت و با وزن خاصی به شعر درآورده است و به خاطر این کار به پاداش زیادی دست پیدا کرده است.
هر که نامخت از گذشت روزگار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار
هوش مصنوعی: هر کسی که از تجربیات زندگی و سختی‌های زمان درس نگیرد، هیچ چیزی از هیچ معلمی نخواهد آموخت.
فراء نحوی معلم دو فرزند مأمون بود. و هر زمان که برمی خاست، هر یک از آن دو به سرعت یک لنگ کفش وی را می نهاد. مأمونشان چنین دستور داده بود.
هوش مصنوعی: فراء نحوی معلم دارای دو فرزند به نام مأمون بود. هر بار که او از جا برمی‌خاست، هر یک از فرزندانش به سرعت یک لنگه از کفش‌های او را به پا می‌کرد. مأمون به آنها این کار را دستور داده بود.
حسن بن علی (ع) جوانی را دید که همی خندید. وی را گفت: ای فلان، آیا از صراط گذشته ای؟ گفت: نه. فرمود: به فردوس خواهی شد یا به جهنم؟ گفت: ندانم. فرمود: پس این خنده زچه رو است؟ راوی گفت: از آن پس آن جوان را خندان ندیدند.
هوش مصنوعی: حسن بن علی (ع) جوانی را دید که در حال خنده بود. به او گفت: ای جوان، آیا از صراط (پل ویژه‌ای در قیامت) عبور کرده‌ای؟ او پاسخ داد: نه. فرمود: آیا به بهشت خواهی رفت یا به جهنم؟ جوان گفت: نمی‌دانم. حسن (ع) ادامه داد: پس چرا اینقدر می‌خندی؟ روایت شده که پس از آن روز، هیچ‌گاه آن جوان را در حال خنده ندیدند.
یکی از بزرگان را از سخت ترین بردباری ها پرسیدند، گفت: بردباری بر مصاحبت آن کس که اخلاقش موافق نیست و دوریش نیز ممکن نشود.
هوش مصنوعی: یکی از شخصیت‌های برجسته راجع به سخت‌ترین نوع بردباری پرسیدند. او گفت: بردباری در برابر همراهی با کسانی است که اخلاقشان با ما سازگار نیست و همچنین دوری از آنها نیز غیرممکن است.
یکی از بزرگان را از نشانه ی بردباری پرسیدند، گفت: ترک شکوه گفتن و پنهان ساختن بلا.
هوش مصنوعی: از یکی از شخصیت‌های برجسته درباره نشانه‌های صبر و بردباری سوال کردند. او پاسخ داد: "اگر بخواهید نشان دهید که صبور هستید، باید از شکایت کردن پرهیز کرده و مشکلات خود را مخفی نگه دارید."
از ابوجعفربن علی الباقر(ع) از پذیرش علی بن حسین زین العابدین(ع) از پدرش و وی از پدرش علی بن ابیطالب(ع) روایت کرد که فرمود: از دینی که بر من بود، شکوه به پیامبر(ص) بردم.
هوش مصنوعی: ابوجعفر بن علی باقر(ع) از علی بن حسین زین العابدین(ع) نقل کرده که او از پدرش، علی بن ابی‌طالب(ع)، شنیده است که فرمود: از دینی که بر گردنم بود، از پیامبر(ص) شکایت کردم.
فرمود: ای علی «قل اللهم اغنی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک » و اگر دینی چون دین صبیر بر تو بود، خداوندش بپرداز.
هوش مصنوعی: فرمود: ای علی، بگو: «خدایا، مرا با حلال خود از حرامت بی‌نیاز کن و با لطف خود از غیر خود.» و اگر بدهی مانند بدهی صبیر بر دوش تو هست، الهی آن را پرداخت کن.
در کافی، در باب شرک از صادق جعفربن محمد(ع) روایت شده است که از وی پرسیدند کوچکترین چیزی که بنده بدان مشرک شود، چیست؟ فرمود: این که شخص بدعتی نهد و آن را معیار حب و بغض این و آن گذارد.
هوش مصنوعی: در کتاب کافی، از امام صادق (ع) نقل شده که از او درباره کوچکترین چیزی که می‌تواند باعث شرک بنده خدا شود، پرسیده شده است. ایشان فرمودند: اگر کسی اندیشه یا عملی در دین ایجاد کند و آن را به عنوان معیاری برای محبت و تنفر خود نسبت به دیگران قرار دهد، این کار باعث شرک می‌شود.
ابواسحاق ابراهیم بن علی بن یوسف، شیرازی فیروزآبادی، مردی فاضل بود و چنان در فقه شامغی متبحر بود که می گفتند: اگر شامغی وی را می دید، بدو می نازید. وی با اشعاری نیک است.
هوش مصنوعی: ابواسحاق ابراهیم بن علی بن یوسف، که از شیراز به فیروزآباد آمده بود، فردی دانشمند و عالم بود. او در علم فقه به حدی تسلط داشت که می‌گفتند اگر شامغی او را می‌دید، به او افتخار می‌کرد. همچنین اشعار زیبایی نیز از او به جا مانده است.
از سخنان امام جواد(ع): کسی که کاری زشت را نیک شمرد، در انجام آن شریک به حساب آید. نیز فرمود: کسی که بقا را دوست همی دارد، باید دلی فراهم آرد که در مقابل مصیبت بردبار بود. نیز گفت: اگر نادان ساکت ماند، مردم را اختلافی نیست.
هوش مصنوعی: امام جواد(ع) فرموده‌اند که اگر کسی عمل زشتی را خوب ببیند، در آن کار زشت سهیم محسوب می‌شود. همچنین ایشان اشاره کرده‌اند که اگر کسی به دنبال جاودانگی و بقا است، باید قلبی آماده داشته باشد تا در برابر مصیبت‌ها تاب و تحمل کند. ایشان افزوده‌اند که اگر فردی نادان سکوت کند، مردم در میان خود اختلاف نخواهند داشت.
در نهج البلاغه آمده است: خداوند تکالیفی بر عهده ی شما نهاده است، آن ها را ضایع مسازید. نیز حدودی بر شما نهاده است. از آن ها تجاوز مکنید. شما را از پاره ای چیزها نهی نموده است، آن نهی ها را هتک مکنید.
هوش مصنوعی: خداوند وظایفی را بر عهده شما قرار داده است، پس آن‌ها را نادیده نگیرید. همچنین محدودیت‌هایی را برای شما تعیین کرده است، از آن‌ها تجاوز نکنید. همچنین شما را از برخی امور نهی کرده است، پس این نهی‌ها را زیر پا نگذارید.
حکیمی یارانش را گفت: دانش بیاموزید، چه اگر زمانه را شما مذمت کنند، به از آن است که به سبب شما مذمتش کنند.
هوش مصنوعی: حکیمی به دوستانش گفت: علم و دانش بیاموزید، زیرا اگر زمانه را نکوهش کنند، بهتر است که به خاطر شما باشد تا اینکه خودتان مورد سرزنش قرار بگیرید.
فاضل متکلم ابوالقاسم عبدالواحد بن علی بن برهان گوید: این که متکلمان واژه ی ذات را بر واجب الوجود تعالی شأنه اطلاق همی کنند، درست نیست.
هوش مصنوعی: ابوالقاسم عبدالواحد بن علی بن برهان، فاضل متکلم، می‌گوید که استفاده از واژه «ذات» برای بیان واجب الوجود خداوند، صحیح نیست.
زیرا واژه هائی که بر حق سبحانه اطلاق کنند، نباید تاء تأنیت واجد باشد. چه هیچ نشانه ای نمیتوان بروی اطلاق کرد. در صورتی که ذات مؤنث ذو است به معنی مالک.
هوش مصنوعی: زیرا کلماتی که به خداوند اطلاق می‌شوند، نباید حالت مؤنث داشته باشند، چرا که هیچ نشانه‌ای نمی‌توان برای آنها تعیین کرد. در حالی که ذات مؤنث به معنی مالک است.
غافل مشو که مرکب مردان مرد را
در سنگلاخ بادیه پیها بریده اند
هوش مصنوعی: بی‌خبر نباش که سواران بزرگ، در میان سنگلاخ‌ها و بیابان‌ها، پایشان آسیب دیده و با مشکلات فراوانی روبرو شده‌اند.
نومید هم مباش که رندان جرعه نوش
ناگه بیک خروش به منزل رسیده اند
هوش مصنوعی: از ناامیدی دست بردار، زیرا گاهی دردمندان و دلسوختگان به ناگاه با یک فریاد و شوری به مقصد می‌رسند.
از سخنان بزرگان: غیبت کوشش عاجزان است.
هوش مصنوعی: غیبت کردن نشانه ضعف و ناتوانی افراد است.
رفتم بر اسب تا به به جرمش بکشم
گفتا که نخست بشنو این عذر خوشم
هوش مصنوعی: به سوی او رفتم تا او را به خاطر عملش مجازات کنم، اما او گفت اول این عذر را از من بشنو که خوشایند است.
نه گاو زمینم که جهان بردارم
یا چرخ چهارمم که خورشید کشم
هوش مصنوعی: من نه مانند دام و نشانه‌ای از زمین هستم که باری از دنیا بر دوش بزنم، و نه چرخشی از دنیا که نور خورشید را حمل کنم.
از کتاب انیس الخاطر: روایت شده است که یحیی (پیامبر) عیسی (ع) را دید. یحیی گفت: چگونه است که چنان شادمانت بینم که گوئی ایمنی.
هوش مصنوعی: در کتاب انیس الخاطر آمده است که یحیی، پیامبر، عیسی را ملاقات کرد. یحیی به عیسی گفت که چرا او را این‌قدر شاد و آرام می‌بیند، به طوری که به نظر می‌رسد در امنیت کامل به سر می‌برد.
عیسی (ع) گفت: چگونه است که چنان اندوهگینت بینم که گوئی مأیوسی. هنوز درنگی نکرده بودند که بدان دو وحی شد: آن کس که شادمان تر و با حسن ظن تر به من است، نزد من محبوب تر است.
هوش مصنوعی: عیسی (ع) فرمود: چرا اینقدر غمگینی که به نظر می‌رسد ناامید هستی؟ هنوز لحظاتی نگذشته بود که به او دو پیام الهی رسید: کسی که نسبت به من شادتر و خوشبین‌تر است، در نزد من دوست‌داشتنی‌تر است.
عیسی (ع) را گذار بر مردی افتاد کور، مبتلا به لک و پیس، زمینگیر که هر دو طرف بدنش فلج بود و گوشت بدنش از جذام همی ریخت و همی گفت: سپاس خدای را که مرا از بسیاری ابتلاآت بر کنار بداشت.
هوش مصنوعی: عیسی (ع) به مردی برخورد که نابینا و مبتلا به بیماری لک و پیس بود. او به شدت ناتوان و زمین‌گیر شده بود و بدنش به خاطر جذام دچار آسیب شده و در حال از بین رفتن بود. این مرد همواره می‌گفت: "سپاس خدا را که مرا از بسیاری از بلاها و ابتلائات دور نگه داشته است."
عیسی(ع) گفت: ای فلان، کدام ابتلا را مبتلا نگشته ای؟ گفت: ای روح الله من از آن کس که چون من معرفت به خدا ندارد، بهترم. عیسی گفت: درست گفتی، دست خود به من ده.
هوش مصنوعی: عیسی(ع) به شخصی گفت: ای فلانی، کدام درد و مشکلی را تجربه نکرده‌ای؟ آن شخص پاسخ داد: ای روح الله، من از افرادی که مانند من شناختی به خدا ندارند، بهترم. عیسی(ع) گفت: درست می‌گویی، دستت را به من بده.
دست وی بگرفت و ناگهان زیباترین و بهنجارترین آدمیان شد و خداوند تمامی ابتلاآت از وی ببرد. وی دیر زمانی مصاحب عیسی بماند.
هوش مصنوعی: دست او را گرفت و ناگهان زیباترین و با مدنیت‌ترین انسان‌ها شد و خداوند تمام مشکلات را از او برد. او مدت زیادی با عیسی همراه بود.
بین قرآن و حدیث قدسی فرق این است که قرآن تنها از روح الامین شنیده آمده است، اما حدیث قدسی از جمله ی الهامات و دمیدن در روح و جز آن است، همانند آنچه پیامبر(ص) به شب معرج بشنید و مانند آن.
هوش مصنوعی: تفاوت بین قرآن و حدیث قدسی در این است که قرآن تنها از سوی روح الامین (فرشته وحی) نازل شده است، در حالی که حدیث قدسی به عنوان الهامات و القائات الهی در روح انسان‌ها شناخته می‌شود. به عنوان مثال، برخی از این الهامات مشابه با آنچه پیامبر (ص) در شب معراج دریافت کرده است، هستند.
نیز قرآن گرامی با همین عبارات که هست - مشتمل بر اعجاز است - شنیده آمده است. اما از حدیث قدسی، مراد معنی آن است نه الفاظش.
هوش مصنوعی: قرآن کریم با عباراتش دارای اعجاز است و این موضوع به وضوح شنیده شده است. اما وقتی از حدیث قدسی سخن می‌گوییم، منظور ما معنای آن است، نه خود الفاظ و کلماتش.
امام راغب در ذریعه گفت: سلمه بن کمیل را پرسیدند: زچه رو با آن که علی(ع) را در هر خیری نظری صائب است، عامه وی را ترک بگفتند؟ گفت: از آن رو که چشمشان را قدرت دیدن انوار او نیست. و مردمان به مشابه خود بیشتر مایل اند.
هوش مصنوعی: امام راغب در کتاب خود به نقل از سلمه بن کمیل می‌گوید: زمانی از او پرسیدند که چرا مردم علی (ع) را که در هر کار خیری نظرات درستی دارد، ترک می‌کنند؟ او پاسخ داد که مردم به دلیل ناتوانی چشمشان در دیدن نور وجود او، این کار را می‌کنند و به همین دلیل، بیشتر به افرادی شبیه خود میل دارند.
حکیمی غالبا همی گفت: دل هایتان را که معبر فرشتگان است، مقبره ی حیوانات مکنید.
هوش مصنوعی: حکیمی به طور مکرر می‌گفت: دل‌های خود را که راهی برای ورود فرشتگان است، تبدیل به قبرستان حیوانات نکنید.
گر یار و دوست منع کنندم زعشق او
دشمن هزار مرتبه بهتر زیار و دوست
هوش مصنوعی: اگر دوستان و یارم مرا از عشق او منع کنند، در آن صورت دشمنی هزار بار بهتر از دوست و یار است.
شنیدم که وقتی سحرگاه عید
زگرمابه بیرون شدی بایزید
هوش مصنوعی: شنیدم که وقتی صبح عید فرارسید و از خانه بیرون آمدی، بایزید.
یکی طشت خاکسترش بیخبر
فرو ریختند از سرائی به سر
هوش مصنوعی: یک ظرف پر از خاکستر او ناخواسته بر سرش ریختند و او از یک خانه به خانه دیگر رفت.
همی گفت ژولیده دستار و موی
کف دست شکرانه مالان به روی
هوش مصنوعی: ژولیده گفت: "دستار و موی درهم برهم می‌گوید که کسی با دست‌های شکرین خود بر روی مال و ثروت می‌کشد."
که ای نفس من در خور آتشم
ز خاکستری روی درهم کشم؟
هوش مصنوعی: ای نفس من، آیا من به آتش تو نیاز دارم تا از خاکستر خویش روی بپوشم؟
حکیمی بر مردی که دانش بسیار می اندوخت و بدان ها عمل نمی کرد، گفت: ای فلان، اگر عمر خویش در جمع سلاح فنا کنی، کی به جنگ خواهی رفت؟
هوش مصنوعی: حکیمی به مردی که دانش زیادی جمع آوری می‌کرد اما از آن استفاده نمی‌کرد، گفت: ای فلان، اگر عمرت را صرف جمع کردن اطلاعات کنی، چه زمانی به عمل خواهی آمد؟
هر چه آن پیشم نهاده دست عقل و حس و وهم
کبریایش سنگ بطلان اندر آن انداخته
هوش مصنوعی: هر چیزی که عقل، حس و خیال از پیش به من داده‌اند، بزرگتر و بهتر از آن، به‌وسیلهٔ خرد و شواهد، باطل شده است.
یکی از نزدیکان مأمون، در آن بیماری که وی از آن بمرد، به نزد وی شد. و بدید که وی هنگام جان دادن گفته است بستری از سرگین بسازند و خاکستر بر آن ریزند و خود بر آن خفته و خویشتن را بدآنها همی مالید و می گفت: ای آن کس که سلطنتت زایل نشود، بدان کس سلطنتش زایل شود، رحمت آور. و پیوسته چنین می گفت تا بمرد.
هوش مصنوعی: یکی از نزدیکان مأمون به بحبوحه بیماری او که منجر به مرگش شد، به دیدارش رفت. او مشاهده کرد که مأمون در حال جان دادن، از اطرافیان خواسته بود که بستری از خاکستر و سرگین درست کنند و خود بر آن دراز کشیده و با دستش به آن می‌مالید. او در حالی که این کار را می‌کرد، می‌گفت: ای کسی که سلطنتت هرگز زایل نمی‌شود، به یاد کسی باش که سلطنتش از او گرفته می‌شود و برای او رحمت فرست. این جملات را او به طور مداوم تکرار کرد تا اینکه جان سپرد.
در عدم ما مستحقان کی بدیم
که برین جان و برین دانش زدیم
هوش مصنوعی: در نبود ما که شایسته‌ایم، چه کسی می‌تواند بگوید که این جان و این دانش را در اختیار چه کسی قرار داده‌ایم؟
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفته ی ما می شنود
هوش مصنوعی: ما در کنار تو نبودیم و از تو چیزی نخواستیم، اما محبت تو بدون گفتن ما را می‌فهمد.
دنیی و عقبی حجاب عاشق است
میل آنها کی زعاشق لایق است
هوش مصنوعی: دنیا و آخرت مانع عاشقان هستند و هیچ کدام از این دو میل و اشتیاق واقعی به عاشق لایق ندارند.
شیخ عارف عطار که رحمت خداوند بر او باد، بدین فرموده ی خداوند استشهاد کرده است که «لکل امرء یومئذ شأن یغنیه »:
هوش مصنوعی: شیخ عارف عطار رحمت خداوند بر او باد، به این عبارت که خداوند فرموده است اشاره کرده است: «هر فرد در آن روز، به چیزی مشغول خواهد بود که او را کفایت می‌کند».
کشتئی آورد در دریا شکست
تخته ای زآن جمله بر بالا نشست
هوش مصنوعی: یک کشتی در دریا شکست و تخته‌ای از آن به سطح آب رسید و روی آن شناور ماند.
گربه و موشی چو برآن تخته ماند
کارشان با یکدگر ناپخته ماند
هوش مصنوعی: گربه و موش وقتی روی تخته قرار گرفته‌اند، نتوانسته‌اند کارشان را درست و حسابی پیش ببرند و در نهایت به نتیجه‌ای نرسیده‌اند.
نه ز گربه موش را روی گریز
نه به موش آن گربه را چنگال تیز
هوش مصنوعی: نه از گربه‌ای که موش را فراری می‌دهد بترس، و نه از موشی که ممکن است گربه را با چنگال‌های تیزش آسیب برساند.
هردوشان از هول دریای عجب
در تحیر بازمانده خشک لب
هوش مصنوعی: هر دوی آن‌ها از ترس و شگفتی در دریا در فکر و حیرت مانده‌اند و دچار خشک‌لبی شده‌اند.
در قیامت نیز این غوغا بود
یعنی آن جا نه تو و نه ما بود
هوش مصنوعی: در روز قیامت نیز شور و شوقی خواهد بود، به این معنا که در آنجا نه تو خواهی بود و نه من.
چشم عبرت بین چرا در قصر شاهان ننگرد
تا چه سال از حادثات دور گردون شد خراب
هوش مصنوعی: چرا چشم عبرت‌انگیز تو به قصر شاهان نمی‌نگرد؟ تا زمانی که حوادث زمان چه ویرانی‌ها به وجود آوردند.
پرده داری میکند بر طاق کسری عنکبوت
جغد نوبت می زند بر قلعه ی افراسیاب
هوش مصنوعی: پرده‌داری از طاق کسری به‌وجود آمده که در آن عنکبوتی نشسته و جغدی نیز نوبت می‌زند تا بر قلعه افراسیاب بزند.
خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست
بسیار شیوه هاست بتان را که نام نیست
هوش مصنوعی: زیبایی فقط به این حرکات ملایم و نازکانی نیست، بلکه راه‌های زیادی وجود دارد که معشوقان از آنها استفاده می‌کنند و نامی برایشان وجود ندارد.
خاموش شد عالم به شب تا چست باشی در طلب
زیرا که بانگ و عربده، تشویش خلوت خانه شد
هوش مصنوعی: شب فرا رسیده و همه جا ساکت و خاموش شده است تا تو در جستجوی خود به آرامش برسی، زیرا سر و صدا و هیاهو باعث دردسر و ناامیدی در این خلوت می‌شود.
جانهای بسته اندر آب و گل
چون رهند از آب و گل ها، شاد دل
هوش مصنوعی: روح‌هایی که در دنیا و محدودیت‌ها گرفتارند، همانند آن‌هایی هستند که از این قید و بندها آزاد می‌شوند و با شادمانی به زندگی ادامه می‌دهند.
در هوای عشق حق رقصان شوند
محو قرص بدر بی نقصان شوند
هوش مصنوعی: در فضای عشق خدا، چنان شادمان و سرمست می‌شوند که گویی هیچ نقصی در زیبایی ماه کامل وجود ندارد.
چون نقاب تن رود از روی روح
از لقای دوست یابد صد فتوح
هوش مصنوعی: وقتی که جسم انسان از بین برود و روح به حقیقت رسد، از همراهی با معشوق واقعی، دستیابی به دستاوردهای فراوان و موفقیت‌های عظیم خواهد داشت.
میزند جان در جهان آبگون
نعره ی یالیت قومی یعلمون
هوش مصنوعی: در این دنیا که مانند آبی شفاف است، جان انسان به صدا درمی‌آید و نعره می‌زند؛ صدایی که نشان‌دهنده آگاهی و دانایی یک گروه خاص است.
در اول چو خواهی کنی مال جمع
بسی رنج بر خویش باید گماشت
هوش مصنوعی: اگر بخواهی در ابتدا پول و ثروت زیادی جمع کنی، باید برای این کار زحمت و تلاشی فراوان بر دوش خود بگذاری.
پس از بهر آن تا بماند به جای
شب و روزی بایدش پاس داشت
هوش مصنوعی: برای آنکه شب و روز در جای خود باقی بمانند، باید از آن مراقبت کرد.
ملک ملک اوست، او خود مالک است
غیر ذاتش کل شی ء هالک است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که خداوند صاحب و مالک همه چیز است و هر چیزی غیر از او فانی و نابود شدنی است. فقط وجود خداوند باقی و پایدار است و هر آنچه که به او وابسته نیست، روزی از بین می‌رود.
هالک آمد پیش وجهشی هست و نیست
هستی اندر نیستی خود طرفه ای است
هوش مصنوعی: هالک به سراغ ما آمد و در حالی که احساساتی پیچیده دارد، وجودی که در نداشتن خود نهفته است، تجربه‌ای شگفت‌انگیز را رقم می‌زند.
خواجه را بین که از سحر تا شام
دارد اندیشه ی شراب و طعام
هوش مصنوعی: این شخص را ببین که از صبح تا شب در فکر نوشیدنی و خوراک است.
شکم از خوشدلی و خوشحالی
گاه پر می کند، گهی خالی
هوش مصنوعی: گاهی اوقات انسان از شادی و خوشحالی می‌خورد و سیر می‌شود، و گاهی هم دلش به غذا نمی‌خواهد و خالی می‌ماند.
فارغ از خلد و ایمن از دوزخ
جای او مزبله است یا مطبخ
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که از خوشی‌ها و دردسرهای دنیا فارغ است و نگرانی از بهشت یا جهنم ندارد، در واقع در جایی زندگی می‌کند که نه خوشی‌های بهشت را دارد و نه عذاب‌های جهنم را، بلکه شاید در وضعیت پایین‌تری قرار دارد که می‌توان آن را یک مکان معمولی یا بی‌اهمیت دانست.
همه ساله نباشد کامکاری
گهی باشد عزیزی، گاه خواری
هوش مصنوعی: در هر سال، همواره خوشبختی و کامیابی نیست؛ گاهی روزهای خوب و خوشی داریم و گاهی برعکس، روزهای سخت و ناامیدی تجربه می‌کنیم.
نماند جاودان طالع به یک خوی
نماند آب دایم در یکی جوی
هوش مصنوعی: هیچ چیزی در این دنیا همیشگی نیست و مانند آب که نمی‌تواند همیشه در یک جوی بماند، سعادت و سرنوشت نیز ثابت و دائمی نیستند.
درین صندل سرای آبنوسی
گهی ماتم بود، گاهی عروسی
هوش مصنوعی: در این خانه که با چوب آبنوس ساخته شده، گاهی مراسم سوگواری برپا می‌شود و گاهی جشن عروسی.
به جائی بانک مطرب می کند ساز
به جائی مویه گر بردارد آواز
هوش مصنوعی: در جایی سرود و نغمه‌ای شادی‌آور به گوش می‌رسد و در جایی دیگر، صدای ناله و گریه‌ای شنیده می‌شود.
بسا رخنه که اصل محکمی هاست
بسا انده که در وی خرمی هاست
هوش مصنوعی: بسیاری از شکست‌ها و آسیب‌ها ممکن است در حقیقت زاییده‌ای از ثبات و قدرت باشند و در عین حال، بسیاری از ناراحتی‌ها و اندوه‌ها ممکن است در خود شادی و سرزندگی را پنهان کرده باشند.
فلک چون کار سازی ها نماید
نخست از پرده بازی ها نماید
هوش مصنوعی: وقتی که آسمان (یا سرنوشت) اقدام به کارهایی می‌کند، ابتدا آن کارها را به شکل نمایشی به نمایش می‌گذارد.
بسا قفلی که بندش ناپدید است
چو وابینی نه قفل است آن، کلید است
هوش مصنوعی: بسیاری از قفل‌ها وجود دارند که دورشان بندشان دیده نمی‌شود. وقتی به آنها نگاه کنی، در واقع قفل نیستند، بلکه کلید هستند.