برگردان به زبان ساده
گدائی همی رفت و کودکش در پیش روان بود. کودک صدای زنی بشنید که در پی جنازه ای همی گفت: ای مرد ترا به جائی برند که نه در آن عطائی بود نه فراشی، نه چاشتی و نه شامی. کودک گفت: پدر، جنازه را به خانه ی ما همی برند.
هوش مصنوعی: گدایی در حال رفتن بود و کودکش جلوتر از او حرکت میکرد. کودک صدای زنی را شنید که در پی جنازهای میگفت: «ای مرد، تو را به جایی میبرند که نه پاداشی در آنجا هست و نه راحتی، نه طعمی و نه شام». کودک به پدرش گفت: «پدر، جنازه را به خانه ما میآورند».
ابوالعینا روزی از کودکی پرسید: در کدام باب نحوی؟ گفت: در باب فاعل و مفعول. گفت: بدین گونه در باب ابوین خویشتنی.
هوش مصنوعی: ابوالعینا روزی از یک کودک پرسید که در کدام قسمت قواعد زبان مشغول یادگیری است. کودک پاسخ داد که در قسمت فاعل و مفعول است. ابوالعینا هم به او گفت: به همین ترتیب در باب والدین خودتان نیز به خوبی عمل کنید.
کنیزکی وی را گفت: انگشتری خویش به من ده تا هماره به خاطرت آرم. گفت: مرا بهر این که آن را به تو ندادم به خاطر دار.
هوش مصنوعی: یک کنیز به او گفت: انگشتر خود را به من بده تا همیشه به یاد تو باشم. او پاسخ داد: دلیل اینکه آن را به تو ندادم، را به خاطر داشته باش.
ای در اسباب جهان پای تو بند
مانده از راه بدین سلسله چند
هوش مصنوعی: تو که به خاطر سختی های دنیا و بسته شدن راهت در این مسیر، در اثر مشکلات اسیر شده ای، چرا اینقدر به این زنجیره وابسته مانده ای؟
بگسل از پای خود این سلسله را
باشد از پی برسی قافله را
هوش مصنوعی: از بندهایی که تو را محدود کردهاند رها شو تا به جمعی که از آنها فوراً به مقصد میرسی بپیوندی.
قافله پی به مسبب برده
تو در اسباب قدم افشرده
هوش مصنوعی: کاروان به دلیل وجود تو، متوجه علت و دلیل آن شده و در تلاش است که قدمهایش را محکمتر بردارد.
عنکبوت ار نئی از طبع دنی
تار اسباب به هم چند تنی
هوش مصنوعی: اگر عنکبوتی نباشد، به طور طبیعی دنیا هم تارهای مختلف را به هم میپیوندد.
تا کند روز جهان افروزی
هیچ روزی نبود بی روزی
هوش مصنوعی: هیچ روزی بدون سختی و مشکلات نمیگذرد و در روزهایی که روشنی و خوشی وجود دارد، همیشه چالشهایی نیز وجود دارد.
یاد میکن که چسان مادر تو
بود عمری صدف گوهر تو
هوش مصنوعی: به یاد میآوریم که مادر تو چگونه بود و چقدر به تو توجه داشت و تو را گرامی داشت.
داشت بی خواست مهیا خورشت
داد از خون جگر پرورشت
هوش مصنوعی: بدون اینکه خواستهای در میان باشد، خورشت فراهم شد و از عمق درد و زحمت جان ساخته شد.
از شکم، جا به کنارش کردی
شیر صافیش ز پستان خوردی
هوش مصنوعی: شیر مادر را از خود دور کردی و به کنارش منتقل شدی.
چون توانا شدی از قوه ی شیر
گشتی از کاسه و خوان قوت پذیر
هوش مصنوعی: زمانی که قدرت و توانایی پیدا میکنی، مانند شیر قوی و نیرومند میشوی و دیگر نیازی به سفره و ظرف غذا نداری؛ خودت میتوانی از زندگی بهرهمند شوی.
خوردی از مائده ی بهروزی
سال ها بی غم روزی، روزی
هوش مصنوعی: سالها از نعمتهای خوشبختی نوشیدی و در این مدت بیدغدغه زندگی کردی.
غم روزیت چو در جان آویخت
آبت از دیده و از دل خون ریخت
هوش مصنوعی: وقتی غم روزیت به جانت چنگ میزند، اشکها از چشمانت میریزد و دلت را پر از درد میکند.
دست تا چون به میان آوردی
کار خود را به زیان آوردی
هوش مصنوعی: وقتی که کارهایت را به دست خود انجام میدهی، ممکن است به ضررت تمام شود.
زنده دلی از صف افسردگان
رفت به همسایگی مردگان
هوش مصنوعی: زندگی و شادابی فردی از میان کسانی که غمگین و ناامید هستند، به سمت کسانی رفته که دیگر در میان ما نیستند.
حرف فنا خوانده ز هر لوح خاک
روح بقا جست ز هر روح پاک
هوش مصنوعی: در هر تکه از زمین که نوشتههای گذرا و زودگذر دیده میشود، روحی که جاودانه است، در هر روحی که خالص و پاک باشد، جستجو میکند.
کارشناسی پی تفتیش حال
کرد از او بر سر راهی سؤال
هوش مصنوعی: کارشناس به بررسی وضعیت فردی پرداخت و از او در مورد مسیر و راهی که در پیش دارد پرسش کرد.
کاین همه از زنده رمیدن چراست؟
رخت سوی مرده کشیدن چراست؟
هوش مصنوعی: چرا این همه از زندگی دوری میکنی؟ چرا به سمت مردگان تمایل داری؟
گفت بلندان به مغاک اندرند
پاک نهادان ته خاک اندرند
هوش مصنوعی: بلندترها به مغاک میروند و کسانی که نیت پاک دارند، در ته خاک قرار دارند.
مرده دلانند بروی زمین
بهر چه با مرده شوم همنشین
هوش مصنوعی: دل های مرده و بی احساس، در این دنیا زندگی می کنند. برای چه باید با کسانی که زنده نیستند، هم نشین شوم؟
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
هوش مصنوعی: دوستی که مرده باشد، باعث میشود که صحبتهایمان هم زنده نباشند و دلمون را بیشتر غمگین کند.
زیر گل آنان که پراکنده اند
گرچه به تن مرده به دل زنده اند
هوش مصنوعی: زیر خاک کسانی که پخش و پراکنده شدهاند، هرچند بدنشان مرده است، اما در دل هنوز زندهاند.
مرده دلی بود مرا پیش از این
بسته ی هر چون و چرا پیش از این
هوش مصنوعی: من قبل از این، دل مردهای داشتم که هیچ سوال و پرسشی برای من باقی نمانده بود.
زنده شدم از نظر پاکشان
آب حیات است مرا خاکشان
هوش مصنوعی: از دیدگاه پاک و خالص آنها زندگی دوبارهای پیدا کردم، زیرا برای من مانند آب حیات است، و خاکشان برایم اهمیت دارد.
ذکر، گنج است، گنج پنهان به
جهد کن، داد ذکر پنهان ده
هوش مصنوعی: ذکر کردن، همچون گنجی با ارزش و پنهان است. با کوشش و تلاش باید به این گنج دست یافت و آن را به دیگران نیز انتقال داد.
به زبان گنگ شو، به لب خاموش
نیست محرم بدین معامله گوش
هوش مصنوعی: به سکوت و رازآلودگی روی بیاور، زیرا کسانی که در این کار هستند، به کلام و حرفهای بیهوده نیاز ندارند.
به دل و جان نهفته گوی که دیو
نبرد پی بدان به حیله و ریو
هوش مصنوعی: به دل و جان بیاموز که شیطان با نیرنگ و فریب به جنگ با انسان میآید.
هیچ کس مطلع مساز بدان
تا نیفتد ز عجب رخنه در آن
هوش مصنوعی: هیچ کس را از این موضوع آگاه نکن، تا باعث نشود که با این خبر، در آن موضوع دچار شک و تردید شوند.
گر تأمل کنی در این کلمه
بنگری حال حرفهاش همه
هوش مصنوعی: اگر به این کلمه دقت کنی، متوجه میشوی که همه سخنانش حال و ویژگی خاصی دارند.
بی گمان دائمت بآن گروی
که یکی نیست زان میان شنوی
هوش مصنوعی: بدون شک، همیشه به کسی وابسته هستی که از دیگران جداست و این را میشنوی.
وین اشارت بدان بود که مدام
بایدش در حریم سر مقام
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که باید همیشه در حریم سرمقام از او مراقبت شود و به او توجه ویژهای شود.
این سبق پیشه کن چه روز و چه شب
بی فغان زبان و جنبش لب
هوش مصنوعی: همیشه سعی کن بیهیچ شکایتی و بدون حرکت دادن لبها، درس پرسش و یادگیری را ادامه بده، چه در روز و چه در شب.
در اشارات سخنان خوش زیر، اشعاری به سر وحدت و ظهورش در مظاهر کثرت با تقدیس آن از آلودگی است:
هوش مصنوعی: در این سخنان زیبا، به سر وحدت و ظهور آن در جلوههای گوناگون اشاره شده و همچنین از آن با احترام و تقدیس یاد شده است که از هر گونه آلودگی پاک است.
نیست در لااله الا الله
در حقیقت به جز سه حرف اله
هوش مصنوعی: در حقیقت، در عبارت "لا اله الا الله" فقط سه حرف از کلمه "اله" وجود دارد.
جمله اجزای این خجسته کلام
شد ز تکرار این حروف تمام
هوش مصنوعی: تمام اجزای این سخن مبارک، از تکرار این واژهها شکل گرفتهاند.
گر بجوئی در این کلام شگرف
غیر از این حرف ها نیابی حرف
هوش مصنوعی: اگر در این سخن عمیق جستوجو کنی، جز این سخنان با ارزش چیزی پیدا نخواهی کرد.
این سه حرفند کاختلاف جهات
کرده آن را به صورت کلمات
هوش مصنوعی: این سه حرف هستند که به دلیل اختلاف در جهات، در قالب کلمات ظاهر شدهاند.
کلماتی که گشت از آن حاصل
زان میان شد، مرکب کامل
هوش مصنوعی: از میان کلمات، آنچه به دست آمد به شکل یک ترکیب بینظیر درآمد.
پس در این جمله لفظها میپیچ
غیر از اسم اله نبود هیچ
هوش مصنوعی: در این جمله، غیر از نام خداوند، هیچ واژه دیگری وجود ندارد.
همچنین معنیش که اصل اصول
اوست در اصطلاح اهل وصول
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که موضوعی که در حال صحبت درباره آن است، اصل و بنیادی است که برای افرادی که به عرفان و وصول به حقایق عمیق علاقمندند، بسیار حائز اهمیت و پایهای به شمار میآید.
در همه بطن های امکانی
چه مجرد، چه جسم و جسمانی
هوش مصنوعی: در تمام جنبههای ممکن وجود، چه در حالت مجرد و چه در قالب مادی و جسمی.
سریان دارد و ظهور اما
سریانی برون زگردش ما
هوش مصنوعی: زندگی و موجودات در حال حرکت و تغییر هستند، اما این تغییرات و رونقها فقط از دایره وجود ما نشئت نمیگیرد.
زاختلاف تنوعات و شؤون
می نماید جمال گوناگون
هوش مصنوعی: از تفاوتها و ویژگیهای مختلف، زیباییهای گوناگونی نمایان میشود.
می کند در همه مراتب سیر
مختفی در حجاب صورت غیر
هوش مصنوعی: در تمام مراحل زندگی، او به طور پنهانی در پس پردهی ظواهر مختلف در حرکت است.
بلکه محو است صورت اغیار
لیس فی الدار غیره دیار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در دل زندگی و در دنیای اطراف، تنها او (محبوب) وجود دارد و هیچ چیزی یا کسی دیگری در این فضا جایی ندارد. تمام توجه و تمرکز بر روی اوست و دیگران در این مکان اهمیت خاصی ندارند.
علیه، دخت مهدی، خواهر هارون الرشید زنی زیبا و نکته سنج بود. و شاعرترین زنان و ماهرترین ایشان در موسیقی و ساخت آهنگ بود.
هوش مصنوعی: علیه، دختر مهدی و خواهر هارون الرشید، زنی زیبا و باهوش بود. او یکی از شاعرترین و ماهرترین زنان در موسیقی و ساخت آهنگ به شمار میرفت.
نیزعفیف و نیکو دین بود. آن چنان که آواز نمی خواند، و جز به روزهائی که از نماز خواندن معذور بود، شراب نمی آشامید.
هوش مصنوعی: نیزعفیف فردی نیکوکار و با دیانت بود. او به گونهای زندگی میکرد که آواز نمیخواند و تنها در روزهایی که به خاطر نماز نتوانسته بود، شراب مینوشید.
زمانی که پاک می گشت اما هماره نماز همی خواند و قرآن تلاوت می کرد. از سخنان اوست که: خداوند هیچ چیز را حرام منمود مگر آن که به جایش حلالی قرار داد.
هوش مصنوعی: او زمانی که پاک میشد، همیشه نماز میخواند و قرآن را تلاوت میکرد. او گفته است که خداوند هیچ چیزی را حرام نکرده مگر اینکه به جای آن چیزی حلال قرار داده است.
از این رو گناهکار عصیان خویش چگونه حجت آرد؟ وی یکی از غلامان رشید را طلا نام، دوست همی داشت. و داستان آن دو مشهور است.
هوش مصنوعی: بنابراین، چگونه یک گناهکار میتواند به اعمال نادرست خود دلیل و توجیهی بیاورد؟ او یکی از غلامان خوب و بافضیلتی به نام طلا را دوست داشت و داستان این دو نفر معروف است.
صلای باده زد پیر خرابات
بیا ساقی که فی التأخیر آفات
هوش مصنوعی: بادهنوایی به گوش رسید، ای پیر میخانه، بیا و شراب بیاور، که در تاخیر کردن، آسیبها و مشکلاتی نهفته است.
سلوک راه عشق از خود رهائی است
نه قطع منزل و طی مقامات
هوش مصنوعی: سفر در مسیر عشق، به معنای رهایی از خود و درگیر شدن با دلبستگیها و مراحل مختلف نیست، بلکه بیشتر به معنای آزاد شدن از قید و بندهای نفس و خودپرستی است.
جهان مرآت حسن شاهد ما است
فشاهد وجهه فی کل مرآت
هوش مصنوعی: دنیا مانند آینهای است که زیبایی معشوق ما را نشان میدهد. پس هر آینهای نمایانگر چهره اوست.
مزن بیهوده لاف عشق جامی
فان العاشقین لهم علامات
هوش مصنوعی: سخن از عشق را بیدلیل نزن، زیرا عاشقان واقعی نشانههایی دارند که آنها را مشخص میکند.
خواهم اندر عقبش رفت به یاران عزیز
شخصم ار باز نیاید، خبرم باز آید
هوش مصنوعی: من میخواهم به دنبال او بروم و اگر او برنگردد، خبرش به من میرسد.
ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد
هوش مصنوعی: رشت و ناز و دل برانداز، نمیتواند ما را به معشوق برساند. عشق واقعی، راهی است که تنها دلیران و رندانی که در برابر مشکلات ایستادهاند، میتوانند آن را طی کنند.
ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که باده زبان خموش آمد
هوش مصنوعی: نمیدانم که پرنده صبح چه چیزی از سوسن آزاد شنید که باعث شد شراب لب به سخن نیاورد و سکوت کند.
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
هوش مصنوعی: در این جمله به این نکته اشاره میشود که در جمعهای صمیمی، نباید درباره موضوعات نامناسب صحبت کرد. همچنین، به نوعی نمایش وضعیت و احترام به حضور بزرگترها یا افراد روحانی نیز اشاره شده است؛ به این معنا که باید مواظب رفتار و صحبتهای خود باشیم و در حضور آنها مسائلی را که ممکن است بیاحترامی یا ناپسند به نظر برسد، کنار بگذاریم.
زخانقاه به میخانه می رود حافظ
مگر زمستی زهد و ریا به هوش آمد
هوش مصنوعی: حافظ از محفلهای مذهبی و زهد دوری میکند و به میخانه میرود، شاید در آنجا از حالت تصنعی و ریاکاری دست بردارد و به حقیقت نزدیکتر شود.
زاهدی بر خانه ای بگذشت که ابو نواس در آن بود. و وی را شنید که همی خواند:
هوش مصنوعی: مرد زاهدی از کنار خانهای عبور کرد که ابونواس در آنجا بود. او شنید که ابونواس در حال خواندن شعر است.
بی تردید توبه ی من، بزهکاری مرا زایل سازد. ای آن که شایسته ی عفوی، عفوم کن.
هوش مصنوعی: بدون شک توبهی من میتواند خطاهایم را از بین ببرد. ای کسی که شایستهی بخشش هستی، مرا ببخش.
زاهد دستان خویش به آسمان برد و گفت: خداوندا، توبه کرد و به سوی تو بازگشت، توبه اش بپذیر. اما ابونواس پس از آن چنین خواند:
هوش مصنوعی: زاهد دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: ای خدا، من توبه کردم و به سمت تو بازگشتم، لطفا توبهام را بپذیر. اما ابونواس پس از آن این گونه گفت:
خداوندا برآنچه جوانی مخمور که هنگام هشیاری نیز خردش، نیست، همی گوید، مگیر.
هوش مصنوعی: خداوندا، بر آنچه که یک جوان مست در حال خوشحالی میگوید و در حالت هوشیاری هم به آن خرد و دانایی ندارد، تو نگیرد.
زاهد دستان خود به آسمان برد و گفت: خداوندا، هدایتش فرما!
هوش مصنوعی: خشکمقدس دستانش را به سمت آسمان بلند کرد و گفت: ای خدا، او را راهنمایی کن!
طغرل بن ارسلان بن طغرل بن سلطان ملکشاه، زیبا صورت و لطیف سیما، خوش عمل بود و به فارسی و عربی شعر نیک همی سرود: شعر زیر از اوست:
هوش مصنوعی: طغرل بن ارسلان بن طغرل بن سلطان ملکشاه، چهره زیبایی داشت و ظاهری لطیف و خاصی میبخشید. او شخصی خوشعمل بود و در سرودن شعر به فارسی و عربی نیز مهارت داشت. شعری از او به یادگار مانده است:
دیروز چنان وصال جان افروزی
امروز چنین فراق عالم سوزی
هوش مصنوعی: دیروز از دیدار معشوقی پرشور و دلانگیز لذت میبردم، اما امروز در غم فراق او، دلم به شدت میسوزد.
افسوس که در دفتر عمرم ایام
آن را روزی نویسد این را روزی
هوش مصنوعی: متأسفانه در طول عمرم، روزهای خوش و بد، هر کدام به نوبت ثبت میشوند و دیگر چیزهایی که میخواهم، محو میشوند.
در شرح دیوان آمده است: «چنانچه تن را صحت و غذا هست، روح را هم هست. «الا من اتی الله به قلب سلیم » و فی قلوبهم مرض اشاره به آنست چنانکه هر مرض جسمانی را سببی و داروئی هست که خاصه ی اوست که غیر طبیب حاذق آن را نشناسد، مرض روحانی را هم سببی و دوائی است، که غیر انبیا و اولیاء آن را ندانند.
هوش مصنوعی: در توضیح دیوان آمده است که همانگونه که بدن به سلامتی و غذا نیاز دارد، روح نیز به این نیازها احتیاج دارد. به این معنا که هر بیماری جسمانی دلیل و درمان خاص خود را دارد که فقط پزشکان ماهر میتوانند آن را شناسایی کنند. همچنین، بیماریهای روحانی نیز دلیلی و درمانی دارند که تنها انبیا و اولیاء قادر به فهم آن هستند.
اگر کسی را سودا غالب باشد و به معالجات صفراویه اشتغال نماید، هلاک گردد. و همچنین هر مرض روحانی را دوائی است که از آن تجاوز نتوان کرد. «رب تال للقرآن و القرآن یلعنه » شعر:
هوش مصنوعی: اگر کسی دچار سودا باشد و به درمانهای مربوط به صفرا بپردازد، ممکن است به خطر بیفتد. همچنین، هر بیماری روحی دارویی دارد که نمیتوان از آن فراتر رفت.
طاعت ناقص من موجب غفران نشود
راضیم گر مدد علت عصیان نشود
هوش مصنوعی: عمل ناتمام و ناقص من باعث بخشش نمیشود. من راضیام به اینکه علت گناه کردنم برطرف نشود.
از حضرت رسالت پناه (ص) تفسیر «و بدالهم من الله مالم یکونو ایحتسبون » پرسیدند. فرمود: و هی اعمال حسبوها حسنات فوجدوها فی کفه السیئات (اعمالی است که نیک می پنداشتندشان و آن ها را در کفه ی بدی ها یافتند) و چنانچه نبض وقاروره دلالت بر احوال بدن دارند، واقعه دلالت بر احوال نفس دارد، و لهذا سالکان واقعات خود را بر شیخ عرض کنند.
هوش مصنوعی: از پیامبر اکرم (ص) درباره تفسیر آیهای پرسیدند که در آن به اعمالی اشاره شده که مردم آنها را نیک میپنداشتند، اما در حقیقت، جزو بدیها به حساب آمدند. ایشان توضیح دادند که این اعمال، درست مانند نبض و حالاتی که در یک بطری نشاندهنده وضعیت بدن هستند، میتوانند بیانگر حال روح انسان نیز باشند. به همین دلیل، سالکان و عارفان باید تجربیات و وقایع روحی خود را با استاد خود در میان بگذارند تا بتوانند درک بهتری از وضعیت روحی خود پیدا کنند.
و حضرت رسالت پناه(ص) بسیار به اصحاب خود فرمود: هل رای احد منکم من رویا؟ (آیا کسی از شما رویائی دیده است؟)
هوش مصنوعی: پیامبر اکرم (ص) به طور مکرر از یاران خود میپرسید: آیا کسی از شما رویایی دیده است؟
مرحبا ای عشق خوش سودای ما
ای طبیب جمله علتهای ما
هوش مصنوعی: سلام بر تو ای عشق، که آرزوی شیرین ما هستی! تویی که همه علتها و ریشههای دردهایمان را درمان میکنی.
ای دوای نخوت و ناموس ما
ای تو افلاطون و جالینوس ما
هوش مصنوعی: ای درمانگر غرور و شرافت ما، تو همانند افلاطون و جالینوس ما هستی.
هر آنچه دور کند مر تو را زدوست بد است
بهر چه روی نهی بی وی ارنکوست، بد است
هوش مصنوعی: هر چیزی که تو را از دوستت دور کند، بد است. هر چقدر هم که به نظر درست بیاید، اگر بدون او به سمت آن بروی، باز هم بد است.
فراق یار اگر اندک است، اندک نیست
درون دیده اگر نیم تار موست، بد است
هوش مصنوعی: اگر فاصله و دوری از یار کم باشد، اما در دل و درون انسان تاثیرش بسیار زیاد است. حتی اگر این فاصله به اندازهی یک تار موی نازک باشد، باز هم وضع خوبی نیست.
خدمت مولوی چه صبح و چه شام
کرده اندر کتابخانه مقام
هوش مصنوعی: خدمت به مولوی در هر زمان، چه در صبح و چه در شب، در کتابخانهای که مخصوص مقام اوست، انجام شده است.
متعلق دلش به هر ورقی
در خیالش زهر ورق سبقی
هوش مصنوعی: دل او به هر صفحهای تعلق دارد و در خیال خود، هر ورق را زهرآلود و تلخ میبیند.
نه شبش را فروغی از مصباح
نه دلش را گشادی از مفتاح
هوش مصنوعی: او نه در شبهایش نوری دارد که او را روشن کند و نه در دلش آرامشی که به او احساس خوشحالی بدهد.
نه بجانش طوالع انوار
تافته از مطالع اسرار
هوش مصنوعی: نه تنها خود او بلکه ویژگیهای بارز او نیز مانند نورانیّت و درخشندگی است که از درک و فهم عمیق او نشأت میگیرد.
کرده کشاف بر دلش مستور
نور کشف و شهود و ذوق حضور
هوش مصنوعی: دل او با نور کشف و شهود پر شده و از فهم و احساس عمیق، کاملاً روشن و آگاه است.
از مقاصد ندیده کسب نجات
بی خبر از مواقف عرصات
هوش مصنوعی: از اهدافی که هنوز ندیدهایم، به دنبال نجات هستیم، بدون اینکه از موقعیتها و شرایط اطراف خود آگاهی داشته باشیم.
از هدایت فتاده در خزلان
وز بدایت نهایتش حرمان
هوش مصنوعی: از هدایت و رهبری دور افتاده و در ناامیدی به سر میبرد، و از آغاز خوب، سرانجامش به نتیجهای منفی و ناکامی ختم میشود.
بی فروغ وصول، تیره و تار
از فروغ واصول کرده شعار
هوش مصنوعی: در نبود نور و روشنایی، همه چیز سرد و تاریک به نظر میرسد و زندگی بدون اصل و قاعده شده است.
گرد خانه کتاب های سره
از خری همچو خشت کرده خره
هوش مصنوعی: کتابهای خوب و ارزشمند در خانه به دور از نادانی و بیاعتنایی قرار دارند، مانند اینکه خشتها به شکل مرتب و منظم چیده شدهاند.
سوی هر خشت ازاو چو رو کرده
در فیضی به رخ برآورده
هوش مصنوعی: هر وقت به هر گوشهای از او نگاه کنی، مثل این است که به نور و برکت او برخورد کردهای و زیباییاش تو را میفریبد.
قصر شرع نبی و حکم نبی
جز به آن خشتها نکرده بنی
هوش مصنوعی: قصر قوانین پیامبر و احکام او فقط به وسیله همین ساختارها و اصول پایهگذاری شده است.
زان به مجلس زبان چه بگشاید
سخنش جمله قالبی آمد
هوش مصنوعی: از آنجا که زبان در مجلس گشوده میشود، سخنان او تنها در قالبی بیان میشوند.
صد مجلد کتاب بگشاده
در عذاب مخلد افتاده
هوش مصنوعی: صد کتاب بزرگ را ورق زدم و در عذاب ابدی گرفتار شدم.
سر بر اندیشه های گوناگون
لب پر افسانه دل پر از افسون
هوش مصنوعی: سر در افکار مختلف دارند و لبهایشان پر از داستانها و دلهاشان پر از جادو و جاذبه است.
این بود سیرت خواص انام
چون بود حال عام کالانعام
هوش مصنوعی: سیرت و رفتار افراد خاص به همین شکل است، و حال عموم مردم نیز مانند حال چهارپایان است.
عام را خود ز شام تا به سحر
نیست جز خواب و خورد کار دگر
هوش مصنوعی: عموم مردم از غروب تا صبح، جز خوابیدن و خوراک خوردن کار دیگری ندارند.
صلح و جنگش برای این باشد
نام و ننگش برای این باشد
هوش مصنوعی: صلح و مبارزهاش برای حفظ نام و اعتبارش است و همه تلاشهایش در این راستا انجام میشود.
سخن از دخل و خرج خواند و بس
شهوت بطن و فرج راند و بس
هوش مصنوعی: شخصی تنها به بحث درباره درآمد و هزینه میپردازد و هیچ توجهی به لذتهای جسمی و شهوتهای خود ندارد.
همتش نگذرد زفرج و گلو
داند از امر، فانکحوا وکلوا
هوش مصنوعی: اگر اراده و تلاش تو از محدودیتها عبور کند و به رفتار و کردار خود آگاه باشی، در این صورت شادی و نعمتهای زندگی را در کنار همسری نیکو بیاب.
از کتاب قوت القلوب: از امیر مومنان علی(ع) روایت شده است که خداوند، فقر را پاداش های نیک و نیز عذاب هائی قرار داده است.
هوش مصنوعی: در کتاب قوت القلوب، آمده است که از امام علی (ع) نقل شده که خداوند فقر را به عنوان پاداشی برای کارهای نیک و همچنین به عنوان عذابی در نظر گرفته است.
اماآن فقر که پاداش نیکو دارد، نشانه اش حسن خلق، شکایت نکردن و شکرگزاری خداوند بر فقری است که داده. اما آن فقر که عذابی در پی دارد. نشانه اش بدخلقی، نافرمانی خداوند، بسیاری شکوه و خشم برقضای خداوندی است.
هوش مصنوعی: فقر با پاداش نیکو، به معنای داشتن اخلاق نیک، عدم شکایت و شکرگزاری از خداوند به خاطر فقر است. در حالی که فقر به عنوان عذاب، با بدخلقی، نافرمانی از خدا و شکایت و خشم نسبت به خواست خداوند همراه است.
این همان نوع فقری است که پیامبر(ص) از آن استعاذه کرده است.
هوش مصنوعی: این نوع فقر همان چیزی است که پیامبر(ص) از آن پناه برده است.
شیخ عبدالرزاق در شرح منازل السائرین گفت: عشق پاک نیرومند سببی در تلطیف باطن و آمادگی آدمی برای عشق حقیقی است.
هوش مصنوعی: شیخ عبدالرزاق در توضیحات خود درباره مسیرهای عرفانی میگوید که عشق خالص و راستین، به انسان کمک میکند تا باطنی لطیفتر پیدا کند و برای تجربه عشق واقعی آماده شود.
چه غمان را به غمی واحد بدل همی کند و تفرقه ی خاطر را منقطع می دارد و خدمت محبوب را لذت می بخشد و رنج و تعب در فرمانبرداری وی و امتثال امرش را آسان همی کند.
هوش مصنوعی: غمها را به یک غم واحد تبدیل میکند و پراکندگی ذهن را از بین میبرد. همچنین به خدمت به محبوب لذت میبخشد و دشواریها و زحمتهای ناشی از اطاعت از او را آسان میکند.
برخلاف عشق ناشی از پیروزی شهوت حاصل می آید. چه این عشق وسوسه ای ناشی از پیروزی اندیشه زیبا شمردن برخی چهره ها است و پرستش نفس با سعی در بدست آوردن لذایذ: مدح و ذم عشق صوری در کلام برخی از عرفا و حکیمان بر همین دو گونه عشق مبتنی است.
هوش مصنوعی: عشق برخاسته از شهوت، متفاوت از عشق واقعی است. این نوع عشق به خاطر جذابیت ظاهری برخی افراد و تلاش برای به دست آوردن لذتهایی مانند تحسین و تمجید ایجاد میشود. بحث درباره عشق ظاهری در نوشتههای برخی از عارفان و فیلسوفان به همین دو شکل عشق مرتبط است.
همسر مردی آزاده وی را گفت: آیا نبینی که زمانی ترا گشادگی حاصل است، یاران ملازمت گردند و زمان دست تنگی رهایت کنند؟
هوش مصنوعی: همسر مردی آزاده به او گفت: آیا نمیبینی که در زمانی که شرایط برایت خوب است، دوستان و یاران به تو نزدیک میشوند، اما وقتی شرایط سخت میشود، از تو دور میشوند؟
گفت: این از بزرگواری ایشان است. چه زمانی به نزد ما همی آیند که می توانیم به ایشان احسان کنیم. و زمانی که نمی توانیم چنین کنیم، ترکمان همی گویند.
هوش مصنوعی: او گفت: این نشان از بزرگمنشی آنهاست. چه زمانی به نزد ما میآیند که ما بتوانیم به آنها محبت و نیکی کنیم. و در زمانی که نمیتوانیم چنین کاری انجام دهیم، از ما دوری میکنند.
حکایت شده است که یکی از حکمای اسلام برآن شد که بین کلام فلاسفه و سخنان انبیاء وفق دهد. وی با آن که در مواردی موفق شد، در پاره ای موارد ناگزیر از تکلفاتی دور و تاویلاتی در سخن انبیاء شد تا موفقیت حاصل آید.
هوش مصنوعی: روایت شده که یکی از دانشمندان اسلامی تصمیم گرفت تا بین ایدههای فلاسفه و پیامبران هماهنگی ایجاد کند. او در برخی از موارد به این هدف رسید، اما در بعضی دیگر ناچار شد تا به توضیحات پیچیده و تفسیرهای غیرضروری از سخنان پیامبران روی آورد تا بتواند به موفقیتی دست یابد.
صواب آن است که سخن انبیاء را که برگرفته از وحی الهی است، میزان گزینند و به تایید آن به سخن فلاسفه التفات نکنند.
هوش مصنوعی: بهتر است که گفتههای پیامبران، که از وحی الهی سرچشمه میگیرد، معیار قرار گیرد و به نظرات فیلسوفان توجه نشود.