گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳

اگر کنم گله من از زمانهٔ غدار
به خاطرت نرسد از من شکسته غبار
به گوش من، سخنی گفت دوش باد صبا
من از شنیدن آن، گشته‌ام ز خود بیزار
که بنده را به کسان کرده‌ای شها! نسبت
که از تصور ایشان مرا بود صد عار
شها! شکایت، خود نیست گرچه از آداب
ولی به وقت ضرورت، روا بود اظهار
رواست گر من از این غصه خون بگریم، خون
سزاست گر من از این غصه، زار گریم، زار
بپرس قدر مرا، گرچه خوب می‌دانی
که من گلم، گل؛ خارند این جماعت، خار
من آن یگانهٔ دهرم که وصف فضل مرا
نوشته منشی قدرت، به هر در و دیوار
به هر دیار که آیی، حکایتی شنوی
به هر کجا که روی، ذکر من بود در کار
تو قدر من نشناسی، مرا به کم مفروش
بهائیم من و باشد بهای من بسیار

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر کنم گله من از زمانهٔ غدار
به خاطرت نرسد از من شکسته غبار
هوش مصنوعی: اگر من از زمانهٔ نامهربان شکایت کنم، به خاطر تو هیچ اتفاقی برای من نخواهد افتاد و تو هم به یاد من نخواهی افتاد.
به گوش من، سخنی گفت دوش باد صبا
من از شنیدن آن، گشته‌ام ز خود بیزار
هوش مصنوعی: دیشب نسیم صبحگاهی از جایی سخنی به گوش من رساند و من از شنیدنش به شدت از خودم ناراضی شدم.
که بنده را به کسان کرده‌ای شها! نسبت
که از تصور ایشان مرا بود صد عار
هوش مصنوعی: ای پادشاه! تو مرا به جمعی از افراد معرفی کرده‌ای، اما از تصور وجود آنها برای من خجالت‌آور است.
شها! شکایت، خود نیست گرچه از آداب
ولی به وقت ضرورت، روا بود اظهار
هوش مصنوعی: ای محبوب! هر چند شکایت به خودی خود خوب نیست و جزء آداب نیست، اما در شرایط ضروری، بیان آن جایز است.
رواست گر من از این غصه خون بگریم، خون
سزاست گر من از این غصه، زار گریم، زار
هوش مصنوعی: اگر من از این اندوه و غم گریه کنم، این کار جایز است و طبیعی است. و اگر بخواهم به شدت و غمگینی فریاد بزنم و زار بزنم، این نیز حق من است.
بپرس قدر مرا، گرچه خوب می‌دانی
که من گلم، گل؛ خارند این جماعت، خار
هوش مصنوعی: بپرس از من چقدر ارزش دارم، هرچند که خودت می‌دانی من مثل گل هستم؛ اما این گروه دور و برم مانند خار هستند.
من آن یگانهٔ دهرم که وصف فضل مرا
نوشته منشی قدرت، به هر در و دیوار
هوش مصنوعی: من تنها کسی هستم که ویژگی‌های نیکویی‌ام به دست نویسنده‌ای از قدرت، بر روی هر دیوار و مکانی نوشته شده است.
به هر دیار که آیی، حکایتی شنوی
به هر کجا که روی، ذکر من بود در کار
هوش مصنوعی: هر جا که بروی، داستان‌هایی را خواهید شنید و در هر مکانی که بروی، نام من در آنجا وجود دارد و ذکر من به میان می‌آید.
تو قدر من نشناسی، مرا به کم مفروش
بهائیم من و باشد بهای من بسیار
هوش مصنوعی: تو ارزش واقعی من را درک نمی‌کنی و نباید بهای من را به چیزهای ناچیز تقلیل دهی؛ چرا که ارزش من بسیار بیشتر از این‌هاست.