گنجور

فصل ۲۲

سبحانک و غفرانک می‌گفتم، گفتم ای اللّه! چون بود من و هستی من از توست، و نظر و درک من از توست، و عقل و روح من از توست، و چشم و سمع ظاهر و باطن من از توست، چگونه من مخاطب تو و مقابل تو و لب بر لب تو نباشم؟ و جمله اجزای من چگونه در تو نبود؟

اللّه الهام داد که: این همه، معقول‌های تو و نظر تو بدین وجوه اللّه است معاینه نه مخاطبه، تو همین نقش مشاهده را بی‌هیچ وجهی ثابت می‌دار. گفتم: ای اللّه! مگر مخاطبهٔ من با تو چون جمادات و اجسام لطیفه را ماند، همچون باد و هوا و آب که خوش می‌وزانی و روان می‌کنی و او را از تو هیچ خبر نی، و او را خودی خود نیست، همه تویی.

اکنون بنشینم سره‌سره نظر می‌کنم تا نغزی‌های تو را ای اللّه! می‌بینم. و عشق من از دیدن تو فزون می‌باشد، و می‌بینم که اللّه بر من پاره‌پاره خود را جلوه می‌دهد. گفتم که: ای اللّه! از دور یعنی از عالم غیب، تجلّیت و طلعتت چنین خوب و شیرین است، تا از نزدیک لطف تو چگونه باشد

باز می‌دیدم که اجزای کالبد من و از آن همه عالم و همه اندیشه‌ها گویی که همه عقل و حیات دارند که چنین فرمان بردارند، و در تغیّر و تبدّل و فرمانبرداریِ اللّه در عمارت و ویرانی، و این ادراک من آواز و بیان حیات و عقل ایشان است. لاجرم در عشق اللّه همه اجزا از اجزای من مست می‌شوند و خوش می‌شوند، چنانک در وقت راندن شهوت همه اجزا خوش شوند.

باز هر حکمتی چون کف را ماند که از من برآید و بیفتد، و وقتی که از اللّه اندیشم، می‌بینم که اللّه این حالت مرا چگونه هست می‌کند و بدید می‌آرد. اکنون ای حالت من و ای روح من! همچنان سجده‌کنان افتاده باشید مر اللّه را.

باز در اللّه نظر می‌کنم، در آن وقتی که این ادراک مرا و حالت مرا هست می‌کند می‌بینم. و چون الله می‌خواهد تا ادراک مرا هست کند، من همانجا می‌باشم با اللّه، و اللّه را بوسه می‌دهم و در اللّه می‌غلطم و سر به سجده می‌ نهم همانجا که ای اللّه! مرا از خود جدا مگردان، و سر مرا در هوا مکن و مرا به غیر خودت مشغول مکن!

گفتم: ای اللّه! همه وله‌ها و عشق‌ها و هرکه سزای پرستش است و عشق است، از توست.

باز دیدم که پرستش و عبادت نهایت عشق است و غایت دوستی است؛ هرچه کم از آن است، آن را محبّت و عشق اندک گویند. ای اللّه! من همه را از خود محو می‌کنم تا همه عشق تو را ثابت کنم، زیرا که آرزوی جمال تو نوعی دیگر است. تا مزهٔ همه چیز را از خود برنگیرم، به مزه تو ای اللّه، نرسم. اللّه الهام داد که تا از خود و از همه چیزبی‌خبر نشوی از ما باخبر نشوی.

پس گفتم: ای روح من! از حیات خود به حیات اللّه رو، و به هر کدام نوع که اللّه حیات تو را اشارت کند، بدان نوع مشغول می‌شو و عمر را بران می‌گذار و در دقایق آن نظر می‌کن.

اکنون می‌خواهم که روح خود را بدانجا رسانم و بدان صفت و حالت رسانم که روح‌های دیگر را برباید تا آن حالت ایشان و آن یادهای اندیشه‌های پریشان ازیشان فراموش شود و ناپدید شود در این روشنی حالت من، چنانک ستارگان و روشنایی چراغ به روز ننماید، لاجرم چو آن روشنایی من ایشان را بنماید همه را برباید

و اللّه اعلم.

اطلاعات

منبع اولیه: منبع معارف بهاء ولد

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبحانک و غفرانک می‌گفتم، گفتم ای اللّه! چون بود من و هستی من از توست، و نظر و درک من از توست، و عقل و روح من از توست، و چشم و سمع ظاهر و باطن من از توست، چگونه من مخاطب تو و مقابل تو و لب بر لب تو نباشم؟ و جمله اجزای من چگونه در تو نبود؟
هوش مصنوعی: ای خداوند! من فقط تو را حمد و ستایش می‌کنم، زیرا همه وجود و هستی من از توست. تفکر و درک من، عقل و روح من، و همه حواس ظاهری و باطنی‌ام از تو نشأت می‌گیرند. پس چگونه می‌توانم مقابل تو باشم و در ارتباط تو نباشم؟ تمام اجزای وجود من چگونه می‌توانند از تو جدا باشند؟
اللّه الهام داد که: این همه، معقول‌های تو و نظر تو بدین وجوه اللّه است معاینه نه مخاطبه، تو همین نقش مشاهده را بی‌هیچ وجهی ثابت می‌دار. گفتم: ای اللّه! مگر مخاطبهٔ من با تو چون جمادات و اجسام لطیفه را ماند، همچون باد و هوا و آب که خوش می‌وزانی و روان می‌کنی و او را از تو هیچ خبر نی، و او را خودی خود نیست، همه تویی.
هوش مصنوعی: خدایا، الهام کردی که همه این چیزها، معقولات و نظرات تو از طریق دیدن و مشاهده به من می‌رسد، نه از راه صحبت و گفتگو. تو تنها به مشاهده آن چیزها توجه کرده‌ای و هیچ دلیل دیگری برای آن ندارم. گفتم: ای خدا! آیا ارتباط من با تو مانند ارتباط با اجسام بی‌جان و لطیف نیست، مانند باد و هوا و آب که به راحتی روان می‌شوند و خود از حقیقت وجود خود بی‌خبرند، و چیزی جز تو نیستند؟
اکنون بنشینم سره‌سره نظر می‌کنم تا نغزی‌های تو را ای اللّه! می‌بینم. و عشق من از دیدن تو فزون می‌باشد، و می‌بینم که اللّه بر من پاره‌پاره خود را جلوه می‌دهد. گفتم که: ای اللّه! از دور یعنی از عالم غیب، تجلّیت و طلعتت چنین خوب و شیرین است، تا از نزدیک لطف تو چگونه باشد
هوش مصنوعی: اکنون نشستم و به دقت نظاره می‌کنم تا زیبایی‌های تو را، ای خدا، ببینم. عشق من به خاطر دیدن تو افزایش می‌یابد و می‌بینم که خداوند، جلوه‌های خود را به من نشان می‌دهد. گفتم: ای خدا! از دور، یعنی از دنیای غیب، تجلی و زیبایی تو اینقدر دلپذیر و شیرین است، حالا اگر از نزدیک تو را ببینم، لطف تو چگونه خواهد بود؟
باز می‌دیدم که اجزای کالبد من و از آن همه عالم و همه اندیشه‌ها گویی که همه عقل و حیات دارند که چنین فرمان بردارند، و در تغیّر و تبدّل و فرمانبرداریِ اللّه در عمارت و ویرانی، و این ادراک من آواز و بیان حیات و عقل ایشان است. لاجرم در عشق اللّه همه اجزا از اجزای من مست می‌شوند و خوش می‌شوند، چنانک در وقت راندن شهوت همه اجزا خوش شوند.
هوش مصنوعی: بار دیگر می‌دیدم که بخش‌های وجودم و تمام عالم و اندیشه‌ها به‌گونه‌ای به نظر می‌رسد که همگی عقل و زندگی دارند و به این ترتیب فرمان‌برداری می‌کنند. در این دگرگونی و فرمان‌برداری از سوی خدا در ساخت و ویرانی، درک من صدای حیات و عقل آن‌هاست. بنابراین، در عشق به خدا، تمام اجزای وجودم به شوق و شادمانی می‌آیند، مانند زمانی که به میل و خواسته‌های نفسانی پاسخ داده می‌شود و تمامی اجزا خوشحال می‌شوند.
باز هر حکمتی چون کف را ماند که از من برآید و بیفتد، و وقتی که از اللّه اندیشم، می‌بینم که اللّه این حالت مرا چگونه هست می‌کند و بدید می‌آرد. اکنون ای حالت من و ای روح من! همچنان سجده‌کنان افتاده باشید مر اللّه را.
هوش مصنوعی: هر حکمت مانند کف روی آب است که از من برمی‌آید و سپس فرو می‌افتد. وقتی که به یاد خدا می‌افتم، می‌بینم که او چگونه این حالت را در من ایجاد می‌کند و به من نشان می‌دهد. حالا ای حالت من و ای روح من! همچنان در حال سجده و عبادت خدا باشید.
باز در اللّه نظر می‌کنم، در آن وقتی که این ادراک مرا و حالت مرا هست می‌کند می‌بینم. و چون الله می‌خواهد تا ادراک مرا هست کند، من همانجا می‌باشم با اللّه، و اللّه را بوسه می‌دهم و در اللّه می‌غلطم و سر به سجده می‌ نهم همانجا که ای اللّه! مرا از خود جدا مگردان، و سر مرا در هوا مکن و مرا به غیر خودت مشغول مکن!
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که به خداوند فکر می‌کنم و حالتی خاص پیدا می‌کنم، احساس می‌کنم که او مرا درک می‌کند. هنگامی که خداوند می‌خواهد این درک را به من عطا کند، در همان لحظه نزد او هستم و او را می‌بوسم و در عشق او غوطه‌ور می‌شوم. سپس سر به سجده می‌گذارم و از او می‌خواهم که مرا از خودش جدا نکند و به چیز دیگری مشغول نکند.
گفتم: ای اللّه! همه وله‌ها و عشق‌ها و هرکه سزای پرستش است و عشق است، از توست.
هوش مصنوعی: گفتم: ای خداوند! تمامی شوق‌ها و عشق‌ها و هر چیزی که شایسته پرستش و عشق ورزیدن است، از تو ناشی می‌شود.
باز دیدم که پرستش و عبادت نهایت عشق است و غایت دوستی است؛ هرچه کم از آن است، آن را محبّت و عشق اندک گویند. ای اللّه! من همه را از خود محو می‌کنم تا همه عشق تو را ثابت کنم، زیرا که آرزوی جمال تو نوعی دیگر است. تا مزهٔ همه چیز را از خود برنگیرم، به مزه تو ای اللّه، نرسم. اللّه الهام داد که تا از خود و از همه چیزبی‌خبر نشوی از ما باخبر نشوی.
هوش مصنوعی: پرسش و عبادت، اوج عشق و نهایت دوستی است. هر چیزی که از این فراتر باشد، فقط مقدار کمی عشق و محبت دارد. ای خدا! من تمام ارتباطات و وابستگی‌هایم را به حداقل می‌رسانم تا فقط عشق تو در قلبم بماند، زیرا آرزوی زیبایی تو نوعی خاص از آرزو است. تا زمانی که طعم همه چیز را از خود نچشیده باشم، نمی‌توانم به طعم وجود تو برسم، ای خدا. الهام گرفتم که اگر از خود و از همه چیز بی‌خبر نشوم، هرگز نمی‌توانم به شناخت تو دست یابم.
پس گفتم: ای روح من! از حیات خود به حیات اللّه رو، و به هر کدام نوع که اللّه حیات تو را اشارت کند، بدان نوع مشغول می‌شو و عمر را بران می‌گذار و در دقایق آن نظر می‌کن.
هوش مصنوعی: پس به خودم گفتم: ای روح من! به زندگی الهی بپرداز و به هر شکلی که خداوند برای تو نشان می‌دهد، آن را دنبال کن. زمانت را به هدر نده و به جزئیات آن توجه کن.
اکنون می‌خواهم که روح خود را بدانجا رسانم و بدان صفت و حالت رسانم که روح‌های دیگر را برباید تا آن حالت ایشان و آن یادهای اندیشه‌های پریشان ازیشان فراموش شود و ناپدید شود در این روشنی حالت من، چنانک ستارگان و روشنایی چراغ به روز ننماید، لاجرم چو آن روشنایی من ایشان را بنماید همه را برباید
هوش مصنوعی: اکنون می‌خواهم به جایی برسم که روح من به قدری قوی شود که بتواند روح‌های دیگر را تحت تأثیر قرار دهد و آنها را از اندیشه‌های پریشان و یادهای آزاردهنده دور سازد. در این حالت، من می‌خواهم که روشنایی روح من به گونه‌ای باشد که مانند ستاره‌ها در روز دیده نشود، اما زمانی که این نور به آن‌ها بتابد، همه چیز را تحت تأثیر قرار دهد و آن‌ها را در خود غرق کند.
و اللّه اعلم.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که تنها خداوند از حقیقت امور آگاه است.