گنجور

دوبیتی شمارهٔ ۵۷

سه درد آمو به جانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره دیره
غم یار و غم یار و غم یار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سه درد آمو به جانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
هوش مصنوعی: سه دردی که به جان من نشسته، هر سه به یکباره هستند: غریب بودن، در بند بودن و غم یار را داشتن.
غریبی و اسیری چاره دیره
غم یار و غم یار و غم یار
هوش مصنوعی: غریب بودن و اسارت، راه حلش دیر می‌شود. درد فراق یار و غم او دائماً همراه است.

خوانش ها

دوبیتی شمارهٔ ۵۷ به خوانش سید جابر موسوی صالحی

حاشیه ها

1393/08/05 14:11
ali

خداوندا سه غم ا یه بیک بار
غریبی و اسیری غم یار
غریبی و اسیری سخت نایه
غم یار مشکله تا چون شود کار.

1394/04/03 03:07
همدانی

ﺳﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻣﻮ ﺑﺠﺎﻧﻢ ﻫﺮ ﺳﻪ ﻳﮑﺒﺎﺭ
<ﻏﺮﻳﺒﯽ ﻭ ﺍﺳﻴﺮﯼ ﻭ ﻏﻢ ﻳﺎﺭ
ﻏﺮﻳﺒﯽ ﻭ ﺍﺳﻴﺮﯼ ﭼﺎﺭﻩ ﺩﻳﺮﻩ
<ﻏﻢ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻏﻢ ﻳﺎﺭ ﻭ ﻏﻢ ﻳﺎﺭ

1394/09/18 12:12
مرتضی

صدای پای اسب یارم دوش اومد
گل سرخ رو شالش گوش اومد

1395/08/18 14:11
محمد ایمان

دوراه است بر سر راهم وای برمن
یار از من دور است وای برمن

1396/05/16 09:08
محمدرضا

در موسیقی محلی خراسانی از این دوبیتی های باباطاهر زیاد بهره برده شده.
اساتیدی مثل پورعطایی و غفاری و شریف زاده با زیبایی خاصی این دوبیتی ها رو با صدای دلنشین دوتار خوندن

1399/07/04 20:10
هاجرمحمودی

مسلمانان سه درد آمو بیکبار غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری سهل وایو غم یار مشکله تا چون شود کار

1399/12/08 21:03
اییار

خداوندا سه درد آمو به یک بار
خر لنگ و زن زشت و طلبکار
خدا وندا زن زشتم تو بر دار
خودم دونم خر لنگ و طلبکار
خر لنگ رو میفروسم پولش رو میدم طلبکار هر سه درد درمون میشه
دوستان با پوزش خواهی این شاید تنها یه طنز باشه
بدرود

1401/07/27 16:09
وحید سبزیان‌پور wsabzianpoor@yahoo.com

فراق و جدایی از یاران و عزیزان، شاید بدین­سبب جانکاه و جان­سوز است که یادآور جدایی آدمی از نیستان وجود و تبعید مرغ باغ ملکوت به محنت­آباد زمین است. وقتی عزیزی از دست می­رود، انگار نمک بر زخم کهنه پاشیده می­شود. درد و سوزش شدّت می­گیرد و چرک و خون بالا می­آید. در سنن ادبی ما، درد فراق وصف­ناپذیر دانسته شده است. به همین سبب باباطاهر در بیت دوم، غم یار را سه بار تأکید و تکرار کرده است. این سه تأکید، نهاد یا مسندالهی هستند که مسند آن­ها حذف شده است. باباطاهر نمی‌گوید غم یار چیست؛ زیرا آن را غیر قابل توصیف می­داند. گویی پس از غم یار سه نقطه گذاشته تا هرکس آن را با توجّه به تجربه و احساس خود بیان کند.

حافظ نیز این غم را غیر قابل وصف دانسته ترس و عذاب قیامت را ذرّه­ای از آن می­داند:

شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت / حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر

فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت / کنایتیست که از روزگار هجران گفت
خواجة شیراز در بیت دیگری وصف فراق را ناممکن می­داند:

آنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهات / در یکی نامه محال است که تحریر کنم
سعدی درد فراق را مساوی جان­کندن، فرورفتن نیشتر در استخوان و سرازیرشدن خون از صحن و سرای خانه می­داند:

من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او / گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن / گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود
پنهان نمی‌ماند که خون بر آستانم می‌رود / من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
مولانا تاب و توان هر بلا و مصیبتی جز فراق را در وجود خود می­بیند؛ به همین سبب، از خدا می‌خواهد که ازمیان بلاها و مصائب، او را به درد فراق مبتلا نسازد:

نیست در عالم ز هجران تلخ­تر / هرچه خواهی کن ولیکن آن مکن
باباطاهر در ابیات دیگری نیز سختی فراق را وصف کرده است:

مو کز سوته‌دلانم چون ننالم / به گل بلبل نشیند زار نالد

مو کز بی‌حاصلانم چون ننالم / مو که دور از گلانم چون ننالم
چون ننالم: استفهام در معنای امر است؛ یعنی باید ناله کنم. «سوته­دل»، «بی­حاصل» و «ناله»: تناسب.|| 2. گلان: استعاره از زیبارویان. «گل»، «بلبل» و «ناله»: تناسب. «به گل» و «دور»: تضاد.

بلبل با آنکه در کنار گل نشسته است؛ از ترس فراق ناله می­کند من که از گل­ها و عزیزان خود دور هستم، باید ناله کنم. شاعر خودش را به بلبل و محبوب را به گل تشبیه کرده، بلبلی که در فراق گل ناله می‌کند. تشبیه عاشق و معشوق به بلبل و گل از مضامین رایج در اشعار فارسی است.

بنال بلبل اگر با منت سر یاریست / که ما دو عاشق زاریم و کار ما زاریست
(حافظ)

بی‌ته گلشن چو زندانِ به چشمم / بی‌ته آرام و عمر و زندگانی

گلستان آذرستانِ به چشمم / همه خواب پریشانِ به چشمم

آذرستان: جای پر از آتش.|| 2. مانند کردن گلستان بی‌یار، به زندان و آذرستان، ازنوع تشبیه تمثیل است. در بیت دوم نیز زندگی در فراق یار به خواب پریشان تشبیه شده است.|| 3. خواب پریشان: کابوس، خواب ترسناک.

اگر تو نباشی زندگی من مثل کابوس، ترسناک و غیر قابل تحمّلی می‌شود.

1402/01/12 16:04
محمد تقی خاجی

سه درداومه بجونم هرسه کاری 

غم یاروگرانی ونداری 

غم یاروگرانی چاره دیره 

نداری و نداری ونداری 

محمدتقی خاجی