گنجور

دوبیتی شمارهٔ ۱۲

بود درد مو و درمانم از دوست
بود وصل مو و هجرانم از دوست
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود درد مو و درمانم از دوست
بود وصل مو و هجرانم از دوست
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که درد و مشکل من به خاطر موهایم است و تنها راه درمان من، دوست من است. ارتباط و پیوند با موها به من شادابی می‌بخشد، اما جدایی و دوری از آن، غم و اندوهی به من تحمیل می‌کند.
اگر قصابم از تن واکره پوست
جدا هرگز نگردد جانم از دوست
هوش مصنوعی: اگرچه گوشت من را قصاب از بدنم جدا کند، هیچ‌گاه جان من از عشق به دوست جدا نمی‌شود.

خوانش ها

دوبیتی شمارهٔ ۱۲ به خوانش سید جابر موسوی صالحی

حاشیه ها

1388/02/27 08:04
محمد

اگر قصابم از تن واکنه پوست
---
پاسخ: در نسخه‏ی چاپی در دسترس اینجانب از روی نسخه‏ی وحید دستگردی همین است (واکره). باید این واژه لری باشد.

1389/07/07 20:10
نیکی

با درود و سپاس از گردآوری این مجموعه بی نظیر
این تصویر منسوب به مولاناست
لطفا تصویر دیگری برای باباطاهر انتخاب فرمایید

1397/08/11 18:11
ARYAN

چرا از 12 میره 14

1397/11/21 05:01
مصیب مهرآشیان مسکنی

با سلام و تقدیر و تشکر از این مجموعه زیبا مصراع اول این شعر هم مشکل وزنی دارد و هم دررتقطیع هحایی مفاعیلن مفاعیلن فعولن نمیشود . ولی اگر بگوییم
بود دردم همی در مانم از دوست
هم وزن و هم تقطیع هجایی ان درست میشود من هرچه از اختیارات شاعری و ایجاز استفاده کردم دریت نشد مگر شعر اصلاح شود

1397/12/13 17:03
هیچامد

بعد از این دو بیتی این غزل از سعدی جالب هست.
پیش ما رسم شکستن نبود عهد وفا را
الله الله تو فراموش مکن صحبت ما را
قیمت عشق نداند قدم صدق ندارد
سست عهدی که تحمل نکند بار جفا را
گر مخیر بکنندم به قیامت که چه خواهی
دوست ما را و همه نعمت فردوس شما را
گر سرم می‌رود از عهد تو سر بازنپیچم
تا بگویند پس از من که به سر برد وفا را
....

1398/04/26 16:06

درود بر شما
از این همه شعر، سپاس گذارم
سالهاست که گنجور خدمات ارزشمند عرضه می کند

1399/06/20 14:09
وحید سبزیان‌پور wsabzianpoor@yahoo.com

پیام شاعر: وفاداری در عشق
مو: من؛ واکره: واکند، باز کند.
درد و درمون؛ وصل و هجرون؛ واکردن و جدانشدن: صنعت تضاد.
شرح: شاعر برای اثبات وفاداری در عشق، از تصویری ترسناک استفاده کرده، خود را به¬شکل استعاری گوسفندی دانسته است که قصّاب پوست آن را می‌کند و در بدترین شرایط دوست را رها نمی‌کند.

1399/12/09 23:03
احمدرضا

سلام و تشگر
لهجه محلی در این نوشتار رعایت نشده و صحیح آن به شرح زیر است.
بوه درد مو و درمونم از دوست
بوه وصل مو و هجرونم از دوست
بوه در محلی به جای بود به کار می رود

1402/11/26 20:01
Hamidreza Ashtari

با سلام، این شعر از جمله اشعار به زبان راجی هست و نه لزوما زبان لری، چراکه زبان لری و راجی بسیار به هم شبیه اند چون هر دو از جمله زبان های کهن هستند. به عنوان یک راجی زبان در خوانش این شعر در زبان ما به جای واکُره، واکِره گفته می شود و درست تر بود اگر الف قافیه به واو تغییر پیدا میکرد به این صورت که: درمونم، هجرونم، جونم.