رباعی شمارهٔ ۱۱۲
گر فضل کنی ندارم از عالم باک
ور قهر کنی، شوم به یک بار هلاک
روزی صد بار گویم ای صانع پاک
مشتی خاکم، چه آید از مشتی خاک
رباعی شمارهٔ ۱۱۱: جان می بردم به سوی آن عالم پاکرباعی شمارهٔ ۱۱۳: روزی که برند این تن پر آز را به خاک
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: الف. رسته
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر فضل کنی ندارم از عالم باک
ور قهر کنی، شوم به یک بار هلاک
هوش مصنوعی: اگر تو بزرگواری و لطف کنی، من از دنیا و مشکلات آن ترسی ندارم، اما اگر از من خسته شوی و قهر کنی، یکباره نابود میشوم.
روزی صد بار گویم ای صانع پاک
مشتی خاکم، چه آید از مشتی خاک
هوش مصنوعی: هر روز بارها میگویم، ای خالق بینظیر، من تنها یک تکه خاک بیشتر نیستم. از یک تکه خاک، چه چیزی میتواند بیرون بیاید؟
حاشیه ها
1395/12/08 10:03
فرشید
با سلام رباعی 388 ابو سعید ابو الخیر نیز همین رباعی ثبت گردیده لطفا بابا افضل کاشانی را حذف نمایید با تشکر