گنجور

غزل شمارهٔ ۶

در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن؟
بر دوش جان نازک، بار گران نهادن؟
شاداب شاخ جان را، از بوم جاودانی
برکندن از چه علت، در خاکدان نهادن؟
ز آوردن تن و جان، با هم چه سود بینی
جز درد تن فزودن، جز بار جان نهادن
گویندهٔ سمر را این حال درخور آید
صد قصه جمع کردن، صد داستان نهادن
از داستان و قصه، بگذر که غصه باشد
پیش گرسنه چندی از هیچ خوان نهادن
گفت و شنید کم کن گر رهروی؛ که در سر
شاید برای توشه، چشم و زبان نهادن
کاری شگرف باشد، در رهروی قدم را
از سود برگرفتن و اندر زیان نهادن
گاه بلا به مردی، تن در میان فکندن
کام و هوای خود را، بر یک کران نهادن
رسمی است عاشقان را؛ هنگام نامرادی
از دل کرانه جستن، جان در میان نهادن
در دین عشق هرگز، جز رسم پاکبازی
دینی توان گرفتن؟ رسمی توان نهادن؟
کار تو خواب بینم، در راه، گاه رفتن
بس جرمِ نارسیدن بر همرهان نهادن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: الف. رسته

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در آب و گل که آورد، آیین جان نهادن؟
بر دوش جان نازک، بار گران نهادن؟
هوش مصنوعی: آیا در دنیای مادی و جسمانی، ارزش جان دادن و زندگی کردن وجود دارد؟ چرا باید بر دوش روح حساس خود، بار سنگین مشکلات و دشواری‌ها را حمل کنیم؟
شاداب شاخ جان را، از بوم جاودانی
برکندن از چه علت، در خاکدان نهادن؟
هوش مصنوعی: به چه دلیلی باید شاخساری پرثمر و زنده را که از سرزمین ابدیت روییده، در خاک قرار داد و پنهان کرد؟
ز آوردن تن و جان، با هم چه سود بینی
جز درد تن فزودن، جز بار جان نهادن
هوش مصنوعی: آیا در آوردن جسم و روح چه فایده‌ای می‌بینی؟ جز اینکه بر دردهای بدن افزوده می‌شود و بار سنگین روح بر دوش گذاشته می‌شود؟
گویندهٔ سمر را این حال درخور آید
صد قصه جمع کردن، صد داستان نهادن
هوش مصنوعی: سخنران سمر، این وضعیت برایش مناسب است که صد داستان را کنار هم جمع کند و صد ماجرا را بیان کند.
از داستان و قصه، بگذر که غصه باشد
پیش گرسنه چندی از هیچ خوان نهادن
هوش مصنوعی: از داستان‌ها و قصه‌ها عبور کن، زیرا برای کسی که گرسنه است، مدتی طولانی نشستن بر سر سفره‌ای خالی فقط غم و اندوه به دنبال دارد.
گفت و شنید کم کن گر رهروی؛ که در سر
شاید برای توشه، چشم و زبان نهادن
هوش مصنوعی: اگر در مسیر زندگی حرکت می‌کنی، صحبت و شنیدن را کم کن. زیرا ممکن است در درونت، چیزی برای ذخیره کردن وجود داشته باشد که نیاز به تمرکز و دقت بیشتری دارد. بنابراین بهتر است فقط به چشم و زبان خود توجه کنی.
کاری شگرف باشد، در رهروی قدم را
از سود برگرفتن و اندر زیان نهادن
هوش مصنوعی: کاری شگرف و ستودنی است که در مسیر زندگی، آدمی با استفاده از همه فرصت‌ها، به جای صرف کردن در زیان‌ها، قدم بردارد و سودهایی که به دست می‌آورد را در نظر بگیرد.
گاه بلا به مردی، تن در میان فکندن
کام و هوای خود را، بر یک کران نهادن
هوش مصنوعی: گاهی پیش می‌آید که انسان در شرایط سخت و دشوار قرار می‌گیرد و باید برای پیگیری خواسته‌ها و آرزوهایش تصمیمات مهمی بگیرد که ممکن است او را به چالش بکشد.
رسمی است عاشقان را؛ هنگام نامرادی
از دل کرانه جستن، جان در میان نهادن
هوش مصنوعی: عاشقان برای خود قانونی دارند؛ زمانی که به مشکل برمی‌خورند، از دل خود دوری می‌جویند و جان خود را فدای عشق می‌کنند.
در دین عشق هرگز، جز رسم پاکبازی
دینی توان گرفتن؟ رسمی توان نهادن؟
هوش مصنوعی: در عشق واقعی هیچ چیزی جز صداقت و پاکی وجود ندارد. آیا می‌توان اصولی را تعریف کرد که به این ایمان لطمه بزند؟
کار تو خواب بینم، در راه، گاه رفتن
بس جرمِ نارسیدن بر همرهان نهادن
هوش مصنوعی: من به تو فکر می‌کنم و در ذهنم مشغول خواب‌هایی درباره‌ات هستم. در مسیر زندگی، گاهی احساس می‌کنم که عدم رسیدن به هدف‌هایم، بار سنگینی بر دوش همراهانم می‌گذارد.

حاشیه ها

1397/11/09 07:02
سام

در بیت سوم مصرع دوم نقطه “جز “ دوم از قلم افتاده