ازرقی هروی » قصاید » شمارهٔ ۴۰

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>ایا بفضل و کرم یاد کرده از کارم</p></div>
<div class="m2"><p>زیاد کرد تو بسیار شکرها دارم</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>خصایل تو سزاوار مدحتند همه</p></div>
<div class="m2"><p>بجلوه کردن آن من رهی سزاوارم</p></div></div>
<div class="b" id="bn3"><div class="m1"><p>چنان کنم بسعادت که تا کم از یکسال</p></div>
<div class="m2"><p>بود قصاید مدح تو تاج اشعارم</p></div></div>
<div class="b" id="bn4"><div class="m1"><p>چرا مدیح نگویم ترا ؟ که ناگفته</p></div>
<div class="m2"><p>همی ز گنج سخای تو بهره بردارم</p></div></div>
<div class="b" id="bn5"><div class="m1"><p>اگر خدای بخواهد به بخت من پس ازین</p></div>
<div class="m2"><p>به مدحت تو سخن ز آفتاب بگذارم</p></div></div>

شمارهٔ ۴۱

ایا بفضل و کرم یاد کرده از کارم
زیاد کرد تو بسیار شکرها دارم
خصایل تو سزاوار مدحتند همه
بجلوه کردن آن من رهی سزاوارم
چنان کنم بسعادت که تا کم از یکسال
بود قصاید مدح تو تاج اشعارم
چرا مدیح نگویم ترا  که ناگفته
همی ز گنج سخای تو بهره بردارم
اگر خدای بخواهد به بخت من پس ازین
به مدحت تو سخن ز آفتاب بگذارم

شمارهٔ ۳۹

شمارهٔ ۴۰

ایا بفضل و کرم یاد کرده از کارم

زیاد کرد تو بسیار شکرها دارم

خصایل تو سزاوار مدحتند همه

بجلوه کردن آن من رهی سزاوارم

چنان کنم بسعادت که تا کم از یکسال

بود قصاید مدح تو تاج اشعارم

چرا مدیح نگویم ترا ؟ که ناگفته

همی ز گنج سخای تو بهره بردارم

اگر خدای بخواهد به بخت من پس ازین

به مدحت تو سخن ز آفتاب بگذارم

شمارهٔ ۴۰

اطلاعات