گنجور

شمارهٔ ۴

خرد راه جوی و خرد رهنمای
خرد دور بین و خرد دیر پای
خرد آشکارا کن هر نهان
خرد گر نبودی، نبودی جهان
خرد مجلس افروز میر و وزیر
خرد دانش آموز برنا و پیر
خرد نور پاش و خرد پرده پوش
نگهبان جان و دل و چشم گوش
بلطف خرد گشت خرسند دل
بجان خرد خورد سوگند دل
سخنگوی را شد خرد پاسبان
که هم بندد و هم گشاید زبان
همه جانور، گر پرد ور چرد
ابا آدامی رام شد از خرد
خرد را چو دادند میزان بدست
بمیزانش سنجیده شد هر چه هست
بدی، نیکی، افزونی و کاستی
دروغ و کژی، راست و راستی
زن و مرد، از وی عفیف و غیور
بهنجار نزدیک و از فتنه دور
گذارد خرد پای چون در میان
فتد از در سود پای زیان
توانگر دهد بینوا را درم
کند بینوا نیز شکر کرم
بود گر خردشان بود دست رس
عسس واقف از دزد و دزد از عسس
توانا بحکم خرد بردبار
وزان ناتوان راست حزم اختیار
زده از خرد تکیه بر تخت شاه
وز آن برده فرمان شاهی سپاه
عیت بشاه از خرد باج داد
که دیوانه بنگه بتاراج داد
فقیه از خرد، کفر وایمان شناس
طبیب ا زخرد، درد و درمان شناس
خرد چیست، گویم بدانی درست:
چراغی کش افروخت ایزد نخست
درین ره که پیش است هرزه روی
بسر ز آن چراغش بود پرتوی
کسی کش بود خضر راه آن چراغ
تواند گرفتن ز منزل سراغ
وگرنه دریغا که گم کرد راه
و یا تیره اختر فگندش بچاه
ز گنج خرد آدمی مایه یافت
وز آن مایه، در عالم این پایه یافت
وگرنه، سرافراز این ده نبود
بجان از دگر جانور به نبود
خردمند داند خرد را بها
که از دست دامن نکردش رها
هر آن آدمی کش خرد در سر است
بر اولاد آدم سر و سرور است
وگر هوشیار و خردمند نیست
خرد را بر او هیچ پیوند نیست
اگر چار دفترش از بر بود
اگر هفت کشورش چاکر بود
گرش سر بود زیر تاج کیان
ورش تیغ رستم بود بر میان
اگر نرگسش چشم آهو کند
اگر غنچه اش خنده بر گل زند
گرش جامه زر تار و زرکش بود
ورش تیر آرش بترکش بود
بیزدان اگر آدمی دانمش
و یا ز آدمی زادگان خوانمش
دلا، آنچه من گفتمت این زمان
بود نقشی آراسته از گمان
چه گویی که چون دانش افزایدت
گشایی چو چشم این بچشم آیدت
که هر جانور نیز چون آدمی
نهان باشدش با خرد همدمی
چه میگویم این راز ناگفتنی است
در این باغ این غنچه نشکفتنی است
از این راز چون هیچکس دم نزد
کس این مجلس چیده بر هم نزد
ندیدند سودی چو زین جستجو
نکردند زین جستجو گفتگو
همان به که من نیز چون دیگران
شوم لاله چون گوشها شد گران
ازین راه بی بن کنم پای سست
برم بارگی را براه نخست
جهان تیره شد آذر از دود جهل
خرد باز جستن، نه کاری است سهل!
بدست از خرد گیر روشن چراغ
مگر از خردمند جویی سراغ
خردمند را هر کجا بر خوری
بدان کشو کز نخل او برخوری
وگر بیخرد بینی، از وی گریز
ابر خاک شور، آب شیرین مریز
کنون بخرد و بیخرد درهم است
کسی کاین دو از هم شناسد کم است
نشانی است از بخردانم بیاد
دهم آن نشان، کت فرامش مباد
خردمند و نابخرد ای هوشمند
بود خودشناس و بود خود پسند
اگر بخردی خواهی، این نکته سنج:
نه بیجا برنجان، نه بیجا برنج
بود مایه ی رستگاری خرد
خردمند باید باین برخورد
منم کیمیاگر، خرد کیمیا
گرت کیسه از زر تهی شد بیا
خرد کیست؟ خضر طریق صفا
خرد نیست جز گوهر مصطفی!

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خرد راه جوی و خرد رهنمای
خرد دور بین و خرد دیر پای
هوش مصنوعی: عقل را همچون راهنما در زندگی انتخاب کن، چرا که خرد، بینش عمیق و دوراندیشی به تو می‌بخشد و تو را در مسیر درست راهنمایی می‌کند.
خرد آشکارا کن هر نهان
خرد گر نبودی، نبودی جهان
هوش مصنوعی: خرد را روشن کن و هر چیز پنهانی را نمایان کن، زیرا اگر خرد وجود نداشت، جهانی هم وجود نمی‌داشت.
خرد مجلس افروز میر و وزیر
خرد دانش آموز برنا و پیر
هوش مصنوعی: این بیت به اهمیت خرد و دانش در جامعه اشاره دارد. در آن گفته شده که خرد، باعث روشنی و روشنایی مجالس و محافل می‌شود. همچنین، می‌گوید که این خرد و دانش می‌تواند از طرف افرادی چه جوان و چه پیر، همچنین از میران و وزرای جامعه به تصویر کشیده شود. در واقع، خرد ریشه و منبع پیشرفت و روشنایی در هر جامعه‌ای است.
خرد نور پاش و خرد پرده پوش
نگهبان جان و دل و چشم گوش
هوش مصنوعی: خرد مانند نوری است که می‌تابد و همچنین چون پرده‌ای است که در برابر دیدگان می‌پوشاند. خرد محافظی است برای جان، دل و حواس ما.
بلطف خرد گشت خرسند دل
بجان خرد خورد سوگند دل
هوش مصنوعی: به لطف فروتنی و عقل، دل شاد و خوشحال شد و به جان خود سوگند می‌خورد.
سخنگوی را شد خرد پاسبان
که هم بندد و هم گشاید زبان
هوش مصنوعی: اگر کسی سخنگو باشد و عقل او را راهنمایی کند، می‌تواند هم به درستی حرف بزند و هم از انتقاد و مشکل دوری کند.
همه جانور، گر پرد ور چرد
ابا آدامی رام شد از خرد
هوش مصنوعی: تمام جانداران، اگر چه به لحاظ ظاهر وحشی و بی‌ادب هستند، اما با وجود انسان و عقل او، به آرامش و نظم درمی‌آیند.
خرد را چو دادند میزان بدست
بمیزانش سنجیده شد هر چه هست
هوش مصنوعی: وقتی عقل و خرد را به عنوان معیاری قرار دادند، همه چیز بر اساس آن سنجیده شد و اندازه‌گیری گردید.
بدی، نیکی، افزونی و کاستی
دروغ و کژی، راست و راستی
هوش مصنوعی: بدی و نیکی، زیاد و کم، دروغ و کژی، راست و حقیقت در زندگی وجود دارند.
زن و مرد، از وی عفیف و غیور
بهنجار نزدیک و از فتنه دور
هوش مصنوعی: زنان و مردان باید دارای پاکدامنی و غیرت باشند و به حالتی مناسب و نیکو زندگی کنند و از فساد و فتنه دوری گزینند.
گذارد خرد پای چون در میان
فتد از در سود پای زیان
هوش مصنوعی: هر گاه عقل و خرد در میانه قرار گیرد، از در خیر و نفع وارد می‌شود، و اگر خرد نباشد، پای زیان و خسارت به میان خواهد آمد.
توانگر دهد بینوا را درم
کند بینوا نیز شکر کرم
هوش مصنوعی: ثروتمند به فقیر پول می‌دهد، اما فقیر هم به خاطر لطف و generosity او شکرگزار است.
بود گر خردشان بود دست رس
عسس واقف از دزد و دزد از عسس
هوش مصنوعی: اگر عقل و درایت داشتند، دستشان به مأموران می‌رسید و مأموران هم از دزد و رفتار او آگاه بودند.
توانا بحکم خرد بردبار
وزان ناتوان راست حزم اختیار
هوش مصنوعی: افراد باهوش و با تدبیر، با عقل و حوصله خود می‌توانند از قدرت و توانایی‌های خود استفاده کنند، اما کسانی که ناتوان هستند، باید با احتیاط و سنجیدگی عمل کنند.
زده از خرد تکیه بر تخت شاه
وز آن برده فرمان شاهی سپاه
هوش مصنوعی: تکیه‌گاه شاهی بر پایه خرد و درک قرار دارد و کسانی که به قدرت می‌رسند، باید از دانایی و حکمت بهره‌مند باشند تا فرمانروایی مؤثر و قوی داشته باشند.
عیت بشاه از خرد باج داد
که دیوانه بنگه بتاراج داد
هوش مصنوعی: شاه از خرد و اندیشه خود باج داد و به دیوانگی و بی‌خردی اجازه داد که به تاراج و غارت دست بزند.
فقیه از خرد، کفر وایمان شناس
طبیب ا زخرد، درد و درمان شناس
هوش مصنوعی: عالم دینی با استفاده از عقل، فرق میان کفر و ایمان را می‌فهمد. همچنین پزشک با بهره‌گیری از خرد، دردها و درمان‌ها را شناسایی می‌کند.
خرد چیست، گویم بدانی درست:
چراغی کش افروخت ایزد نخست
هوش مصنوعی: خرد چیست؟ بگذار توضیح بدهم: خرد همانند چراغی است که خدا در ابتدا روشن کرده است.
درین ره که پیش است هرزه روی
بسر ز آن چراغش بود پرتوی
هوش مصنوعی: در این مسیر که پیش رو داریم، زیبا رویی باعث روشنایی و روشنی‌بخشی می‌شود.
کسی کش بود خضر راه آن چراغ
تواند گرفتن ز منزل سراغ
هوش مصنوعی: کسی که مانند خضر (نماد راهنمایی و دانایی) باشد، می‌تواند از آن چراغ (دانایی و آگاهی) استفاده کند و از خانه خود راه را پیدا کند.
وگرنه دریغا که گم کرد راه
و یا تیره اختر فگندش بچاه
هوش مصنوعی: اگر چنین نشود، افسوس که او راه را گم کرده و یا ستاره‌اش بدی را بر او نازل کرده است.
ز گنج خرد آدمی مایه یافت
وز آن مایه، در عالم این پایه یافت
هوش مصنوعی: از دانش و خرد انسانی، چیزهای ارزشمندی به دست آمده است و از این ارزش‌ها، در این جهان مقام و جایگاهی یافته است.
وگرنه، سرافراز این ده نبود
بجان از دگر جانور به نبود
هوش مصنوعی: اگر آنجا دیگر حیوانی نبود، این ده هم سرافراز نمی‌ماند.
خردمند داند خرد را بها
که از دست دامن نکردش رها
هوش مصنوعی: آدم باهوش و دانا می‌داند که ارزش خرد و دانایی را باید درک کرد و نمی‌گذارد که از دستش برود.
هر آن آدمی کش خرد در سر است
بر اولاد آدم سر و سرور است
هوش مصنوعی: هر انسانی که عقل و اندیشه دارد، برای او برتری و ارزش بالایی نسبت به دیگران محسوب می‌شود. همچنین، تمام انسان‌ها از نظر روحی و معنوی برتر از سایر موجودات هستند و شایسته احترام و توجه‌اند.
وگر هوشیار و خردمند نیست
خرد را بر او هیچ پیوند نیست
هوش مصنوعی: اگر کسی هوشیار و خردمند نباشد، هیچ ارتباطی با عقل و خرد ندارد.
اگر چار دفترش از بر بود
اگر هفت کشورش چاکر بود
هوش مصنوعی: اگر چهار دفترش را حفظ کرده باشد، حتی اگر هفت کشور نیز به او خدمت کنند.
گرش سر بود زیر تاج کیان
ورش تیغ رستم بود بر میان
هوش مصنوعی: اگر سرش زیر تاج پادشاهی باشد، اما اگر شمشیر رستم بر گردنش باشد.
اگر نرگسش چشم آهو کند
اگر غنچه اش خنده بر گل زند
هوش مصنوعی: اگر چشمانش مانند چشم‌های آهو باشد و اگر لبخندش بر گل‌های غنچه تأثیر بگذارد، زندگی را زیبا و دلنشین می‌کند.
گرش جامه زر تار و زرکش بود
ورش تیر آرش بترکش بود
هوش مصنوعی: اگر او لباس زری داشته باشد و یا تیر آرش به او آسیب برساند، باز هم وضعیت او بهتر از چیزی نخواهد بود که بتواند از آن دوری کند.
بیزدان اگر آدمی دانمش
و یا ز آدمی زادگان خوانمش
هوش مصنوعی: اگر من انسان را به حساب آورم یا او را از نسل انسان‌ها بدانم، از نظر من او بیزدان است.
دلا، آنچه من گفتمت این زمان
بود نقشی آراسته از گمان
هوش مصنوعی: عزیز دل، آنچه که من به تو گفتم اکنون، صورت زیبایی است که فقط از خیال ساخته شده است.
چه گویی که چون دانش افزایدت
گشایی چو چشم این بچشم آیدت
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر علم و دانش به دست بیاوری، دیدگاه و درک تو نیز وسعت می‌یابد و همانطور که چشم‌ها باز می‌شوند، افق‌های جدیدی به نظر می‌رسد.
که هر جانور نیز چون آدمی
نهان باشدش با خرد همدمی
هوش مصنوعی: هر موجودی، مانند انسان، در درون خود دنیایی از اندیشه و خرد دارد که همراهش است.
چه میگویم این راز ناگفتنی است
در این باغ این غنچه نشکفتنی است
هوش مصنوعی: به راستی که نمی‌توانم این راز را بگویم، زیرا در این باغ، این جوانه هرگز نخواهد شکفت.
از این راز چون هیچکس دم نزد
کس این مجلس چیده بر هم نزد
هوش مصنوعی: چون هیچ‌کس از این راز سخنی نگفت، کسی هم این مجلس را بر هم نزد.
ندیدند سودی چو زین جستجو
نکردند زین جستجو گفتگو
هوش مصنوعی: آنها هیچ سودی از این جستجو به دست نیاوردند و به دنبال نتیجه‌ای برای این جستجو نبودند.
همان به که من نیز چون دیگران
شوم لاله چون گوشها شد گران
هوش مصنوعی: بهتر است من هم مانند دیگران، همچون لاله‌ای باشم که به زمین سنگین شده است.
ازین راه بی بن کنم پای سست
برم بارگی را براه نخست
هوش مصنوعی: من از این راه بی‌پایه می‌گذرم و پای ناتوانم را برمی‌دارم تا بار تازه‌ای را در مسیر اولیه بر دوش بزنم.
جهان تیره شد آذر از دود جهل
خرد باز جستن، نه کاری است سهل!
هوش مصنوعی: این دنیا به دلیل نادانی و جهالت تاریک شده است و فرار از این جهل و بدی، کار آسانی نیست.
بدست از خرد گیر روشن چراغ
مگر از خردمند جویی سراغ
هوش مصنوعی: برای روشن کردن چراغ زندگی، از خرد و دانایی بهره بگیر و همچنین از افراد آگاه و با تجربه کمک بگیر تا راهنمایی‌ات کنند.
خردمند را هر کجا بر خوری
بدان کشو کز نخل او برخوری
هوش مصنوعی: هر جا که با آدمی با دانایی برخورد کنی، بدان که او توانایی و دانش خود را از تجربیات و دانسته‌هایش به دست آورده است. مثل این است که از میوه‌های شیرین نخل او بهره‌مند می‌شوی.
وگر بیخرد بینی، از وی گریز
ابر خاک شور، آب شیرین مریز
هوش مصنوعی: اگر بی‌خردی را دیدی، از او دوری کن. مانند ابری که فقط خاک و کثیفی می‌بارد، از او دوری کن تا آب شیرین را هدر ندهی.
کنون بخرد و بیخرد درهم است
کسی کاین دو از هم شناسد کم است
هوش مصنوعی: اکنون افراد باهوش و نادان در هم آمیخته‌اند و تنها تعداد کمی از کسانی هستند که می‌توانند این دو را از یکدیگر تشخیص دهند.
نشانی است از بخردانم بیاد
دهم آن نشان، کت فرامش مباد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من نشانه‌ای از دانایان یادآوری می‌کنم و امیدوارم آن نشانه فراموش نشود.
خردمند و نابخرد ای هوشمند
بود خودشناس و بود خود پسند
هوش مصنوعی: آنکه دانا و عاقل است، بر خودآگاهی و خودپسندی خود واقف است.
اگر بخردی خواهی، این نکته سنج:
نه بیجا برنجان، نه بیجا برنج
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی عاقل و دانا باشی، باید بدان که در کارها و گفتارت بی‌دلیل و به طور نامعقول عمل نکنی، نه اینکه بدون دلیل از چیزی سوءاستفاده کنی و نه اینکه با بی‌حوصلگی و بی‌هدف به چیزی بی‌توجهی کنی.
بود مایه ی رستگاری خرد
خردمند باید باین برخورد
هوش مصنوعی: کسی که دارای عقل و دانش است، باید با هوشیاری و درستی رفتار کند تا به موفقیت و نجات برسد.
منم کیمیاگر، خرد کیمیا
گرت کیسه از زر تهی شد بیا
هوش مصنوعی: من کیمیاگری هستم، اگر خرد و اندیشه‌ات کمبود دارد و کیسه‌ات خالی از زر و ثروت شده، بیایید تا به شما کمک کنم.
خرد کیست؟ خضر طریق صفا
خرد نیست جز گوهر مصطفی!
هوش مصنوعی: خرد چیست؟ خضر، راهنمای پاکی است و خرد واقعی چیزی جز جوهر وجود مصطفی نیست.

حاشیه ها

1402/02/01 08:05
دیوان فیروزه ای

بدان کوش کز نخل آن بر خوری   تصحیح 

بیت نهم از پایین