گنجور

شمارهٔ ۱۵ - تاریخ وفات رشید بک و جهانگیر خان افشار

آه کز شعبده بازی فلک
کل من مال الی الرشد هلک
عالمی کرد سیه دور سپهر
ز خسوف وز کسوف مه و مهر
یعنی از نسل خوانین بزرگ
که بریدند بتیغ از بره گرگ
دو برادر، چو دو شهباز سفید
خان و خان زاده جهانگیر و رشید
بنسب، از امرای افشار
بحسب، پخته زر دست افشار
بحیاء و بسخاء و بوفا
خانه زاد دلشان صدق و صفا
دل آگاه و لب خامششان
خلق آسوده ز خلق خوششان
دور و نزدیک، ازیشان در مهد
ترک و تاجیک، بایشان هم عهد
خنجر رستمشان، هر دو بمشت
خاتم حاتمشان، در انگشت
از صفاهان، که ز عامل ویران
بود چون از غم ضحاک، ایران
تا رهانند از آن گرگ رمه
داد مظلوم کشند از ظلمه
با تنی چند ز مردان گزین
هر دو بر رخش جلادت زده زین
کرده دست ستم آن گمراه
از سر اهل صفاهان کوتاه
چون فلک را سر انصاف نبود
سینه با اهل دلش صاف نبود
از تله ساخته آن گرگ یله
داد راهش بچراگاه گله
گرگ نه، رو به پیری بمثل
که ز روباه فزون داشت حیل
از فسونهاش دو نوخاسته شیر
زیور گردنشان شد زنجیر
حمله آورد بشیران جوان
ستمی کرد که گفتن نتوان
سرشان کرد جدا از تنشان
شد ز زنجیر رها گردنشان
رفته با آن دو تن پاک سرشت
هشت تن نیز سوی هشت بهشت
سر بی افسرشان کرد بقهر
چون مه و مهر روان شهر بشهر
بیگنه، کشته شدند آن شهدا
رحمه الله علیهم ابدا
خونشان، خون سیاووشان باد
همه ساله ز زمین جوشان باد
تا نگویند که خون مظلوم
شمرد سهل قدیر قیوم
زد دو مصرع رقم آن روز آذر
که دهد هر یک از آن سال خبر:
دو شهیدند، جهانگیر و رشید
ببهشتند جوانان شهید(۱۱۹۲ ه.ق)

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه کز شعبده بازی فلک
کل من مال الی الرشد هلک
هوش مصنوعی: اه، از تقلب‌های آسمان که هر کس به سوی رشد و سعادتی برود، نابود می‌شود.
عالمی کرد سیه دور سپهر
ز خسوف وز کسوف مه و مهر
هوش مصنوعی: جهان را به رنگ سیاه درآورد، دور ماه و خورشید به خاطر کسوف و خسوف.
یعنی از نسل خوانین بزرگ
که بریدند بتیغ از بره گرگ
هوش مصنوعی: از نسل بزرگانی هستند که با شمشیر خود، بره را از چنگ گرگ نجات دادند.
دو برادر، چو دو شهباز سفید
خان و خان زاده جهانگیر و رشید
هوش مصنوعی: دو برادر مانند دو پرنده با شکوه و سفید، با نام‌های خان و خان‌زاده، در دنیا قوی و شجاع هستند.
بنسب، از امرای افشار
بحسب، پخته زر دست افشار
هوش مصنوعی: از بوی خوش طلا و زر، این اثر از پیروزی‌های افشارها و دستاوردهایشان به وجود آمده است.
بحیاء و بسخاء و بوفا
خانه زاد دلشان صدق و صفا
هوش مصنوعی: آدم‌های باوقار و بخشنده، با وفایی که در دل دارند، صداقت و پاکی را در وجودشان حفظ کرده‌اند.
دل آگاه و لب خامششان
خلق آسوده ز خلق خوششان
هوش مصنوعی: دل‌های آگاه و ساکت آن‌ها، باعث آرامش دیگران می‌شود و خوشی‌هایشان را به همه منتقل می‌کند.
دور و نزدیک، ازیشان در مهد
ترک و تاجیک، بایشان هم عهد
هوش مصنوعی: در هر دو سوی دور و نزدیک، ترک و تاجیک در یک مهد قرار دارند و با یکدیگر عهد و پیمان دارند.
خنجر رستمشان، هر دو بمشت
خاتم حاتمشان، در انگشت
هوش مصنوعی: خنجر رستم در دست آن‌ها، همان‌قدر است که انگشتان خاتم حاتم را در چنگ دارد.
از صفاهان، که ز عامل ویران
بود چون از غم ضحاک، ایران
هوش مصنوعی: در صفاهان، مانند ویرانی که عامل آن غم ضحاک باشد، ایران نیز به چنین شرایطی دچار شده بود.
تا رهانند از آن گرگ رمه
داد مظلوم کشند از ظلمه
هوش مصنوعی: تا وقتی که از دست گرگ (نابهنجاری) نجات پیدا کنیم، مظلومان مجبورند از ظلم و ستم رنج ببرند.
با تنی چند ز مردان گزین
هر دو بر رخش جلادت زده زین
هوش مصنوعی: با چند نفر از مردان شجاع انتخاب کن و هر دو بر روی اسبتان، نشانی از دلیری و شجاعت بزنید.
کرده دست ستم آن گمراه
از سر اهل صفاهان کوتاه
هوش مصنوعی: دست ستم و ظلم آن شخص گمراه، بر سر مردم اهل اصفهان کوتاه شده است.
چون فلک را سر انصاف نبود
سینه با اهل دلش صاف نبود
هوش مصنوعی: چون آسمان عدل و انصاف ندارد، دل اهل دل نیز با او صاف نیست.
از تله ساخته آن گرگ یله
داد راهش بچراگاه گله
هوش مصنوعی: یک گرگ که در تله‌اش آزاد شده، مسیرش را به سمت چراگاه گوساله‌ها تغییر می‌دهد.
گرگ نه، رو به پیری بمثل
که ز روباه فزون داشت حیل
هوش مصنوعی: هرگز مانند گرگ نباش، چرا که در آستانه پیری باید از روباه که بیشتر حیله‌گری می‌کند، یاد بگیری.
از فسونهاش دو نوخاسته شیر
زیور گردنشان شد زنجیر
هوش مصنوعی: زیورهایی که به گردن این دو جوان زیبا آویخته شده، به مانند زنجیری شده است که آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد.
حمله آورد بشیران جوان
ستمی کرد که گفتن نتوان
هوش مصنوعی: خبر آوران جوان، با حمله‌ای به شدت به زمین کوبیدند که هیچ‌کس نمی‌توانست آن را توصیف کند.
سرشان کرد جدا از تنشان
شد ز زنجیر رها گردنشان
هوش مصنوعی: سرهایشان جدا از بدنشان شده و از زنجیر رها گشته‌اند. گردن‌هایشان آزاد شده است.
رفته با آن دو تن پاک سرشت
هشت تن نیز سوی هشت بهشت
هوش مصنوعی: به همراه آن دو انسان پاکفطرت، هشت انسان دیگر نیز به سوی هشت بهشت رفته‌اند.
سر بی افسرشان کرد بقهر
چون مه و مهر روان شهر بشهر
هوش مصنوعی: با غضب و خشمی که داشت، مانند ماه و خورشید، سر بی‌افسران را به هر شهری می‌برد.
بیگنه، کشته شدند آن شهدا
رحمه الله علیهم ابدا
هوش مصنوعی: بی‌گناهی آن شهدا باعث شد که جان خود را از دست بدهند، و همیشه بر آنها رحمت باد.
خونشان، خون سیاووشان باد
همه ساله ز زمین جوشان باد
هوش مصنوعی: خون آن‌ها، همچون خون سیاوش باید که هر ساله از زمین بجوشد.
تا نگویند که خون مظلوم
شمرد سهل قدیر قیوم
هوش مصنوعی: تا زمانی که نگویند خون کسانی که مظلوم واقع شده‌اند، نادیده گرفته شده و بی‌اهمیت است.
زد دو مصرع رقم آن روز آذر
که دهد هر یک از آن سال خبر:
هوش مصنوعی: در روز آذر، دو خط نوشته شده که هر یک از آنها خبر از آن سال به ما می‌دهد.
دو شهیدند، جهانگیر و رشید
ببهشتند جوانان شهید(۱۱۹۲ ه.ق)
هوش مصنوعی: دو نفر از جوانان شجاع در بهشت جاویدان قرار دارند، یکی با نام جهانگیر و دیگری با نام رشید، که جانشان را در راه آزادی فدا کردند.