گنجور

شمارهٔ ۲۳ - حکایت

درختی کهن بود در بیشه‌‌ای
ندیده به تن زخمی از تیشه‌ای
بلند و قوی‌پنجه‌، سخت و سطبر
به دامانش آویخته دست ابر
فراتر ز نُه آسمان پایه‌اش
فرو خفته خورشید در سایه‌اش
ز هر مرغ کاندر جهان نام داشت
به‌هر برگی از شاخش آرام داشت
کشان از دو سو سرگشاده کمین
به‌گاو‌ِ سپهر و به‌گاو‌ِ زمین
هم آن را در افتاده بر شاخ شاخ
هم این را ز ریشه کمر شاخ شاخ
به‌پا چون ز ایام بندی ندید
به‌گردن ز گردون کمندی ندید
ببالید و گفت آن همایون درخت:
چو من کیست امروز آزاده‌بخت‌؟!
منم آن فلک سیر خاکی‌نژاد
که نز آب ترسم، نه ز آتش، نه باد
نه از موج طوفان نوحم خبر
نه از صرصر قوم عادم حذر
نه از نار نمرود اندیشه‌ام
که در آب محکم بود ریشه‌ام
همان بود آن بادش اندر دماغ
همان بود آن باده‌اش در ایاغ
که ناگه ز یکسو درخت افگنی
گرفته به‌کف پاره آهنی
کمر بسته بر کندن آن درخت
دل و روی چون آهن و روی سخت
درختش در آن کار چون دید چُست
بگفت: ای تو را بازوی عقل سست‌!
به‌خود گر گمانت ز سختی روست
مرا هم چو روی تو سخت است پوست
چو از سودن آهنت سود نیست
ازین آتش بهره جز دود نیست
درخت‌افگن‌، از آن درخت بلند
به نیروی سر پنچه شاخی فگند
بر آن آهنین تیشهٔ شعله‌بار
یکی دسته ز آن شاخ کرد استوار
به‌سوی درخت آمد آنگه فراز
ز تیشه زبان بر درختش دراز
سر تیشه زد چون به‌پای درخت
درخت آهی از دل برآورد سخت
به‌یک‌چشم بر همزد، آن زورمند
درخت سرافراز از پافگند
چو افتاد آن نخل از آن بوستان
برآمد فغانش که ای دوستان
مرا ناله کی از درخت افگن است؟!
که هر ناخوشی بر من است از من است!

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

درختی کهن بود در بیشه‌‌ای
ندیده به تن زخمی از تیشه‌ای
هوش مصنوعی: در یک جنگل، درختی قدیمی وجود داشت که زخم‌هایی از تیشه داشت و هیچ‌کس آن را ندیده بود.
بلند و قوی‌پنجه‌، سخت و سطبر
به دامانش آویخته دست ابر
هوش مصنوعی: بلند و قوی، مانند فرشته‌ای که با قدرت و استحکام بر بلندای آسمان ایستاده و دستانش را به دامان ابرها آویخته است.
فراتر ز نُه آسمان پایه‌اش
فرو خفته خورشید در سایه‌اش
هوش مصنوعی: خورشید در سایه‌اش به آرامی قرار گرفته و او بالاتر از همه آسمان‌ها موقعیت ویژه‌ای دارد.
ز هر مرغ کاندر جهان نام داشت
به‌هر برگی از شاخش آرام داشت
هوش مصنوعی: هر پرنده‌ای که در جهان نامی دارد، بر روی هر برگی از شاخه‌اش آرامش خاصی دارد.
کشان از دو سو سرگشاده کمین
به‌گاو‌ِ سپهر و به‌گاو‌ِ زمین
هوش مصنوعی: در دو سوی آسمان و زمین، کمین‌گاه‌هایی آماده است تا فرصتی مناسب را برای حمله بیابند.
هم آن را در افتاده بر شاخ شاخ
هم این را ز ریشه کمر شاخ شاخ
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که هر دو جنبه از یک موضوع یا مسأله، باید با دقت و توجه مورد بررسی قرار گیرند. یکی از جنبه‌ها به صورت ظاهری و قابل مشاهده نمایان است، در حالی که جنبه دیگر به ریشه و بنیاد موضوع مربوط می‌شود. بنابراین، هم جنبه بیرونی و هم عمقی باید مورد توجه قرار گیرند.
به‌پا چون ز ایام بندی ندید
به‌گردن ز گردون کمندی ندید
هوش مصنوعی: به پا خیز که در طول روزگار، کمندی از آسمان به گردن نیفتاده است.
ببالید و گفت آن همایون درخت:
چو من کیست امروز آزاده‌بخت‌؟!
هوش مصنوعی: درخت باشکوهی قد برافراشت و به خود می‌بالید که امروز چه کسی مانند من خوشبخت و آزاد هست؟
منم آن فلک سیر خاکی‌نژاد
که نز آب ترسم، نه ز آتش، نه باد
هوش مصنوعی: من شخصی هستم از دنیای خاکی، که از آب می‌ترسم و نه از آتش یا باد.
نه از موج طوفان نوحم خبر
نه از صرصر قوم عادم حذر
هوش مصنوعی: من نه از طوفان نوح اطلاعی دارم و نه از سرما و سختی‌هایی که قوم آدام با آن مواجه بودند.
نه از نار نمرود اندیشه‌ام
که در آب محکم بود ریشه‌ام
هوش مصنوعی: من به هیچ وجه نگران آتش نمرود نیستم، زیرا ریشه‌ام در آب محکم است.
همان بود آن بادش اندر دماغ
همان بود آن باده‌اش در ایاغ
هوش مصنوعی: همان گونه که آن باد در بینی وجود دارد، همانطور هم آن باده در دامانش است.
که ناگه ز یکسو درخت افگنی
گرفته به‌کف پاره آهنی
هوش مصنوعی: ناگهان از یک سمت درختی را می‌زنی که در دستت تکه‌ای آهنی است.
کمر بسته بر کندن آن درخت
دل و روی چون آهن و روی سخت
هوش مصنوعی: برای از میان برداشتن درختی که در دل نشسته، باید با عزمی راسخ و اراده‌ای محکم وارد عمل شد. دل و روح باید مثل آهن محکم و استوار باشند تا بتوان بر این چالش غلبه کرد.
درختش در آن کار چون دید چُست
بگفت: ای تو را بازوی عقل سست‌!
هوش مصنوعی: درخت، وقتی که مشاهده کرد کار به خوبی پیش می‌رود، گفت: ای انسان، تو که به عقل خود تکیه کرده‌ای، قدرت و توانایی‌ات ضعیف است!
به‌خود گر گمانت ز سختی روست
مرا هم چو روی تو سخت است پوست
هوش مصنوعی: اگر تو به‌خودت می‌گویی که سختی‌ها بر تو تاثیر ندارند، باید بدانی که من هم به اندازه‌ی تو تحت فشار و سختی هستم.
چو از سودن آهنت سود نیست
ازین آتش بهره جز دود نیست
هوش مصنوعی: وقتی که از آتش و گرما چیزی به دست نیاید، تنها چیزی که باقی می‌ماند دود است و هیچ سودی نصیب نمی‌شود.
درخت‌افگن‌، از آن درخت بلند
به نیروی سر پنچه شاخی فگند
هوش مصنوعی: درخت‌افگن، از آن درخت بلند، به توانایی سرپنجه شاخش را افشانده است.
بر آن آهنین تیشهٔ شعله‌بار
یکی دسته ز آن شاخ کرد استوار
هوش مصنوعی: بر روی تیشه‌ای که به شدت شعله‌ور است، یک دسته از آن به شکل محکم و استوار قرار گرفته است.
به‌سوی درخت آمد آنگه فراز
ز تیشه زبان بر درختش دراز
هوش مصنوعی: به طرف درخت رفت و سپس با زبانش بر آن صحبت کرد و درخت را بلند کرد.
سر تیشه زد چون به‌پای درخت
درخت آهی از دل برآورد سخت
هوش مصنوعی: وقتی که تیشه به پای درخت می‌زند، درخت از دلش آوایی بلند و پر از درد برمی‌آورد.
به‌یک‌چشم بر همزد، آن زورمند
درخت سرافراز از پافگند
هوش مصنوعی: به‌محض اینکه چشمت را یک لحظه ببندی، آن درخت محکم و با عظمت، به راحتی از زمین کاشته شده و سرنگون می‌شود.
چو افتاد آن نخل از آن بوستان
برآمد فغانش که ای دوستان
هوش مصنوعی: وقتی آن نخل از باغ بیفتاد، صدایش در آمد که ای دوستان، به من توجه کنید.
مرا ناله کی از درخت افگن است؟!
که هر ناخوشی بر من است از من است!
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر می‌گوید که چرا باید از درختی شکايت کنم؟ چون تمامی دردها و مشکلاتی که با آن‌ها روبه‌رو هستم، ناشی از خود من است و ارتباطی به دیگران ندارد.