گنجور

شمارهٔ ۴۴ - و له قطعه

چهل هندوانه، چو گوی ز برجد
که کردیش غلطان ز چوگان سیمین
نه هر یک سپهری و، از دانه هایش
سعود کواکب از آن همچو پروین
چو پستان شیرین، پرویز شترش
چو خون دل کوهکن صاف و رنگین
گمان سر دشمنان تو کردم
بسر گشتگان بسکه بودند سنگین
سراسر گرفتم بکف هر یکی را
دو نیم از ره کینه کردم بسکین
زهر یک، دو فیروزه گون جام پرخون
کشیدم بسر، تا شدم کام شیرین
الهی بود تا بود شادی و غم
محب تو شاد و، عدوی تو غمگین

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چهل هندوانه، چو گوی ز برجد
که کردیش غلطان ز چوگان سیمین
هوش مصنوعی: چهل هندوانه مثل گوی زیبا و درخشان از زمین جابه‌جا شد و به طرفی غلطید.
نه هر یک سپهری و، از دانه هایش
سعود کواکب از آن همچو پروین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر یک از آسمان‌ها و ستاره‌های آن، مانند ستاره‌های خوشه پروین نیستند. در واقع، همه چیز در آسمان یکسان نیست و برخی از ستاره‌ها خاص و با ارزش‌تر از بقیه هستند.
چو پستان شیرین، پرویز شترش
چو خون دل کوهکن صاف و رنگین
هوش مصنوعی: مانند پستان شیرین، پرویز که به شترش شباهت دارد، دل کوهکن هم صاف و زیباست.
گمان سر دشمنان تو کردم
بسر گشتگان بسکه بودند سنگین
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که دشمنان تو را بد گمان کردم، زیرا افرادی که از بین رفته‌اند، بسیار سنگین‌بار و سنگین وزن بودند.
سراسر گرفتم بکف هر یکی را
دو نیم از ره کینه کردم بسکین
هوش مصنوعی: من هر یک از آن‌ها را به دو نیم تقسیم کردم و به خاطر کینه‌ورزی، همه را در دست گرفتم و زیر درختی پنهان کردم.
زهر یک، دو فیروزه گون جام پرخون
کشیدم بسر، تا شدم کام شیرین
هوش مصنوعی: از هر زهر و درد و سختی که تجربه کردم، دو جام پر از خون مثل فیروزه نوشیدم و بعد از آن به راحتی و لذت رسیدم.
الهی بود تا بود شادی و غم
محب تو شاد و، عدوی تو غمگین
هوش مصنوعی: خدايا تا زمانی که شادی و غم وجود دارد، دوست تو شاد باشد و دشمن تو غمگین.