گنجور

شمارهٔ ۴۳ - تاریخ وفات محمد امین خان بیگدلی (۱۱۸۳ ه.ق)

آه که خصمی نمود، دست به غارت گشود
شحنهٔ گردون که بود روز و شب اندر کمین
داد بتاراج باد، تازه گلی بس لطیف
کرد نهان زیر خاک، دانه دری بس ثمین
یعنی ازین معرکه، برد دلیری شجاع؛
یعنی از این انجمن، برد امیری امین
آنکه مگر رستمش، بود اسیر کمند؛
آنکه مگر حاتمش بود غلام کمین
آنکه همه روزگار، بود درین مرغزار
گرگ ز بیمش نزار، بره ز عدلش سمین
رفت محمد امین خان و، شد از رفتنش
سینه ی احباب تنگ، خاطر یاران غمین
بر لب جیحون رسید، گریه ی خلق سپهر
پرده ی گردون درید، ناله ی اهل زمین
شد بسرای جنان، همره غلمان و حور
این شده یار از یسار، آن زده صف از یمین
از لحدش سر زند، نکهت مشک و عبیر؛
وز کفنش بر دمد، بوی گل و یاسمین
خامه ی آذر نوشت از پی تاریخ آن:
«باد بهشت برین؛ جای محمد امین»

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه که خصمی نمود، دست به غارت گشود
شحنهٔ گردون که بود روز و شب اندر کمین
هوش مصنوعی: آه که دشمنی آمد و دست به چپاول زد، گویی که ناظر آسمانی همیشه در حال کمین بود.
داد بتاراج باد، تازه گلی بس لطیف
کرد نهان زیر خاک، دانه دری بس ثمین
هوش مصنوعی: باد به آرامی گل لطیف و زیبایی را که زیر خاک پنهان شده بود، به دست آورد و آن دانه قیمتی را از زیر خاک بیرون آورد.
یعنی ازین معرکه، برد دلیری شجاع؛
یعنی از این انجمن، برد امیری امین
هوش مصنوعی: یعنی در این میدان، شجاعت و دلیر بودن باعث پیروزی شد و در این جمع، رهبری قابل اعتماد و شایسته به دست آمد.
آنکه مگر رستمش، بود اسیر کمند؛
آنکه مگر حاتمش بود غلام کمین
هوش مصنوعی: کسی که مانند رستم قهرمان و دلیر است، در برابر دام و تله گرفتار می‌شود؛ و کسی که همچون حاتم طایی بزرگ‌منش و سخاوتمند است، در برابر نقشه و توطئه‌ها آسیب‌پذیر است.
آنکه همه روزگار، بود درین مرغزار
گرگ ز بیمش نزار، بره ز عدلش سمین
هوش مصنوعی: کسی که در تمام دوران، در این دشت و بیابان حضور دارد، و بسبب ترس او، گرگ‌ها ناتوان و ضعیف شده‌اند، بره هم به خاطر عدل و انصاف او، بزرگ و فربه است.
رفت محمد امین خان و، شد از رفتنش
سینه ی احباب تنگ، خاطر یاران غمین
هوش مصنوعی: محمد امین خان رفت و با رفتن او، دل دوستانش دلتنگ و نگران شد.
بر لب جیحون رسید، گریه ی خلق سپهر
پرده ی گردون درید، ناله ی اهل زمین
هوش مصنوعی: در کنار رود جیحون، مردم به شدت گریه می‌کنند. صحنه‌ای که آسمان مانند پرده‌ای پاره شده است و ناله و زاری مردم زمین به گوش می‌رسد.
شد بسرای جنان، همره غلمان و حور
این شده یار از یسار، آن زده صف از یمین
هوش مصنوعی: به بهشت برو، همراه با جوانان و زنان زیبا. یکی از آن‌ها در سمت چپ تو قرار دارد و دیگری در سمت راست تو مشغول خدمت است.
از لحدش سر زند، نکهت مشک و عبیر؛
وز کفنش بر دمد، بوی گل و یاسمین
هوش مصنوعی: پس از اینکه از قبرش برخیزد، بویی خوش مانند مشک و عطرانی به مشام می‌رسد؛ و از کفنش عطر گل و یاسمین پخش می‌شود.
خامه ی آذر نوشت از پی تاریخ آن:
«باد بهشت برین؛ جای محمد امین»
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که قلم ماهر و زبردست به وصف و ثبت وقایعی می‌پردازد و به خصوص از قداست و مقام والای پیامبر اسلام، محمد (ص)، یاد می‌کند. همچنین به بهشت و فضایل آن اشاره دارد که جایگاه پیامبر را توصیف می‌کند و نشان‌دهنده احترام و جایگاه ویژه او در تاریخ و دل‌های مردم است.