شمارهٔ ۲۱ - و له قطعه عینک
صاحبا! ای ز دیدن رویت
یافته چشم اهل بینش نور
چندی از دوری تو بینایی
کم شد از چشم من، ز چشم تو دور
خواستم از تو گر یکی عینک
نه طمع بود، بود این منظور
کآییم تا همیشه پیش نظر
دور افتم گرت ز بزم حضور
کردی از عین مردمی نظری
که نخواهد شد از نظر مستور
عینکی سوی من فرستادی
عینکی صاف، صافتر ز بلور
حبذا عینکی که نورش کرد
عینک مهر و ماه را بینور
مرحبا ز آن دو چشمه ی روشن
که از او آب خورده نرگس حور
جا چو دادم بدیده اش، جوشید
چشمه ی نور ازین دو چشمه ی شور
بعد از این هر طرف نظاره کنم
یکنظر نیستی ز چشمم دور
تا بود چشم مهر و مه روشن
روز نورانی و شب دیجور
دوستت را دو چشم روشن باد
دشمنت را دو دیده بادا کور
شمارهٔ ۲۰ - و له فیه داد و دهش: خلاف ظالم و ممسک، بچشم هوشمند آذر؛شمارهٔ ۲۲ - تاریخ فوت محمد قلی بیگ (۱۱۷۹ه.ق): آه، که ابری سیه، بست تتق در چمن
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صاحبا! ای ز دیدن رویت
یافته چشم اهل بینش نور
هوش مصنوعی: دوست عزیز! ای کسی که با دیدن چهرهات، چشمان اهل بصیرت پر از نور و روشنایی میشود.
چندی از دوری تو بینایی
کم شد از چشم من، ز چشم تو دور
هوش مصنوعی: مدتی است که از دوری تو، بیناییام کاهش یافته است و این دوری از چشمان توست.
خواستم از تو گر یکی عینک
نه طمع بود، بود این منظور
هوش مصنوعی: خواستم بگویم اگر یک عینک از تو خواسته بودم، نه به خاطر طمع و هوس، بلکه به خاطر هدف مشخصی بود.
کآییم تا همیشه پیش نظر
دور افتم گرت ز بزم حضور
هوش مصنوعی: من میآیم تا همیشه در نظر تو بمانم، حتی اگر از جمع مهمانی دور شوم.
کردی از عین مردمی نظری
که نخواهد شد از نظر مستور
هوش مصنوعی: تو به من نگاهی کردی که نشانهای از انسانیت بود و این نگاه دیگر هرگز از یاد نخواهد رفت.
عینکی سوی من فرستادی
عینکی صاف، صافتر ز بلور
هوش مصنوعی: تم یک عینک شفاف به من فرستادی، شفافتر از بلور.
حبذا عینکی که نورش کرد
عینک مهر و ماه را بینور
هوش مصنوعی: چه خوب است آن عینکی که نوری به وجود آورد تا مهر و ماه را از یکدیگر ببینیم.
مرحبا ز آن دو چشمه ی روشن
که از او آب خورده نرگس حور
هوش مصنوعی: سلام به آن دو چشمان روشن که نرگس حوری از آب آنها استفاده کرده است.
جا چو دادم بدیده اش، جوشید
چشمه ی نور ازین دو چشمه ی شور
هوش مصنوعی: وقتی به او نگاه کردم و محبت و توجه خود را به او تقدیم کردم، از چشمانش نوری زیبا و روشن بیرون آمد.
بعد از این هر طرف نظاره کنم
یکنظر نیستی ز چشمم دور
هوش مصنوعی: از این به بعد هر کجا که نگاه کنم، نمیتوانم تو را از جلوی چشمم پنهان ببینم.
تا بود چشم مهر و مه روشن
روز نورانی و شب دیجور
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی و روشنی آفتاب و ماه وجود دارند، روزها روشن و شبها تاریک خواهند بود.
دوستت را دو چشم روشن باد
دشمنت را دو دیده بادا کور
هوش مصنوعی: برای دوستت آرزو میکنم که همیشه درخشنده و خوشبخت باشد و برای دشمنانت آرزو میکنم که کور و نابینا شوند.