شمارهٔ ۲۰ - و له فیه داد و دهش
خلاف ظالم و ممسک، بچشم هوشمند آذر؛
بود داد و دهش، از هر چه در گیتی است خود خوشتر
نوای چرخه ی زال مداین، گوش کسری را
بحکم عدل، از آواز چنگ باربد خوشتر
صدای پای مهمان نخوانده طبع حاتم را
ز ذوق جود، از شریان جان در کالبد خوشتر
شمارهٔ ۱۹ - نامه به صباحی: صبح است صبا، کوش که این نظم کنی گوششمارهٔ ۲۱ - و له قطعه عینک: صاحبا! ای ز دیدن رویت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خلاف ظالم و ممسک، بچشم هوشمند آذر؛
بود داد و دهش، از هر چه در گیتی است خود خوشتر
هوش مصنوعی: به چشم تیزبین و عاقل، آتش را به عنوان یک نماد در نظر بگیر؛ چون حق و بخشش نسبت به هر چیزی در جهان، خود از همه چیز بهتر است.
نوای چرخه ی زال مداین، گوش کسری را
بحکم عدل، از آواز چنگ باربد خوشتر
هوش مصنوعی: صدای موسیقی ناشی از تحولات و حوادث در مدائن، به گوش کسری (پادشاه) از روی عدالت، لذتبخشتر از صدای چنگ باربد است.
صدای پای مهمان نخوانده طبع حاتم را
ز ذوق جود، از شریان جان در کالبد خوشتر
هوش مصنوعی: صدای پای مهمانی که دعوت نشده، باعث میشود که روح سخاوت حاتم از شادی و ذوق در وجودم شعلهور شود و این احساس از جانم در بدنم شیرینتر است.