گنجور

شمارهٔ ۱۵ - و له قطعه

ای که در بارگاه زیبایی
نازنینان تو را نیاز آرند
مشت خاکی است در خرابه ی من
همچو مشکی که از طراز آرند
گفتم: آهن قبا غلامانت
کز نفس سنگ در گداز آرند
با سترگ استران اصطبلت
کز جرس ساز دلنواز آرند
توبره ها و جوالهای بزرگ
ریسمانهای بس دراز آرند
تا شب از پا چو مهر ننشینند
بامدادان چو ترکتاز آرند
بسوی آن خرابه بخرامند
گنجها از زمین فراز آرند
یعنی آن خاک ازین خرابه برون
بهزاران هزار ناز آرند
تا بآن ساحت از پی راحت
آب از زمزم حجاز آرند
از پی میوه و شکوفه، نهال؛
از درختان سرفراز آرند
سرو و گل را نهال بنشانند
نرگس و لاله را پیاز آرند
قمریان، ناله سنج چون محمود
سروها، جلوه چون ایاز آرند
برده نیمی و، مانده نیمی چند؛
چاکرانت بهانه ساز آرند
دلم آزرده شد ز ناز، ای کاش
بیش از ینم ز ناز ناز آرند
یا بفرمای، آنچه مانده برند
یا بگو، آنچه برده باز آرند

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای که در بارگاه زیبایی
نازنینان تو را نیاز آرند
هوش مصنوعی: ای کسی که در محضر زیبایی‌های نازنینان، به تو نیازمندند.
مشت خاکی است در خرابه ی من
همچو مشکی که از طراز آرند
هوش مصنوعی: در خرابه‌های وجود من، تنها یک مشت خاک وجود دارد، همان‌طور که مشکی را از سر و شکل آن می‌سنجند.
گفتم: آهن قبا غلامانت
کز نفس سنگ در گداز آرند
هوش مصنوعی: من بازگو می‌کنم: گفتم که بندگان تو مانند آهن به خاطر نفس‌هایشان ذوب می‌شوند و شکل جدیدی به خود می‌گیرند.
با سترگ استران اصطبلت
کز جرس ساز دلنواز آرند
هوش مصنوعی: با اسب‌های بزرگ و قوی خود که صدای نغمه‌وار زنگ‌هایشان دل را شاد می‌کند، در اصطبل خود باش.
توبره ها و جوالهای بزرگ
ریسمانهای بس دراز آرند
هوش مصنوعی: کیسه‌ها و بندهای بزرگ، طناب‌های بلندی به همراه می‌آورند.
تا شب از پا چو مهر ننشینند
بامدادان چو ترکتاز آرند
هوش مصنوعی: تا زمانی که شب از پای مهر (خورشید) بلند نشده است، صبحگاهان مانند اسب‌های تندرو به جلو می‌تازند.
بسوی آن خرابه بخرامند
گنجها از زمین فراز آرند
هوش مصنوعی: گنج‌ها از زمین به سمت آن خرابه می‌آیند و حرکت می‌کنند.
یعنی آن خاک ازین خرابه برون
بهزاران هزار ناز آرند
هوش مصنوعی: این خاک از این ویرانه به هزاران شکل زیبا و با ناز بیرون می‌آید.
تا بآن ساحت از پی راحت
آب از زمزم حجاز آرند
هوش مصنوعی: برای دستیابی به آرامش و آسایش، آب گوارا و پاک از چشمه‌های زمزم در حجاز را به آنجا می‌آورند.
از پی میوه و شکوفه، نهال؛
از درختان سرفراز آرند
هوش مصنوعی: نهال به دنبال میوه و شکوفه است، و درختان پربار و سرفراز نیز آن را به ارمغان می‌آورند.
سرو و گل را نهال بنشانند
نرگس و لاله را پیاز آرند
هوش مصنوعی: درخت سرو و گل را از نهال می‌کارند و برای نرگس و لاله از پیازهایشان استفاده می‌شود.
قمریان، ناله سنج چون محمود
سروها، جلوه چون ایاز آرند
هوش مصنوعی: قمریان، آواز زنگینی را همچون محمود سروها سر می‌دهند و زیبایی‌شان به گونه‌ای است که یادآور ایاز است.
برده نیمی و، مانده نیمی چند؛
چاکرانت بهانه ساز آرند
هوش مصنوعی: نیمی از تو در دست دیگران است و نیمی دیگر هم در انتظار مانده است؛ خدمتگزارانت به دنبال بهانه‌ برای کاری هستند.
دلم آزرده شد ز ناز، ای کاش
بیش از ینم ز ناز ناز آرند
هوش مصنوعی: دل من از ناز و غم به تنگ آمده و آرزو دارم که بیشتر از این در مورد ناز و محبت از من پذیرایی کنند.
یا بفرمای، آنچه مانده برند
یا بگو، آنچه برده باز آرند
هوش مصنوعی: بهتر است انتخاب کنی که آیا می‌خواهی چیزهایی که باقی مانده را ببرند یا اینکه بگویی آنچه که قبلاً برده‌ای دوباره بیاورند.