شمارهٔ ۱۴ - و له علیه الرحمه
خوش آمد این کهن رسمم از آنان
که خود را از بزرگان میشمارند
که چون بیرون روند از ملک ناچار
بجای خود، بزرگی باز دارند
که هر جا نخل بخل و ظلم بینند
کنند و تخم جود و عدل کارند
ز پا افتادگان را، دست گیرند؛
بکار دستگیری، پافشارند
بدرد بیدلان، درمان فرستند؛
بزخم بیکسان، مرهم گذارند
نه اینان، کز قضای آسمانی؛
کنون در شهر ایران شهریارند
بشمع مجلس دانش، نسیمند؛
بچشم مردم دانا، غبارند!
جهان کرده چو ابر تیر ماهی
سیاه و قطره یی هرگز نبارند
بشهری چون روند از شهری، آنجا
ز خود ناکس تری را برگمارند
کزان هر شیوه ی ناخوش که بینند
به نباش نخستین رحمت آرند
غرض، آیین مردی این نباشد
که مردان جان بنا مردان سپارند!
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوش آمد این کهن رسمم از آنان
که خود را از بزرگان میشمارند
هوش مصنوعی: خوشحالم که این سنت قدیمی را میپذیرم از کسانی که خود را در زمره بزرگان میدانند.
که چون بیرون روند از ملک ناچار
بجای خود، بزرگی باز دارند
هوش مصنوعی: وقتی که از سرزمین خود خارج میشوند، ناگزیر باید در جایی دیگر جایگاه بزرگتری را به دست آورند.
که هر جا نخل بخل و ظلم بینند
کنند و تخم جود و عدل کارند
هوش مصنوعی: هر جا که درختان خرما و ظلم و بخل ببینند، باید بذرهای سخاوت و عدالت را بکارند.
ز پا افتادگان را، دست گیرند؛
بکار دستگیری، پافشارند
هوش مصنوعی: کسانی که از پا افتادهاند و نیاز به کمک دارند، مورد حمایت قرار میگیرند؛ به این دلیل که دست یاری دراز کردن برای کمک به دیگران اهمیت دارد و باید بر این کار تأکید شود.
بدرد بیدلان، درمان فرستند؛
بزخم بیکسان، مرهم گذارند
هوش مصنوعی: برای کسانی که در درد و رنج هستند، درمانی میفرستند و برای جراحات مشابه، دارویی قرار میدهند.
نه اینان، کز قضای آسمانی؛
کنون در شهر ایران شهریارند
هوش مصنوعی: این افراد که اکنون در ایران به عنوان پادشاه شناخته میشوند، نتیجهی یک مقدر آسمانی هستند.
بشمع مجلس دانش، نسیمند؛
بچشم مردم دانا، غبارند!
هوش مصنوعی: در مجلس دانش، عدهای به مانند شمع درخشانی هستند که نور میپراکنند و نسیم خوشی به ارمغان میآورند. اما برای چشم کسانی که حقیقت را میدانند، آنها تنها بهصورت غباری کوچک و بیاهمیت به نظر میرسند.
جهان کرده چو ابر تیر ماهی
سیاه و قطره یی هرگز نبارند
هوش مصنوعی: جهان مانند ابری در شب تیرماه شده است و دیگر قطرهای باران نمیبارد.
بشهری چون روند از شهری، آنجا
ز خود ناکس تری را برگمارند
هوش مصنوعی: اگر کسی از یک شهر به شهری دیگر برود، در آنجا به او بیاعتنایی بیشتری میشود و او را کمتر مورد توجه قرار میدهند.
کزان هر شیوه ی ناخوش که بینند
به نباش نخستین رحمت آرند
هوش مصنوعی: هر گاه که مردم شیوهای ناخوش و ناپسند را مشاهده کنند، نخستین چیزی که به یاد میآورند رحمت و مهربانی است.
غرض، آیین مردی این نباشد
که مردان جان بنا مردان سپارند!
هوش مصنوعی: هدف این نیست که مردان جان خود را به مردان دیگری بسپارند.