گنجور

شمارهٔ ۹۹

مرا، کام دل، ازنگاهی برآید
که از کنج چشم سیاهی برآید
کند گر نه بانگ جرس رهنمایی
چه از سعی کم کرده راهی برآید؟!
شب عید، چشمم ببامی است کز وی
پی دیدن ماه، ماهی برآید
رخت ماه و بهتر ز ماهی که گاهی
رود در پس ابر و گاهی برآید
بشاهان رسد ناز چون من گدایی
که از خلوت چون تو شاهی برآید
مرا گر کشد، ور کند زنده شاید؛
کش این هر دو کار، از نگاهی برآید
نیارم ز کوی تو رفتی چو صیدی
که نتواند از صید گاهی برآید
جفایش مباد از دل دردمندی
شبی ناله یی، روزی آهی برآید
مکن رنجه، سرپنجه از بهر قتلم
چه از کشتن بیگناهی برآید؟!
دعا سرکنم کز لبت کام آذر
برآید الهی، الهی برآید

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا، کام دل، ازنگاهی برآید
که از کنج چشم سیاهی برآید
هوش مصنوعی: دریغ از تماشای تو که آرزوهایم را برآورده می‌کند، به گونه‌ای که فقط با نگاهی از چشمانت می‌توانم خوشبختی را حس کنم.
کند گر نه بانگ جرس رهنمایی
چه از سعی کم کرده راهی برآید؟!
هوش مصنوعی: اگر صدای جرس به ما راهنمایی نکند، چه فایده‌ای دارد اگر ما تمام تلاش خود را کنیم؟
شب عید، چشمم ببامی است کز وی
پی دیدن ماه، ماهی برآید
هوش مصنوعی: در شب عید، چشمانم به آسمان دوخته شده است تا ماه را ببینم که از افق ظاهر می‌شود.
رخت ماه و بهتر ز ماهی که گاهی
رود در پس ابر و گاهی برآید
هوش مصنوعی: تو را زیباتر از ماه می‌بینم، چون گاهی مثل ماه در پشت ابر پنهان می‌شوی و گاهی به روشنی و زیبایی ظاهر می‌گردی.
بشاهان رسد ناز چون من گدایی
که از خلوت چون تو شاهی برآید
هوش مصنوعی: من به کسانی که در مقام سلطنت هستند، ناز و کرشمه می‌زنم، مثل گدایان که از خلوت و تنهایی شاهان و بزرگان خبر دارند.
مرا گر کشد، ور کند زنده شاید؛
کش این هر دو کار، از نگاهی برآید
هوش مصنوعی: اگر مرا بکشند یا زنده‌ام کنند، ممکن است هر دو این کارها از یک نگاه به وجود بیاید.
نیارم ز کوی تو رفتی چو صیدی
که نتواند از صید گاهی برآید
هوش مصنوعی: نمی‌توانم از محله تو بیرون بروم، مثل صیدی که نمی‌تواند از دامش آزاد شود.
جفایش مباد از دل دردمندی
شبی ناله یی، روزی آهی برآید
هوش مصنوعی: مبادا که از دل کسی که در سختی است دوری کنی، زیرا شبی صدای ناله و روزی آهی از دل او برخواهد آمد.
مکن رنجه، سرپنجه از بهر قتلم
چه از کشتن بیگناهی برآید؟!
هوش مصنوعی: خواهش می‌کنم خودت را ناراحت نکن، به خاطر کشتن من چه فایده‌ای به دست می‌آوری؟ چرا باید بی‌گناهی را بکشی؟
دعا سرکنم کز لبت کام آذر
برآید الهی، الهی برآید
هوش مصنوعی: از خدا می‌خواهم که دعا کنم و آرزو دارم که از لب تو آتش عشق و مهر برآید. ای خدای من، ای خدای من، این خواسته‌ام برآید.