گنجور

شمارهٔ ۹۶

از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛
مشکل این داغ پس از مرگ هم از دل برود
وای بر حال شهیدی که ز قاتل بدلش
حسرت زخم دگر مانده و قاتل برود
گریم ونالم ازین غم که دگر ننشیند
گرد محمل برخم، ناقه چو در گل برود!
چشم روشن کند آن گریه که هنگام وداع
کرده ره را گل و نگذاشت که محمل برود

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از دلم داغ تمنای تو، مشکل برود؛
مشکل این داغ پس از مرگ هم از دل برود
هوش مصنوعی: عشق و آرزوی تو از دل من بیرون نمی‌رود و این درد ناشی از عشق حتی بعد از مرگ نیز همراه من خواهد بود.
وای بر حال شهیدی که ز قاتل بدلش
حسرت زخم دگر مانده و قاتل برود
هوش مصنوعی: ناله بر حال شهیدی که از قاتلش حسرت زخم دیگری بر دلش باقی مانده، و خود قاتل از این وضعیت رها می‌شود.
گریم ونالم ازین غم که دگر ننشیند
گرد محمل برخم، ناقه چو در گل برود!
هوش مصنوعی: از غم و درد خود به شدت می‌زنم و ناله می‌کنم، چون دیگر نمی‌توانم شاد باشم و بر گرده خود بار سنگینی را تحمل کنم، مانند شتری که در گل می‌ماند و قادر به حرکت نیست.
چشم روشن کند آن گریه که هنگام وداع
کرده ره را گل و نگذاشت که محمل برود
هوش مصنوعی: گریه‌ای که در لحظه‌ی وداع انجام شده، آنقدر زیبا و دل‌نشین است که می‌تواند دل‌ها را روشن کند و مانع از رفتن همراهان شود.