گنجور

شمارهٔ ۹۳

یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود
یار من بودی و کس غیر منت یار نبود
روز حشرم، تو گواهی که شب هجرم کشت
کان شب ای دیده کسی غیر تو بیدار نبود!
از دل آزاری رشک، آه کنون دانستم
کآنچه زین پیش کشیدم ز تو آزار نبود
خواریم، کار رسانده است بجایی که رقیب
با توام دید بهرجا، بمنش کار نبود
دلم از تاب کمند تو، چنین شد بیتاب؛
ورنه کی بود که این صید گرفتار نبود؟!
بلبلی دوش بدام آمد و در ناله ی او
اثری بود که تا بود بگلزار نبود!
بود امید نگه باز پسینش آذر
ورنه جان دادنش از هجر تو دشوار نبود!

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یاد باد آنکه ز یاری منت عار نبود
یار من بودی و کس غیر منت یار نبود
هوش مصنوعی: یادآور می‌شوم که در گذشته، کمک از طرف دوستان هیچ‌گاه برایم عیب و نقصی به حساب نمی‌آمد. تو تنها یار من بودی و غیر از تو هیچ کسی به من کمکی نکرد.
روز حشرم، تو گواهی که شب هجرم کشت
کان شب ای دیده کسی غیر تو بیدار نبود!
هوش مصنوعی: در روز قیامت تو شاهدی که چه بر من گذشته است، زیرا در شب دوری از تو، هیچ کسی جز تو بیدار نبود و همه خواب بودند.
از دل آزاری رشک، آه کنون دانستم
کآنچه زین پیش کشیدم ز تو آزار نبود
هوش مصنوعی: از دل آزردگی بر اثر حسادت، اکنون دریافتم که آنچه قبل از این از تو احساس می‌کردم، آزار نبوده است.
خواریم، کار رسانده است بجایی که رقیب
با توام دید بهرجا، بمنش کار نبود
هوش مصنوعی: ما در حال حاضر به جایی رسیده‌ایم که دشمنان‌مان هم با تو مواجه شده‌اند، اما من نه قدرت و نه توانایی کار کردن در این شرایط را ندارم.
دلم از تاب کمند تو، چنین شد بیتاب؛
ورنه کی بود که این صید گرفتار نبود؟!
هوش مصنوعی: من به خاطر فریفتگی و عشق تو این‌قدر بی‌قرار شده‌ام؛ وگرنه هیچ‌کس نیست که به دام تو گرفتار نشود!
بلبلی دوش بدام آمد و در ناله ی او
اثری بود که تا بود بگلزار نبود!
هوش مصنوعی: دیشب بلبل به دام افتاد و در ناله‌اش نشانه‌ای بود که تا زمانی که این نشانه وجود داشت، در گلزار خبری از گل نبود!
بود امید نگه باز پسینش آذر
ورنه جان دادنش از هجر تو دشوار نبود!
هوش مصنوعی: امید داشتم که آخرین نگاهش به من باشد، وگرنه جان دادن او از دوری تو چندان سخت نمی‌بود!