شمارهٔ ۸۶
جانم، از جانان حکایت میکند
عندلیب از گل روایت میکند
بینوا، افتاده از گلشن جدا
«از جداییها شکایت میکند»
خسروی از بخت برخوردار باد
کاو رعیت را رعایت میکند
میکشد هجرم، ولی گر قاصدی
از حما آید، حمایت میکند
آنکه میرنجد ز من، گاهی که غیر
پیش او از من سعایت میکند
عاقبت دردی کزو در دل مراست
در دل او هم سرایت میکند
از تغافل کشتن آذر خطاست
خندهای او را کفایت میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانم، از جانان حکایت میکند
عندلیب از گل روایت میکند
هوش مصنوعی: پرنده عشق، از معشوق سخن میگوید و از زیبایی گل قصه میسازد.
بینوا، افتاده از گلشن جدا
«از جداییها شکایت میکند»
هوش مصنوعی: بیچارهای که از بهشت دور افتاده و به خاطر جداییاش گلایه میکند.
خسروی از بخت برخوردار باد
کاو رعیت را رعایت میکند
هوش مصنوعی: باشد که پادشاهی بخوشی و شایستگی بر سرزمین حکومت کند که به حقوق و نیازهای رعیت خود توجه دارد و آنها را محترم میشمارد.
میکشد هجرم، ولی گر قاصدی
از حما آید، حمایت میکند
هوش مصنوعی: رنج دوری من را از پا در میآورد، اما اگر کسی از ماجرا باخبر شود، از من دفاع خواهد کرد.
آنکه میرنجد ز من، گاهی که غیر
پیش او از من سعایت میکند
هوش مصنوعی: آن که از من ناراحت میشود، گاهی اوقات میبیند که دیگران دربارهام بدگویی میکنند.
عاقبت دردی کزو در دل مراست
در دل او هم سرایت میکند
هوش مصنوعی: در نهایت، درد و رنجی که باعث ناراحتی من شده، به احساسات او نیز منتقل میشود.
از تغافل کشتن آذر خطاست
خندهای او را کفایت میکند
هوش مصنوعی: نباید به سادگی از کنار آذر بگذری و او را نادیده بگیری، بلکه یک لبخند از جانب تو میتواند تأثیر زیادی بر او داشته باشد و کافی است.