گنجور

شمارهٔ ۷۶

مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند
در خاک مگر گمشده پیکان تو یابند
در بزم کسان، جانب من بینی و، ترسم؛
راز دلم از دیدن پنهان تو یابند!
گم شد مه کنعان، ز غم روی تو در مصر؛
بازش مگر از گوشه ی زندان تو یابند
ترسم شوی آزرده ز محرومی خلقی
از سینه ام آن روز که پیکان تو یابند!
عهد همه کس بشکنم امروز، که فردا
خواهم که مرا بر سر پیمان تو یابند
در حشر، نخیزند شهیدان محبت؛
از جا، مگر آن لحظه که فرمان تو یابند
از درد تو مرد آذر و، شاد است که اغیار
آن درد ندارند که درمان تو یابند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند
در خاک مگر گمشده پیکان تو یابند
هوش مصنوعی: تنها نشانه‌ای که از شهیدان تو پیدا می‌شود، پیکان گم‌شده تو در خاک است.
در بزم کسان، جانب من بینی و، ترسم؛
راز دلم از دیدن پنهان تو یابند!
هوش مصنوعی: در جمع دیگران، تو به من توجه می‌کنی و من نگرانم که راز دلم از نگاه تو فاش شود!
گم شد مه کنعان، ز غم روی تو در مصر؛
بازش مگر از گوشه ی زندان تو یابند
هوش مصنوعی: در میان غم صورت تو در مصر، مه کنعان گم شده است؛ شاید این مه را از گوشه زندان تو پیدا کنند.
ترسم شوی آزرده ز محرومی خلقی
از سینه ام آن روز که پیکان تو یابند!
هوش مصنوعی: می‌ترسم که روزی ناراحت و دلخور شوی از ناآگاهی و بی‌خبر بودن مردم. این ترس در دل من است که وقتی تو را بشناسند و به وجودت پی ببرند، ممکن است دلشان بشکند.
عهد همه کس بشکنم امروز، که فردا
خواهم که مرا بر سر پیمان تو یابند
هوش مصنوعی: امروز تصمیم دارم هر قول و قراری را که با دیگران داشته‌ام بشکنم، چون فردا می‌خواهم با تو به عنوان یک دوست وفادار و پایبند به تعهداتم شناخته شوم.
در حشر، نخیزند شهیدان محبت؛
از جا، مگر آن لحظه که فرمان تو یابند
هوش مصنوعی: در روز قیامت، شهیدان عشق و محبت از خواب برنمی‌خیزند، مگر در آن لحظه که فرمان تو را بشنوند.
از درد تو مرد آذر و، شاد است که اغیار
آن درد ندارند که درمان تو یابند
هوش مصنوعی: از درد تو، آذر (شاعر) بی‌نهایت رنج می‌برد، اما خوشحال است که دیگران آن درد را ندارند و نمی‌توانند راهی برای درمان تو پیدا کنند.