شمارهٔ ۷۴
پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین نمیماند
چو میرد کس، طبیبش بر سر بالین نمیماند!
ز خسرو تلخ شد فرهاد را چون کام، دانستم
که شیرین کام خسرو نیز از شیرین نمیماند
به روی من که بودم باغبان، در بستی و غافل
که در باغت گل از بسیاری گلچین نمیماند
خطر دارد دل و دین هر دو در عشق تو؛ میدانم
مرا گر دل نماند امروز، فردا دین نمیماند
دو روزی گر ز من رنجد سگ کویت، نیم غمگین
که هرگز دوستان را در دل از هم کین نمیماند
شب هجرت ندارم دوستی بر سر چو بیماری
که روز مرگ، هیچش دوست بر بالین نمیماند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین نمیماند
چو میرد کس، طبیبش بر سر بالین نمیماند!
هوش مصنوعی: پس از مرگ کسی، دیگر دشمنی و کینهای باقی نمیماند. وقتی که فردی از دنیا میرود، حتی پزشکش در کنار او نمیماند و میروید.
ز خسرو تلخ شد فرهاد را چون کام، دانستم
که شیرین کام خسرو نیز از شیرین نمیماند
هوش مصنوعی: به دلیل تلخی و ناکامی که فرهاد از خسرو تجربه کرد، متوجه شدم که زندگی شیرین خسرو نیز از شادابی و شیرینی خالی نمیماند.
به روی من که بودم باغبان، در بستی و غافل
که در باغت گل از بسیاری گلچین نمیماند
هوش مصنوعی: تو که به من اعتماد نکردی و در قلبم را بستى، نمیدانستی که با این کارت، زیباییهای باغت از بین میرود و گلهای زیادی را از دست میدهی.
خطر دارد دل و دین هر دو در عشق تو؛ میدانم
مرا گر دل نماند امروز، فردا دین نمیماند
هوش مصنوعی: عشق تو برای من ریسک بزرگی به حساب میآید، چون هم دل و هم ایمانم را تحت تأثیر قرار داده است. میدانم اگر امروز دل از دست برود، فردا ایمانم هم از بین خواهد رفت.
دو روزی گر ز من رنجد سگ کویت، نیم غمگین
که هرگز دوستان را در دل از هم کین نمیماند
هوش مصنوعی: اگر دو روزی از من دلخور شوی، نباید چندان غمگین باشم چون روابط دوستانه همیشه پایدار است و با کینه در دل نمیماند.
شب هجرت ندارم دوستی بر سر چو بیماری
که روز مرگ، هیچش دوست بر بالین نمیماند
هوش مصنوعی: در شب هجرت، هیچ دوستی ندارم، مانند بیماری که در روز مرگش، هیچکس در کنارش نمیماند.