شمارهٔ ۶۴
روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛
همچو من کشته، ز کوی تو بسی برخیزد
نکند در دل اثر، نغمهٔ مرغان چمن
نالهای کاش ز مرغ قفسی برخیزد
وا نشد از نفس صبح دلم، کی باشد
کآهی از سینهٔ صاحب نفسی برخیزد
محملش بینم و نالم که ز نالیدن من
نشنود غیر چو بانگ جرسی برخیزد
گریه ی ماه من، از آه ضعیفان چه عجب؟!
آورد گریه چو دودی ز خسی برخیزد
نکنم گوش بافسانه، بود تا روزی
کز دف آوازی و از نی نفسی برخیزد
سرمه ی دیده ی خونبار من آذر گردی است
که ز خاک ره گلگون فرسی برخیزد!
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روز محشر، که ز هر گوشه کسی برخیزد؛
همچو من کشته، ز کوی تو بسی برخیزد
هوش مصنوعی: در روز قیامت، از هر سو افرادی برمیخیزند و مانند من که به خاطر تو جان دادهام، خیلیها از کوی تو به پا میخیزند.
نکند در دل اثر، نغمهٔ مرغان چمن
نالهای کاش ز مرغ قفسی برخیزد
هوش مصنوعی: شاید در دل تأثیری نداشته باشد، اما صدای پرندگان در باغ شبیه به نالهای است که کاش از مرغی به قفس افتاده هم بشنویم.
وا نشد از نفس صبح دلم، کی باشد
کآهی از سینهٔ صاحب نفسی برخیزد
هوش مصنوعی: دلم در صبح آرامش پیدا نکرد، کی ممکن است که آهی از دل فردی متأثر بلند شود؟
محملش بینم و نالم که ز نالیدن من
نشنود غیر چو بانگ جرسی برخیزد
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من یک محمل (دستهگاهی یا وسیلهی حمل) را میبینم و از آنجا که صدای نالهام به کسی نمیرسد، احساس ناراحتی میکنم. فقط صدای جرس گوشها را پر میکند و بهجای نالهام، این صدا بلند میشود.
گریه ی ماه من، از آه ضعیفان چه عجب؟!
آورد گریه چو دودی ز خسی برخیزد
هوش مصنوعی: گریه کردن ماه من برای آه و نالهی ضعیفان چیز عجیبی نیست! زیرا وقتی که دودی بهسبب آتش ریزش کند، گریهای بهوجود میآید.
نکنم گوش بافسانه، بود تا روزی
کز دف آوازی و از نی نفسی برخیزد
هوش مصنوعی: گوش خود را به قصهها و افسانهها نمیسپارم، تا زمانی که صدای دفی و نغمهای از نی به گوش برسد.
سرمه ی دیده ی خونبار من آذر گردی است
که ز خاک ره گلگون فرسی برخیزد!
هوش مصنوعی: چشمهای من پر از اشک و غم است و این اشکها همچون آتشی در دل من میسوزد، شبیه به گردی از خاک رودی که از روی گلهای سرخ میگذرد.