گنجور

شمارهٔ ۶۳

یارم ز وفا چو دست گیرد
از دست من آنچه هست گیرد
صیاد کسی است کو تواند
صیدی که ز دام جست گیرد
مشکن دلم از جفا که ترسم
بنیاد وفا شکست گیرد
از پا فگند که دست گیرد
چون دست سبو بدست گیرد
بیجاست نباز غیر، کآخر
بت جانب بت پرست گیرد!
دشمن، اگرم فگند از پای
غم نیست، که دوست دست گیرد
گر دست دهد که می بنوشم
کو هشیاری که مست گیرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یارم ز وفا چو دست گیرد
از دست من آنچه هست گیرد
هوش مصنوعی: دوست من وقتی به راستی به من وفادار باشد، هر آنچه که دارم و هستم را از من می‌گیرد.
صیاد کسی است کو تواند
صیدی که ز دام جست گیرد
هوش مصنوعی: صیاد کسی است که می‌تواند از دامی که پرنده‌ای در آن گرفتار شده، آن پرنده را آزاد کند یا بگیرد.
مشکن دلم از جفا که ترسم
بنیاد وفا شکست گیرد
هوش مصنوعی: دل من را با بی‌محبتی خود نشکن، چون می‌ترسم که این بی‌وفایی باعث شود پایه‌های وفا و محبت نیز از هم بپاشد.
از پا فگند که دست گیرد
چون دست سبو بدست گیرد
هوش مصنوعی: اگر به زمین بیفتی، نمی‌توانی دست کسی را بگیری؛ مانند اینکه سبو را در دست بگیری.
بیجاست نباز غیر، کآخر
بت جانب بت پرست گیرد!
هوش مصنوعی: غیر از این، باختن بی‌فایده است، چون در نهایت کسی که طرفدار بت باشد، به سمت بت می‌رود.
دشمن، اگرم فگند از پای
غم نیست، که دوست دست گیرد
هوش مصنوعی: هرچند که اگر دشمن بر من ظلم کند و غمم بیفزاید، ولی دوست همیشه در کنارم است و مرا حمایت می‌کند.
گر دست دهد که می بنوشم
کو هشیاری که مست گیرد
هوش مصنوعی: اگر فرصتی پیش بیاید که شراب بنوشم، به دنبال هشیاری هستم که مرا به مستی و بی‌خبری نرساند.