گنجور

شمارهٔ ۴۱

هم خنده خوش است و هم خرامت!
خود گوی که نالم از کدامت؟!
از دام مکن مرا هم آزاد
ار مرغ دگر فتد بدامت
یاد آر ز ناامیدی من
چون غیر دهد ز من پیامت
گیرم کام خود از تو روزی
کآرم پی نعش خود دو گامت
خرم نفسی که افتد آذر
در سایه ی سرو خوشخرامت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هم خنده خوش است و هم خرامت!
خود گوی که نالم از کدامت؟!
هوش مصنوعی: هر دو حالتی که تو داری، یعنی خنده و زیبایی، خوشایند هستند! خودت بگو که من از کدام یک باید گله کنم؟
از دام مکن مرا هم آزاد
ار مرغ دگر فتد بدامت
هوش مصنوعی: از چنگ تو مرا رهایی ببخش، چون اگر پرنده‌ای دیگر به دام تو بیفتد، من نیز نمی‌خواهم در بند بمانم.
یاد آر ز ناامیدی من
چون غیر دهد ز من پیامت
هوش مصنوعی: به خاطر بسپار که وقتی در ناامیدی به سر می‌برم، یاد تو می‌تواند امیدی برایم باشد.
گیرم کام خود از تو روزی
کآرم پی نعش خود دو گامت
هوش مصنوعی: اگر روزی به آرزوی خود از تو برسم، باید برای رسیدن به آن آروز، قدمی بردارم که به سمت مرگ خودم می‌رود.
خرم نفسی که افتد آذر
در سایه ی سرو خوشخرامت
هوش مصنوعی: خوشحالم که در سایه‌ی درخت سرو زیبا، آتش مهر و محبت بر افروخته می‌شود.