شمارهٔ ۲۷
مرغ اسیرم، چمنم آرزوست
بنده غریبم وطنم آرزوست
خنده ی گل چیست؟ از آن غنچه لب
خنده ی کنج دهنم آرزوست!
تشنه ی سرچشمه ی کوثر نیم
رشحه ی چاه ذقنم آرزوست
دور ز کویت، چو روم سوی خلد؛
نالم و گویم؛ وطنم آرزوست!
چون کشی از خلق نهانم ز کین
گفتنت آن دم که: منم آرزوست!
جان بدهم، گر تو بگویی بده
از لبت این یک سخنم آرزوست
دیده چو یعقوب شد آذر سفید
یوسف گل پیرهنم آرزوست
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرغ اسیرم، چمنم آرزوست
بنده غریبم وطنم آرزوست
هوش مصنوعی: من مانند یک پرندهای هستم که زندانی شده، و آرزو دارم به چمنزار برگردم. من بندهای دورافتاده و غریب هستم و آرزویم داشتن وطن است.
خنده ی گل چیست؟ از آن غنچه لب
خنده ی کنج دهنم آرزوست!
هوش مصنوعی: خندهی گل چه معنایی دارد؟ من آرزو دارم که غنچهای باشد که لبخندش از گوشهی دهانم نمایان شود!
تشنه ی سرچشمه ی کوثر نیم
رشحه ی چاه ذقنم آرزوست
هوش مصنوعی: من به دنبال نوشیدنی زلال و شیرین هستم، نه تنها یک قطره از آب کثیف و بیمزه.
دور ز کویت، چو روم سوی خلد؛
نالم و گویم؛ وطنم آرزوست!
هوش مصنوعی: اگر از کنار تو دور شوم و به بهشت بروم، باز هم ناله میکنم و میگویم: آرزوی من وطنم است!
چون کشی از خلق نهانم ز کین
گفتنت آن دم که: منم آرزوست!
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر کینهی تو، از دیگران پنهان میشوم، در آن لحظه که میگویی: من آرزوی تو هستم!
جان بدهم، گر تو بگویی بده
از لبت این یک سخنم آرزوست
هوش مصنوعی: مناجاتی میکند و میگوید که حاضر است جانش را فدای کسی کند، به شرطی که او از لبانش یک کلمه بگوید که آرزویش است.
دیده چو یعقوب شد آذر سفید
یوسف گل پیرهنم آرزوست
هوش مصنوعی: چشمم مثل یعقوب، به یاد یوسف، سفید شده است و آرزویم این است که پیراهنی از گل داشته باشم.