شمارهٔ ۲۰
ز خود روم، چو پرو بال هستیم باز است
که تنگنای دو عالم چه جای پرواز است؟!
بانتظار تو خود کرده ام، چنانکه ز راه
رسیده ای و همان چشم حسرتم باز است
بکوی او همه شب تا بروز مینالم
فغان که یار نمیپرسد این چه آواز است؟!
من و شکایت جور تو بیوفا، هیهات؛
ولی چه چاره کنم؟! آب دیده غماز است!
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خود روم، چو پرو بال هستیم باز است
که تنگنای دو عالم چه جای پرواز است؟!
هوش مصنوعی: من از خودم میروم، چرا که بال و پر دارم و در این دنیا که تنگ و محدود است، چه جایی برای پرواز وجود دارد؟
بانتظار تو خود کرده ام، چنانکه ز راه
رسیده ای و همان چشم حسرتم باز است
هوش مصنوعی: من به انتظار تو نشستهام، به گونهای که گویی تو از راه رسیدهای و همچنان چشمانم در حسرت دیدارت باز مانده است.
بکوی او همه شب تا بروز مینالم
فغان که یار نمیپرسد این چه آواز است؟!
هوش مصنوعی: در کوی او تا صبح با صدای بلند ناله میکنم و شکایت میکنم که چرا یار از حال من نمیپرسد و نمیداند چه صدایی از من بلند است؟
من و شکایت جور تو بیوفا، هیهات؛
ولی چه چاره کنم؟! آب دیده غماز است!
هوش مصنوعی: من و گلایه از بیوفایی تو هیچگاه، اما چه کنم؟! اشکهایم خود گواه این غم هستند!