شمارهٔ ۱۹۸
تو را که گفت : رخ از دوستان بگردانی؟!
ز دوستان، رخ چون بوستان بگردانی؟!
بگلبنی که کند نوحه زاغی، ای بلبل؛
جز این چه چاره، کزو آشیان بگردانی؟!
چو تازی از پی صیدم سمند ناز مباد
زنی به تیغم و، از من عنان بگردانی
زمام ناقه ی یار از کفت نیفتد اگر
بگرد محملم ای ساربان بگردانی
به پیری، از ستمش آه اگر کشم؛ یا رب
گزند آه مرا، ز آن جوان بگردانی
چو رو بقبله کنند اهل قبله ای همدم
مباد رویم از آن آستان بگردانی
رفیق برهمن و شیخ اگر شوی آذر
ز دیر و کعبه دل این و آن بگردانی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو را که گفت : رخ از دوستان بگردانی؟!
ز دوستان، رخ چون بوستان بگردانی؟!
هوش مصنوعی: تو که میگویی از دوستان روی برگردانی، چطور میتوانی چهرهات را مثل گلهای باغ از دوستان دور کنی؟
بگلبنی که کند نوحه زاغی، ای بلبل؛
جز این چه چاره، کزو آشیان بگردانی؟!
هوش مصنوعی: در گلی که زاغی نوحهسرایی میکند، ای بلبل؛ دیگر چه راه حلی داری که بتوانی آشیانت را تغییر دهی؟!
چو تازی از پی صیدم سمند ناز مباد
زنی به تیغم و، از من عنان بگردانی
هوش مصنوعی: اگر مانند یک تازی (سگ شکاری) به دنبال شکار من بیفتی، مبادا که به شمشیر من آسیب برسانی و از دست من فرار کنی.
زمام ناقه ی یار از کفت نیفتد اگر
بگرد محملم ای ساربان بگردانی
هوش مصنوعی: اگر زمام شتر محبوبم از دستم نیفتد، ای راهبر، تو نیز میتوانی دور محمل من بچرخی.
به پیری، از ستمش آه اگر کشم؛ یا رب
گزند آه مرا، ز آن جوان بگردانی
هوش مصنوعی: به پیری، اگر از ستمی که میکشم آهی بزنم، ای خداوند، آیا میتوانی آن درد و آزارم را به آن جوانی که بودم بازگردانی؟
چو رو بقبله کنند اهل قبله ای همدم
مباد رویم از آن آستان بگردانی
هوش مصنوعی: وقتی که اهل قبله به سمت قبله میروند، همدم کسی نباشد که مرا از آن درگاه دور کند.
رفیق برهمن و شیخ اگر شوی آذر
ز دیر و کعبه دل این و آن بگردانی
هوش مصنوعی: اگر دوست برهمن و شیخ باشی، میتوانی به راحتی بین آتش و کعبه، که نمادهای دو دین مختلف هستند، جابجا شوی و دلهای این و آن را به خود متوجه کنی.

آذر بیگدلی