شمارهٔ ۱۹۲
بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی
مسکین گلی، که نشنود آواز بلبلی
گستاخی رقیب، اثر التفات توست
بر خود زبان خلق ببند از تغافلی
ماهی و، چون لبت، نشکفته است غنچهای؛
سروی و، چون خطت، ندمیده است سنبلی
غافل مشو، ز حال گدایان کوی عشق؛
تا هست از متاع خجالت تجملی
تا کار ما و سنگدل ما کجا رسد؟!
او را ترحمی نه و ما را تحملی!
یا رب چه گفت غیر، که از بهر کشتنم
خنجر به کف گرفته و داری تأملی؟!
ای گل شکفته باش، که چون آذر از غمت
در بوستان عشق، ننالیده بلبلی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بیچاره بلبلی، که نبیند رخ گلی
مسکین گلی، که نشنود آواز بلبلی
هوش مصنوعی: بیچاره بلبل که نمیتواند زیبایی گل را ببیند و همچنین گل مسکین که صدای دلانگیز بلبل را نمیشنود.
گستاخی رقیب، اثر التفات توست
بر خود زبان خلق ببند از تغافلی
هوش مصنوعی: اگر رقیب تو جسارت میکند، این ناشی از توجه تو به اوست. به همین خاطر، مردم را از نادیده گرفتن تو آگاه کن.
ماهی و، چون لبت، نشکفته است غنچهای؛
سروی و، چون خطت، ندمیده است سنبلی
هوش مصنوعی: شما همانند یک ماهی بیخبر از دنیای بیرون، در دل خود نازکنرمی دارید که هنوز شکوفا نشده است. و همچون درخت سرو، شما هم در زیبایی و ظرافت، هنوز به گلدهی نرسیدهاید.
غافل مشو، ز حال گدایان کوی عشق؛
تا هست از متاع خجالت تجملی
هوش مصنوعی: مراقب باش که از وضعیت افرادی که در عشق دچار سختی شدهاند، غافل نشوی؛ زیرا وقتی هنوز از شرم و احساس زیبا برخوردارند، باید به آنها توجه کنی.
تا کار ما و سنگدل ما کجا رسد؟!
او را ترحمی نه و ما را تحملی!
هوش مصنوعی: تا کی باید منتظر بمانیم که وضعیت ما و سنگدل ما به چه نقطهای برسد؟ او نه شفقتی دارد و ما هم توانایی تحمل این وضعیت را نداریم!
یا رب چه گفت غیر، که از بهر کشتنم
خنجر به کف گرفته و داری تأملی؟!
هوش مصنوعی: ای پروردگار، چه چیزی غیر از من گفته که او با خنجر به دست برای کشتن من آماده شده، اما درنگ میکند؟
ای گل شکفته باش، که چون آذر از غمت
در بوستان عشق، ننالیده بلبلی
هوش مصنوعی: ای گل زیبا، شاد و خندان باش، زیرا که مانند آتش از غمت در باغ عشق، آواز بلبل به گل نرسیده است.

آذر بیگدلی