گنجور

شمارهٔ ۱۸۸

به گاه رقص، چون در انجمن می در قدح ریزی
به سر غلتم، چو بنشینی، ز پا افتم چو برخیزی
کنم اظهار رنجوری، بهر کس میرسم؛ شاید
نگیرد دامنت کس، گر تو روزی خون من ریزی
تو وقتی حال من دانی، که چون من بر سر راهی
بامیدی نشینی صبح و شب نومید برخیزی
شنیدم، رحم بر اغیار آوردی، از آن ترسم
که چون بینی مرا، از کشتن منهم بپرهیزی
مگو با مدعی حرفی که گویم با تو پنهانی
چرا باید که چون بینی مرا از شرم بگریزی؟!

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به گاه رقص، چون در انجمن می در قدح ریزی
به سر غلتم، چو بنشینی، ز پا افتم چو برخیزی
هوش مصنوعی: در هنگام رقص، هنگامیکه در جمع دوستان و عیش و شادی هستم، احساس سبکی و سرخوشی می‌کنم. وقتی تو در کنارم نشسته‌ای، تمام وجودم را در این شادی فرومی‌برم و وقتی تو بلند می‌شوی و از کنارم دور می‌شوی، انگار نمی‌توانم بر خودم تسلط داشته باشم و از پا می‌افتم.
کنم اظهار رنجوری، بهر کس میرسم؛ شاید
نگیرد دامنت کس، گر تو روزی خون من ریزی
هوش مصنوعی: من به دیگران از رنج و سختی‌ام می‌گویم؛ شاید زمانی که تو به من آسیب برسانی، دیگران به تو نزدیک نشوند و دامنت آغشته به درد من نشود.
تو وقتی حال من دانی، که چون من بر سر راهی
بامیدی نشینی صبح و شب نومید برخیزی
هوش مصنوعی: تو فقط زمانی متوجه حال من می‌شوی که مثل من در راهی که امیدوار به آنی، صبح و شب ناامید از آن برنخیزی.
شنیدم، رحم بر اغیار آوردی، از آن ترسم
که چون بینی مرا، از کشتن منهم بپرهیزی
هوش مصنوعی: شنیدم که بر دیگران رحم می‌کنی، از این می‌ترسم که وقتی مرا ببینی، از کشتن من هم جلوگیری کنی.
مگو با مدعی حرفی که گویم با تو پنهانی
چرا باید که چون بینی مرا از شرم بگریزی؟!
هوش مصنوعی: با مدعی صحبتی نکن که چیزی را با تو در دل دارم. چرا باید شرمساری من را ببینی و از من دوری کنی؟