گنجور

شمارهٔ ۱۸۷

نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پنداری؟!
ز فکر بیدلانت، خاطر آزاد است پنداری
چنان ترسیده چشمم از گرفتاری درین گلشن
که شاخ گل بچشم دست صیاد است پنداری
نشد از خنده ی خسرو، تسلی خاطر شیرین؛
هنوزش گوش بر فریاد فرهاد است پنداری
بباغم زد شب آتش در دل، آن مرغی که مینالید
گذارش پیش ازین در دامی افتاده است پنداری
پس از عمری که یادم کرد، از حالم نمی پرسد؛
هنوزش گفتگوی غیر، در یاد است پنداری!
مرا قاصد چو دید، از نامه اش در گریه، شد خندان
ز بانی نیز پیغامی فرستاده است پنداری
ز ذکر صوفیان، نگرفت رونق خانقاه آذر!
خرابات از خرابی تو، آباد است پنداری!

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نمی پرسی ز غمناکان، دلت شاد است پنداری؟!
ز فکر بیدلانت، خاطر آزاد است پنداری
هوش مصنوعی: نمی‌پرسی که غمگین‌ها چه حالی دارند، انگار دلت شاد است؟! فکر بی‌دلی تو را از هر گونه دغدغه‌ای آزاد می‌سازد، به نظر می‌رسد.
چنان ترسیده چشمم از گرفتاری درین گلشن
که شاخ گل بچشم دست صیاد است پنداری
هوش مصنوعی: چشمانم از مشکلاتی که در این باغ وجود دارد به شدت ترسیده است، طوری که فکر می‌کنم شاخه‌های گل مثل دستان یک شکارچی به چشم من نزدیک می‌شوند.
نشد از خنده ی خسرو، تسلی خاطر شیرین؛
هنوزش گوش بر فریاد فرهاد است پنداری
هوش مصنوعی: خنده‌ی خسرو نتوانست دل شیرین را آرام کند؛ او همچنان در دلش صدای فریاد فرهاد را می‌شنود.
بباغم زد شب آتش در دل، آن مرغی که مینالید
گذارش پیش ازین در دامی افتاده است پنداری
هوش مصنوعی: در دل شب آتش و اشتیاقی شعله‌ور شده است، گویی که آن پرنده‌ای که پیش از این ناله می‌کرد، اکنون در دام افتاده و به درد و رنج دچار شده است.
پس از عمری که یادم کرد، از حالم نمی پرسد؛
هنوزش گفتگوی غیر، در یاد است پنداری!
هوش مصنوعی: بعد از اینکه سال‌ها به یادم بود، حالا دیگر از حال و احوالم نمی‌پرسد؛ به نظر می‌رسد که هنوز هم مشغول گفتگو با دیگران است.
مرا قاصد چو دید، از نامه اش در گریه، شد خندان
ز بانی نیز پیغامی فرستاده است پنداری
هوش مصنوعی: وقتی قاصد مرا دید و نامه‌اش را در دست داشت، به گریه افتاد؛ اما از چهره‌اش پیداست که خبری خوش به من رسانده است.
ز ذکر صوفیان، نگرفت رونق خانقاه آذر!
خرابات از خرابی تو، آباد است پنداری!
هوش مصنوعی: از یادآوری و ذکر صوفیان، رونق خانقاه آذر کم نشد. به نظر می‌رسد که خراب‌خانه یا میکده به خاطر ویرانی تو آباد شده است!