شمارهٔ ۱۶۳
غیر را خون دل از دیده روان است که تو
خون ما ریزی و، ما را غرض آن است که تو
نشوی شهره بعاشق کشی اندر همه شهر
آری آیین مروت نه چنان است که تو
بی سبب رسم و ره جور و جفا گیری پیش
ور زنی بیگنهم تیغ، همان است که تو
کشته باشی ز ستم صید حرم تا دانی
لیک بر طبع من این ظلم گران است که تو
بهر دلجویی غیرم کشی، اما چو کشی
چشمم آن روز بهر سو نگران است که تو
از پی نعش من آیی، ولی آن دم میدان
که کسان را همه این ورد زبان است که تو
قاتل آذری از من دگر از حیله مپرس
کز نکویان که تو را کشت؟ عیان است که تو!
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غیر را خون دل از دیده روان است که تو
خون ما ریزی و، ما را غرض آن است که تو
هوش مصنوعی: به دیگران از درد دل و غمهای خود اشک میریزیم، چون تو برای ما ناراحتی ایجاد کردهای و هدف ما از این درد و رنج، فقط خود تو هستی.
نشوی شهره بعاشق کشی اندر همه شهر
آری آیین مروت نه چنان است که تو
هوش مصنوعی: اگر در سراسر شهر به کشتن عاشقان معروف شوی، این رفتار نیک نامی نیست که تو در پیش گرفتهای.
بی سبب رسم و ره جور و جفا گیری پیش
ور زنی بیگنهم تیغ، همان است که تو
هوش مصنوعی: اگر به صورت بیدلیل و بدون توجه به شرایط، سختیها و ظلمها را به جان میخری، همانطور که تو به کسی که بیگناه است، آسیب میزنی.
کشته باشی ز ستم صید حرم تا دانی
لیک بر طبع من این ظلم گران است که تو
هوش مصنوعی: اگر به خاطر ظلم و ستمی که بر من میکنی، بمیری، تا بفهمی که این ظلم برای من خیلی سنگین و ناگوار است.
بهر دلجویی غیرم کشی، اما چو کشی
چشمم آن روز بهر سو نگران است که تو
هوش مصنوعی: برای دلجویی از کسی غیر از من تلاش نکن، اما اگر روزی مرا ترک کنی، چشمانم همیشه نگران تو خواهد بود.
از پی نعش من آیی، ولی آن دم میدان
که کسان را همه این ورد زبان است که تو
هوش مصنوعی: تو برای دنبال کردن من به سوگ من میآیی، اما در آن لحظه بدان که همه در مورد تو حرف میزنند.
قاتل آذری از من دگر از حیله مپرس
کز نکویان که تو را کشت؟ عیان است که تو!
هوش مصنوعی: نمیخواهی به من بگویی که چه کسی تو را کشته است، چون خودت خوب میدانی که قاتل تو کیست.

آذر بیگدلی