شمارهٔ ۱۵۳
باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من؛
دید چون روی تو، نتوانست دیدن روی من!
چون نیفتم از پیش، کز یک نگه بیرون کشید
هر چه آهو در حرم بود، از حرم آهوی من؟!
چاره ی بیماری خود، ناید از دستم طبیب؛
تا چو دل، بیماری افتاده است در پهلوی من
گر بسازد غیر، با ناسازی گردون چو من
چون تواند ساخت با خوی بد بدخوی من؟!
دشمنان را از قفای دوست دیدم، گفتم: آه؛
دور باد آسیب گرگان یا رب از آهوی من
از جهان پهلو تهی دارم، بشکر اینکه نیست
یار در پهلوی غیر و، غیر در پهلوی من!
بر ندارم سر ز زانوی غم آذر، بعدازین
تا شود آن سرو سیمین ساق، همزانوی من
شمارهٔ ۱۵۲: شد از مرگ برادر، دل خراب و سینه ریش از من؛شمارهٔ ۱۵۴: چون در دل شیرین بود از رشک شکر خون
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز نامد قاصدی کامد بسویت، سوی من؛
دید چون روی تو، نتوانست دیدن روی من!
هوش مصنوعی: پیامی از سوی تو به من نرسید، زیرا پیامآور وقتی صورت تو را دید، نتوانست به من نگاه کند.
چون نیفتم از پیش، کز یک نگه بیرون کشید
هر چه آهو در حرم بود، از حرم آهوی من؟!
هوش مصنوعی: وقتی که من از جلو نرفتهام، چون یک نگاه میتواند هر چه آهو در حرم است را برباید، آیا آهوهای من هم از حرم بیرون رفتهاند؟
چاره ی بیماری خود، ناید از دستم طبیب؛
تا چو دل، بیماری افتاده است در پهلوی من
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به تنهایی از عهده درمان درد درونم برآیم، زیرا این درد به عمق وجود من و به قلبم مرتبط است.
گر بسازد غیر، با ناسازی گردون چو من
چون تواند ساخت با خوی بد بدخوی من؟!
هوش مصنوعی: اگر کسی غیر از من بخواهد زندگی را بسازد، چگونه میتواند با ناپاکیهای درون من که بدخو هستم، سازگاری پیدا کند؟
دشمنان را از قفای دوست دیدم، گفتم: آه؛
دور باد آسیب گرگان یا رب از آهوی من
هوش مصنوعی: دیدم که دشمنان از پشت سر دوستهایم میآیند. در دل گفتم: کاش که آسیب و خطر این گرگها از آهوی من دور باشد.
از جهان پهلو تهی دارم، بشکر اینکه نیست
یار در پهلوی غیر و، غیر در پهلوی من!
هوش مصنوعی: من از دنیا به خاطر اینکه کنارش کسی نیست، احساس خوشحالی میکنم، چون نه کسی در کنار من است و نه من در کنار کسی دیگر.
بر ندارم سر ز زانوی غم آذر، بعدازین
تا شود آن سرو سیمین ساق، همزانوی من
هوش مصنوعی: من از تأمل در غم و اندوه خود دست برنمیدارم تا زمانی که آن دختر خوشاندام و زیبا، که شبیه به سرو است، همپایهی من شود.