گنجور

شمارهٔ ۱۵

آمد سحر به پرسش من یار با رقیب
یا من زرشک جان دهم امروز، یا رقیب
از خون من که کشته شدم، پیش از او گرفت
ز آن پیشتر که کشته شود خونبها رقیب!
ای بیوفا، بس است جفا از خدا بترس
تا چند بینم از تو جفا من، وفا رقیب!
زارم بکش برو، که ببیند چو کشته ام؛
ناید ز بیم جان دگرت از قفا رقیب!
چون پایمال رشکم، از این بزم رفتنم
بهتر؛ ببزم تا ننهاده است پا رقیب!
بیگانه، بایدم ز تو ناآشنا شدن
زان پیشتر که با تو شود آشنا رقیب
مردم ز بدگمانی دل، گیرم ای پری
هم پاکدامنی تو و، هم پارسا رقیب!
از کوی یار آذر اگر میروی برو
آگه ز خواری تو نگشته است تا رقیب!

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد سحر به پرسش من یار با رقیب
یا من زرشک جان دهم امروز، یا رقیب
هوش مصنوعی: در سپیده‌دم، معشوقم به سراغم آمد و از من پرسید که آیا امروز جانم را برای او فدای عشقش کنم یا این که به رقیب او بسپارم؟
از خون من که کشته شدم، پیش از او گرفت
ز آن پیشتر که کشته شود خونبها رقیب!
هوش مصنوعی: از خون من که به خاطر عشق کشته شدم، او پیش از من خون بهای رقیبش را گرفت، پیش از اینکه او هم کشته شود.
ای بیوفا، بس است جفا از خدا بترس
تا چند بینم از تو جفا من، وفا رقیب!
هوش مصنوعی: ای بی‌وفا، دیگر بس است که به من جفا کنی. از خدا بترس! تا کی من باید جفاهای تو را ببینم، در حالی که وفا از رقیب می‌آید؟
زارم بکش برو، که ببیند چو کشته ام؛
ناید ز بیم جان دگرت از قفا رقیب!
هوش مصنوعی: بیا و من را بکش، تا همگان ببینند که چقدر عاشق هستم و چقدر برای تو جانم را فدای محبتت کرده‌ام؛ اما از ترس جان خودت، دیگر پشت سر نگاهی به رقیب نداشته باش!
چون پایمال رشکم، از این بزم رفتنم
بهتر؛ ببزم تا ننهاده است پا رقیب!
هوش مصنوعی: اگر کسی باشد که حسد من را زیر پا گذاشته باشد، بهتر است که از این مجلس بروم؛ به این بزم می‌مانم تا رقیب پایش را اندرون نگذارد!
بیگانه، بایدم ز تو ناآشنا شدن
زان پیشتر که با تو شود آشنا رقیب
هوش مصنوعی: باید به این نتیجه برسم که از تو دور شوم و ناآشنا بمانم، قبل از آنکه رقیبم بخواهد با تو آشنا شود.
مردم ز بدگمانی دل، گیرم ای پری
هم پاکدامنی تو و، هم پارسا رقیب!
هوش مصنوعی: ای پری، با اینکه بدگمانان درباره‌ی دل من فکرهایی می‌کنند، اما من هم به پاکدامنی تو ایمان دارم و هم به پارسایی رقیب تو.
از کوی یار آذر اگر میروی برو
آگه ز خواری تو نگشته است تا رقیب!
هوش مصنوعی: اگر از نزد دوست می‌روی، لازم است بدانستی که در این رفتن چیزی از تو کم نشده و برای رقیب تو، ضعف و ناتوانی‌ات نمایان نشده است.