گنجور

شمارهٔ ۱۴

از آن لب شکوه‌ام بسیار و، هر شب
به لب می‌آرم و، می‌نگرم لب
شب آدینه، بر مستان چنان است
که روز شنبه بر طفلان مکتب
بیا رب یا رب افتاده است کارم
از این یا رب نگاهش دار یا رب
طبیبم، فکر درمان داشت، گفتم:
چرا داری ز تدبیرم معذب؟!
ز جور یاد مینالم، نه از درد
ز داغ هجر میسوزم، نه از تب
زماه خود، چو بینم مهربانی
نمینالم ز بیمهری کوکب
به دستی نار پستان دارم آذر
به دیگر دست خواهم سیب غبغب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آن لب شکوه‌ام بسیار و، هر شب
به لب می‌آرم و، می‌نگرم لب
هوش مصنوعی: از آن لب زیبا و دل‌انگیز، سخن‌چینی‌های زیادی دارم و هر شب به یاد آن لب‌ها می‌افتم و به آن‌ها خیره می‌شوم.
شب آدینه، بر مستان چنان است
که روز شنبه بر طفلان مکتب
هوش مصنوعی: شب جمعه بر مستان حال و هوایی شاد و سرخوش دارد، درست مانند روز شنبه که برای بچه‌ها در مکتب یادگیری و یادآوری است.
بیا رب یا رب افتاده است کارم
از این یا رب نگاهش دار یا رب
هوش مصنوعی: ای خدا، به یاری من بشتاب و از دست یاری که به او امید بسته‌ام، مرا نجات بده. نگاهش را از من دور نکن و مرا تنها نگذار.
طبیبم، فکر درمان داشت، گفتم:
چرا داری ز تدبیرم معذب؟!
هوش مصنوعی: من پزشک هستم و به درمان فکر می‌کنم، اما به او گفتم: چرا با تدبیرهایت مرا آزار می‌دهی؟
ز جور یاد مینالم، نه از درد
ز داغ هجر میسوزم، نه از تب
هوش مصنوعی: من از ستم یاد می‌کنم، نه از درد و رنجی که بر اثر جدایی به من وارد می‌شود و نه از تب و تب و تاب ناشی از آن.
زماه خود، چو بینم مهربانی
نمینالم ز بیمهری کوکب
هوش مصنوعی: وقتی که مهربانی ماه خود را می‌بینم، از بی‌مهری ستاره دیگر غمگین نمی‌شوم.
به دستی نار پستان دارم آذر
به دیگر دست خواهم سیب غبغب
هوش مصنوعی: من با یک دست آتش را در اختیار دارم و با دست دیگر می‌خواهم سیب را بگذارم.