گنجور

شمارهٔ ۱۳

سر آمد روز هجر و، با توام لب بر لب است امشب؛
شبی کز عمر بتوانش شمردن، امشب است امشب
طلوع صبح، از آن چاک گریبان می‌دهد یادم؛
نگاهم ز اول شب تا سحر، بر کوکب است امشب!
به یارب گفتنم، بس شب سر آمد در تمنایت؛
اگر آمد به دستم دامنت، زآن یارب است امشب!
به خلوت مانده تنها یار و، بزم از دشمنان خالی؛
اگر باشد زبانی، وقت عرض مطلب است امشب!
شب مرگ است آذر، گر نگویم درد دل با او
نخواهد بود دیگر فرصت حرف، امشب است امشب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر آمد روز هجر و، با توام لب بر لب است امشب؛
شبی کز عمر بتوانش شمردن، امشب است امشب
هوش مصنوعی: شباست که پس از مدت‌ها دوری، بالاخره به آغوش تو بازگشتم و احساس می‌کنم هیچ شبی به این اندازه مهم و خاص نیست. این شب، شب معنوی و عاشقانه‌ای است که می‌توان آن را به‌عنوان بخشی از عمرم در نظر گرفت.
طلوع صبح، از آن چاک گریبان می‌دهد یادم؛
نگاهم ز اول شب تا سحر، بر کوکب است امشب!
هوش مصنوعی: طلوع صبح یادآور چاک گریبان من است؛ من از ابتدا تا سحرگاه، تمام حواسم به ستاره‌ای است که در آسمان می‌درخشد.
به یارب گفتنم، بس شب سر آمد در تمنایت؛
اگر آمد به دستم دامنت، زآن یارب است امشب!
هوش مصنوعی: ای کاش به درگاهت بگویم که شب‌های بسیاری در آرزوی تو سپری شده است؛ اگر امشب فرصت به دستم بیفتد و به دامان تو برسم، این از الطاف توست.
به خلوت مانده تنها یار و، بزم از دشمنان خالی؛
اگر باشد زبانی، وقت عرض مطلب است امشب!
هوش مصنوعی: امشب فرصتی است که تنها یار در کنار هم نشسته‌ایم و جمع را از دشمنان خالی کرده‌ایم. اگر کسی بخواهد چیزی بگوید، حالا بهترین زمان برای بیان آن است.
شب مرگ است آذر، گر نگویم درد دل با او
نخواهد بود دیگر فرصت حرف، امشب است امشب
هوش مصنوعی: امشب شب مرگ است، اگر نتوانم درد دل خود را با او بگویم، دیگر فرصتی برای حرف زدن نخواهم داشت. امشب، تنها امشب است.