شمارهٔ ۱۴۹
تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان
هر جا روی تو، آیمت از پی دوان دوان
شب تار و، راهزن بکمین، راه پرخطر؛
غافل ز کاروان مشو، ای میر کاروان
افراسیاب عقل، گریزد بغار عجز؛
در کشوری که رستم عشق است پهلوان
با رشک غیر، پای وفایم ز کوی تو
رفتن نمیگذارد و ماندن نمیتوان
من باغبان پیرم و، از جوی چشم من
خورد آب باغ حسن تو، ای نازنین جوان!
از قد و خط و چشم و تن و رخ، تو را بود؛
سرو و بنفشه نرگس و نسرین و ارغوان
ای سرو خوشخرام، بهر سو روان شوی؛
سیل سرشک آذرت آید ز پی روان!
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو خسروی و، من سگت ای شاه خسروان
هر جا روی تو، آیمت از پی دوان دوان
هوش مصنوعی: تو پادشاهی و من همچون سگی وفادار به تو هستم، ای شاه بزرگ. هر جا که بروی، من با شتاب و شوق به دنبالت میآیم.
شب تار و، راهزن بکمین، راه پرخطر؛
غافل ز کاروان مشو، ای میر کاروان
هوش مصنوعی: شب تار و خطرناک است و راهزنان در کمین نشستهاند؛ بنابراین ای رئیس کاروان مراقب باش که از کاروان خود غافل نشوی.
افراسیاب عقل، گریزد بغار عجز؛
در کشوری که رستم عشق است پهلوان
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که در جهانی که عشق و احساسات قوی وجود دارند و افراد برجستهای مانند رستم در آن فعال هستند، عقل و تدبیر به جایی نمیرسند و نمیتوانند بر احساسات چیره شوند. در واقع، نماد عقل، در برابر قدرت عشق و احساسات، ضعف نشان میدهد و به نوعی خود را در پناهی مخفی میکند.
با رشک غیر، پای وفایم ز کوی تو
رفتن نمیگذارد و ماندن نمیتوان
هوش مصنوعی: من به خاطر حسادت دیگران، نمیتوانم از کوی تو بروم و در عین حال نمیتوانم در آنجا بمانم.
من باغبان پیرم و، از جوی چشم من
خورد آب باغ حسن تو، ای نازنین جوان!
هوش مصنوعی: من یک باغبان سالخوردهام و آبِ باغ زیبایی تو از چشمهای من جاری میشود، ای جوان نازنین!
از قد و خط و چشم و تن و رخ، تو را بود؛
سرو و بنفشه نرگس و نسرین و ارغوان
هوش مصنوعی: تو با زیباییها و ویژگیهای خاص خودت مانند قد و خط و چشم و تن و چهره، به زیباییهای طبیعی همچون سرو، بنفشه، نرگس، نسرین و ارغوان مانندی.
ای سرو خوشخرام، بهر سو روان شوی؛
سیل سرشک آذرت آید ز پی روان!
هوش مصنوعی: ای سرو خوشحال و شاداب، به هر طرف که بروی؛ اشکهای شوق و غم به دنبالت میآید.