گنجور

شمارهٔ ۱۴۷

شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان
بوسند غلامان تو را، گوشهٔ دامان
نالان من و، در زمزمه مرغان چمن گرد
گریان من و، در قهقهه کبکان خرامان!
خوش آنکه به هم درد دل خود بشماریم
در سایهٔ دیوار من و، بر لب بام آن
گفتی: چه کنی چون ز میان تیغ برآرم؟!
جز شکر چه آید ز من بی‌سر و سامان؟!
آذر، ز نکویان طمع مهر و وفا داشت
غافل که عَلَی‌الْعاشِق هٰذانِ حَرامان!

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاهی تو و، شاهان جهان همچو غلامان
بوسند غلامان تو را، گوشهٔ دامان
هوش مصنوعی: تو سلطان هستی و پادشاهان دنیا همچون بردگان به پای تو خم می‌شوند و بردگان تو نیز به گوشه دامن تو احترام می‌گذارند.
نالان من و، در زمزمه مرغان چمن گرد
گریان من و، در قهقهه کبکان خرامان!
هوش مصنوعی: من در حال نالیدن هستم و در کنار صدای پرندگان چمن، اشک می‌ریزم. در حالی که کبکان با ناز و خودنمایی در حال خندیدن هستند!
خوش آنکه به هم درد دل خود بشماریم
در سایهٔ دیوار من و، بر لب بام آن
هوش مصنوعی: خوشا به حال آنهایی که در کنار هم و در محیطی آرام، دل‌نوشته‌ها و احساساتشان را با یکدیگر در میان می‌گذارند. در فضایی که دور از دنیا و در کنار یکدیگر هستند، احساس نزدیکی و صمیمیت بیشتری دارند.
گفتی: چه کنی چون ز میان تیغ برآرم؟!
جز شکر چه آید ز من بی‌سر و سامان؟!
هوش مصنوعی: گفتی: وقتی که از میان بحران‌ها و چالش‌ها بیرون بیایم، چه کار می‌توانم انجام دهم؟ جز اینکه از زندگی لذت ببرم و شکرگزار باشم، چیزی از من برنمی‌آید.
آذر، ز نکویان طمع مهر و وفا داشت
غافل که عَلَی‌الْعاشِق هٰذانِ حَرامان!
هوش مصنوعی: آذر، از نیکان انتظار محبت و وفاداری داشت، در حالی که غافل بود که برای عاشق این دو چیز ممنوع است!