گنجور

شمارهٔ ۱۴۳

ما به خلد از سر کویت به تماشا نرویم
به تماشا برود گر همه کس، ما نرویم
تا گل روی تو، در شهر تماشاگه ماست
به تماشای گل از شهر به صحرا نرویم!
دوستان، دوست ازین مرحله رفت و، ز پیش
رفت دل؛ ما برویم از پی او یا نرویم؟!
میهمانیم درین خانه به امّید وفا
روی درهم مکش ای سست‌وفا، تا نرویم
رود از رفتن ما خلقی از آنجا به گذار
برویم از سر کوی تو که تنها نرویم؟!
دل قوی دار که از جور تو در پیش کسان
گرچه گوییم ز رفتن سخن اما نرویم!
آمدیم آذر از آن کوی به رنجش امروز
ولی آن صبر نداریم که فردا نرویم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما به خلد از سر کویت به تماشا نرویم
به تماشا برود گر همه کس، ما نرویم
هوش مصنوعی: ما برای تماشای بهشت از کوی تو بیرون نمی‌رویم و اگر همه افراد به تماشا بروند، ما همچنان نخواهیم رفت.
تا گل روی تو، در شهر تماشاگه ماست
به تماشای گل از شهر به صحرا نرویم!
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهره زیبای تو در این مکان مورد توجه است، ما نیازی به رفتن به دشت برای دیدن گل‌ها نداریم!
دوستان، دوست ازین مرحله رفت و، ز پیش
رفت دل؛ ما برویم از پی او یا نرویم؟!
هوش مصنوعی: دوستان، دوست از این دنیا رفته و دل ما هم همراه او رفته است؛ حالا ما باید به دنبالش برویم یا اینکه نرویم؟
میهمانیم درین خانه به امّید وفا
روی درهم مکش ای سست‌وفا، تا نرویم
هوش مصنوعی: ما مهمان این خانه هستیم و به امید وفا در اینجا زندگی می‌کنیم. روی خود را از ما برگردان نکن، ای کسی که وفای تو سست است، تا زمانی که نرفته‌ایم.
رود از رفتن ما خلقی از آنجا به گذار
برویم از سر کوی تو که تنها نرویم؟!
هوش مصنوعی: ما برای رفتن از اینجا به سوی تو حرکت می‌کنیم، اما نمی‌خواهیم تنها برویم و دوست داریم که دیگران هم با ما بیایند.
دل قوی دار که از جور تو در پیش کسان
گرچه گوییم ز رفتن سخن اما نرویم!
هوش مصنوعی: دل را قوی نگه‌دار، حتی اگر دیگران از ظلم تو شکایت کنند. هرچند ما از رفتن حرف می‌زنیم، اما در واقع نمی‌رویم!
آمدیم آذر از آن کوی به رنجش امروز
ولی آن صبر نداریم که فردا نرویم
هوش مصنوعی: به محله‌ای آمدیم که امروز باعث رنجش ما شده، اما دیگر تحمل نداریم که فردا هم به آنجا نرویم.